یوتاب گلچینی از بهترین ها

مرد فقیر و بقال

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.
آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
مرد آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.

روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن۹۰۰ گرم است.

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:
ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.

21 دیدگاه

میلاد : نویسنده اش کیه

پاسخ
لینک۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۶:۰۵

وو : نویسنده اش کیه

پاسخ
لینک۱۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۱۷:۰۷

سید : اسم نویسنده اش چیست

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۱۴:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : این داستانها طی سالیان متوالی گردآوری شده اند و متاسفانه اسمی برای نویسندگان خیلی از داستانها، در هنگام گردآوری مطالب، موجود نبود.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۲۲:۱۷

بچه افغان : عالی

پاسخ
لینک۵ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۲۶:۰۰

یلی : خیلی خوب بود ...پند اموزندشم خیلی زود منتقل میشه

پاسخ
لینک۲۸ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۴۸:۴۳

M : خیلی قشنگ بود
ولی این داستان از کیه؟

پاسخ
لینک۲۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۲:۰۳

غ : نویسنده این حکایت چه کسی است

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۲۵:۴۹

HADESEH : عالی بود من ازش خیلی خوشم آمد
❤️

پاسخ
لینک۸ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۷:۵۹

♥ : عالی بود من این را برای برادرهایم خواندم و دوست داشتند واقعا دست نویسندش درد نکنه

پاسخ
لینک۱۸ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۴:۲۱

♥ : واقعا عالی بود من این داستان رو برا برادرام خوندم خیلی زیبا بود

پاسخ
لینک۱۸ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۳:۱۰
ادامه