تعبیر خواب بلوز
لوک اویتنهاو میگوید: تعبیر بلوز در خواب، رسیدن تغییرات خوشایند در زندگی است. بلوز کثیف نشانه بیماری و فلاکت، بلوز پاره پاره نشانه شکست، و شستن آن، مراقب خوش نامی خود بودن است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مایا : با سلام و عرض ادب
سه شنبه خواب دیدم به اقایی از آشناهامون که مجرد هست من و خواهرم به مناسبت تولد ش کادو دادیم البته تولدش گذشته و چند ماه پیش بود دوتا جعبه کادویی بود یکی از طرف من یکی از طرف خواهرم ، کادوی خواهرم داخل جعبه و روبان قرمز داشت کادوی من بلوزی زنانه بنفش رنگ با دکمه های طلایی بود و کمی در جعبه نیمه باز بود بعد به اون آقا گفتم اگر تنگ بود بیار میبرم عوض میکنم من و خواهرم روی پله ایستاده بودیم موقعیکه داشتیم کادو می دادیم .ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما و خواهرتان نظراتتان را راجع به توانایی ها و پتانسیل و استعدادهایی که از او می شناسید، بازگو می کنید. شما خودتان را از او بالاتر می دانید و از نظر شما او شخصیتی مهربان و موفق و احساساتی دارد و البته می دانید که نسبت دادن این گونه احساسات زنانه به او، باعث می شود که او دچار استرس شده و خودش را تحت فشار ببیند. خواهرتان به اندازه ی شما شناختی روی او ندارد ولی می داند که او محجوب و پر شور و شوق است و به احتمال قوی تا بحال با کسی رابطه ای نداشته است. تشکر از همراهیتون.
farnaz249 : سلام،خواب می دیدم انگار با مامانم میخواستیم بریم یه جای،بعد مردی که دوسش دارم هم با موتورش اومد،انگار آخر شب بود،بعد من و عشقم نشستیم پشت یه میز،دوتامون هم لباس سفید تنمون بود،بعد دستش انداخت دور گردنم،دوتامون خوشحال بودیم بعد بهش گفتم مامانم میبینه زشته،گفت خب ببینه مگه چیه؟بعد رفتم تو خونه دیدم عشقم شلوارش جا گذاشته بعد تو جیباش تخمه و تنقلات بود که تو راه بخوره.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که با احساس و خردمندانه در مقابل این آقا برخورد کنید. او می خواهد که با کمترین میزان مسئولیت پذیری، خیلی زود به اهدافش برسد. او می خواهد آزاد باشد، ماجراجویی کند و سریع به پیش برود. شما شرایط هم را مورد قضاوت قرار می دهید و هردوی شما رفتاری با کرامت خواهید داشت. اما او مثل شما پایبند به بعضی سنت ها و اخلاقیات نیست. او می خواهد خوش باشد و شاد زندگی کند و شاید اینکه برای شما چه نقشی در زندگی تان داشته باشد، برایش زیاد مهم نباشد. او می خواهد شاد و موفق باشد. تشکر از همراهیتون.
Artmia : و عرض ادب و احترام
ببخشید قرار به ادامه ی خوابم بود و این بود که رفتم و شلوارو آوردم و دادم بهش(دوست پسرم).. و اینجا صحنه عوض شد و دوتایی نشسته بودیم توی یکی از جایگاهایی ک تو سفره خونه ها شبیه غرفه هست و بعد یه تعداد زن از عوامل همونجا که مثلن برای سرگرمی و عرف کار توی اونجا دف میزدن و کارای اینجوری برای سرگرمی مردم رد میشدن اومدن.. یه سنگ که مربوط ب پختن نون بود جلوی من و دوستم بود.. زنه اومد و یه مقدار خمیر نون ریخت روی این سنگه و نون پخت واسمون و بعد من نگاه میکردم و گفتم وای ببین چه باحاله.. خمیرشم توش کنجد داشت و مخلفاتی ک مثلن نونه خیلی خوبی بود.. بعد یه لحظه از تو گوشیش یه عکس از اکیپشون نشون داد به دوستم و گفت ما ازین برنامه ها و فعالیتا خیلی داریم(منظورش سرگرمیه ملت بود نه نون پختن).. منم با یه حالت نگران حساس شدم نگاه کردم که ببینم به عکسه چجوری نگاه میکنه دیدم توجه نکرد و آروم شدم و خیلی خیالم راحت شد(البته این قسمت از خوابم به نظرم به خاطر حساسیت خودم دیدم).. بعد دوباره زنه گفت اگه کاری داشتین به ما مراجعه کنین.. منم چون خیالم راحت شده بود یهو با خوشحالی و یه لحنه قاطع برگشتم گفتم ما هرگز به شما مراجعه نمیکنیم.. بعد دوستم ازین لحنه جوابم به نظرش جالب اومد یه نگاه بهم کردیم و دوتایی لبخند زدیم بهم..
ممنونم خانم هراتی بابته تعبیر قبلی که دقیقا موضوع همون بود منم پیگیری کردم و اوضاع خوب شد.. استیصال دوستمو ک انعکاسش توی خوابام بودو متوجه نمیشدم و خداروشکر فهمیدم..
زنده باشین
فریبا هراتی
: سلام. ادب و احترام متقابل. شما و دوست پسرتان زیر بار فشار و تصمیمات برای انتخاب هایی که در پیش رویتان دارید، قرار گرفته اید و نیاز به حمایت روحی یا پشتیبانی کسی دارید که راهنمایی و کمکتان کند. هارمونی و هماهنگی به زندگی تان راه می یابد و امور مالی تان بهبود خواهد یافت. ثروتی دستتان می رسد که مشکلات مالی مربوط به ازدواج نداشته باشید. دوست شما مترصد خواهد بود که بیشتر دنبال کسب ثروت و درامد بالاتر باشد تا بهتر بتواند وظائفش را در قبال شما به عهده بگیرد. شما باید دقت کنید که وقتی از جریان امور باخبر نیستید صرفا به خاطر آنچه که ساخته پرداخته ی ذهن شماست، نظر قاطعی ندهید و آینده تان را خراب نکنید. تشکر از همراهیتون.
Artmia : به روی چشم حتما.. دیشب مُردم تا صبح شد نمیدونم چرا حس کردم معناش جداییه.. یک دنیا ممنون ادامه خوابمو هم فردا مینویسم همینجا.. زنده باشین
فریبا هراتی
: تشکر عزیزم. انشالله تا آخرش مثبت باشد.
Artmia : خانم هراتی ببخشید ولی لطفا باید ادامه خوابمو حتما بگم.. من چون خوابم طولانی شد دیگه نگفتم ولی فک کنم مهمه.. خیلی ترسیدم از قسمت اولش..
فریبا هراتی
: انشالله فردا ارسال بفرمایید.
Artmia : سلام و عرض ادب.. عذر خواهی میکنم ک خوابم خیلی طولانیه.. واقعا امیدوارم منصرف نشین از تعبیرش چون یه جورایی واسم مهم بود.. اگر هم خواستین نمایش ندین ک حجم نگیره
خوابم این بود که دیدم با پسری ک باهاش در ارتباطم تو ماشین بودیم توی تهران (اون اونجا زندگی میکنه ولی من شیراز).. رانندگی میکرد منم صندلی بغلش نشسته بودم و به حالت خسته طور تو فکرم میگفتم احتمالن مث هر دفعه ک میرفتم اونجا داریم میریم یه نقطه دیدنی از شهرو ببینیم.. یهو دیدم ماشینو هدایت کرد سمت راست وارد ورودیه یه مجموعه اقامتی شدیم که اونجا دیگه مشهد بود و تهران نبود.. تعحب کرده بودم ک خودش زودتر گفت اینجا ناهار میخوریم شبم همینجا میمونیم.. پیش خودم گفتم این ازین عادتا نداشت(که یه جا طولانی بمونه و کلن شبا هم دوسداره رانندگی کنه).. پیاده شدیم اون یکم جلوتر بود و دستمو گرفته بود هدایت میکرد که بریم داخل.. من یه لباس شبیه کیمونو سفید رنگ با گلهای خیلی درشت آبی و سبز و صورتی پررنگ تنم بود.. یکمی تا زیر زانوم بود چون شلوار پام بود.. رفتیم تو بهم گفت بشین همینجا که یعنی بره بالا اتاق بگیره.. اونجا هم قسمت سفره خونه ش بود ک شلوغ بود و مد نظرم نیست اتفاقاتش.. بعد حس کردم اومد ولی توی یه حالت عجیبی دیدمش یه تی شرته قرمز رنگ تنش بود ک تو واقعیتم همینو داره.. شلوار و کفش و جورابم پاش نبود فقط یه شورته کرمی پاش بود.. به حالت ۴ دستو و پا خم شده بود لبش رو لب یه آقایی از کارمند اونجا که پشت میز نشسته بود، بود.. بعد حس کردم وایساده منتظر من.. اومدم برم سمتش
همون موقع انگار لبه ی یه جایی وایساده بودم که پشت سرم مث راه پله بود ک البته خالی بود و پله نداشت و دستم به میله کناریه همونجا بود یه پسر بچه تقریبا ده ساله چسبیده بود جلوم با فشار داشت هولم میداد ک بیوفتم انگار و میترسیدم بیوفتم مامانشم وایساده بود و هی بهش میگفت نکن.. ولی من دستم به میله کناری بود نیوفتادم.. بعدش رفتم پیش دوستم و بدون شلوار که دیدمش دلم براش سوخت گفتم تو بشین من برم بالا برات شلوار بیارم.. گفت باشه برو طبقه ۴.. سوار اسانسور شدم رفتم بالا.. آسانسوره مماس یعنی بدون فاصله وسط درهای دوتا اتاقا بود پیاده نشدم و انقد بالا بود ک از شیشه ی بالای دره اتاقا توشونو میدیدم و دراشونم باز بود.. پیش خودم گفتم حالا کدوم بود ۴ یا ۵.. ولی یه لحظه گفتم ۳ درسته که اتاق سمت راستیم بود.. یه لامپم تو سقفه یکی از اتاقا دیدم ولی نمیدونم دقیقا اتاق ما بود یا نه بعد انگار شلوارو آوردم و دادم بهش..
خوابم ادامه داره ولی واقعا طولانی میشه
تا همینجاشم سپاسگذارم ازتون
فریبا هراتی
: سلام. شما می توانید خوابهای طولانی تان را دو یا سه بخشه کنید که نه خلاف مقررات سایت رفتار کرده باشید و نه اینکه با استثنا قرار گرفتن حق کسی را در سایت پایمال نکنید. شما می خواهید از او تبعیت کنید و او می خواهد که رابطه تان را تحت کنترل داشته باشد. او سعی می کند که کار درستی انجام دهد که منطقی باشد ولی احساس استیصال می کند و استرس و تنش در رفتار او مشاهده می شود. او امیدوار است که بتواند گشایش کار یافته و شرایطی را فراهم کند که شما راضی باشید ولی او پیش شما احساس می کند که کم آورده و فکر می کند که نمی تواند انتظارات شما را برآورده کند و شما هم از بالا به او نگاه می کنید و نمی خواهید که استانداردهای خودتان را پایین بیاورید. به هر جهت شما به او کمک می کنید تا درست فکر کند و احساس ناامیدی نداشته باشد. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیزم خوابم مخفی باشه ممنونمممنونم از تعبیرهای خوبتون من ادمیم که خیلی خواب میبینم تقریبا هرشب و تعبیرهای شما بسیار برای من جالبه .ممنون از رحماتتون.خوابم مخفی باشه مچکرم
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم خواب شما گویای احساس شماست و اینکه شما هم آن آقای متاهل را آرام و خونسرد و خردمند و از خود گذشته می دانید و هم این پسر جوان را. اما احساس متقابل آن آقا نسبت به شما، باعث شده که دیگر آن پسر جوان، پیش آن آقای همکار، به نظرتان نیاید و مضافا به اینکه این پسر هیچ احساسی هم نسبت به شما ابراز نکرده است. اما این صرفا احساس شماست که آن شخص را خونسرد و آرام و خردمند فرض کرده اید. با تعاریفی که خودتان از این شخص ابراز کردید، او نه خونسرد است نه خردمند نه عاقل نه از خود گذشته و نه آرام!! او فقط یک مردی بوده که برای رهایی از مشکلاتش دنبال آرامشی می گشته که بتواند آغوش گرمی باشد برای رفع دغدغه های ایشان! اگر زنی با همسرش مشکل داشته باشد، و همزمان با این مسئله وارد رابطه با مردی دیگر بشود، به او میگویند زناکار!! زنای محسنه! و او را سنگسار می کنند. از نظر همه این شخص منفور و کثیف است. اما اگر همین اشتباه را یک مردی بکند که با خانمش مشکل دارد و وارد رابطه با زنی دیگر شود، نه زناکار است !! نه گناهکار؟؟؟ و نه مقصر! بیدار شوید خانم!! قبول کردن این جور علایق و عشق ها در وجود شما، یعنی شما به عنوان یک رن، به زندگی زنی دیگر ضربه ای کاری و اساسی بزنید. و اگر یک لحظه خودتان را جای همسر این آقا بگذارید می توانید حس کنید که چقدر دردناک است که شوهرتان به شما خیانت کند. هر کسی که با دیگری مشکلی داشته باشد، طلاق بگیرد و دوباره ازدواج کند هیچ اشکالی ندارد. اما همزمان با اینکه زنی در زندگی یک مرد باشد، و معشوقه ای جای دیگر داشته باشد ( حتی بدون رابطه ی جنسی)؛ اینکار ظالمانه و از انسانیت و عدالت به دور است. همانطور که خودتان دیده اید او احتمالا با کسی هم ارتباط مجدد برقرار کرده و هدف او صرفا داشتن ارتباط با "کسی" است !! چه آن شخص شما باشید و یا چه هر کسی دیگر!!! عشق آب نیست که روان شود و بریزند و پخش زمین شود و تمام شود. عشق نفس است!! هر لحظه آن را با هر دم و بازدم استنشاق می کنند و بدون آن جانی باقی نمی ماند. شما در خوابتان صرفا آن مرد را به این پسر ترجیح داده اید و حاضرید با او بروید. اگر او با کسی در ارتباط نباشد و با شما تماس بگیرد و بگوید که دوستتان دارد، همین که شما او را در این مدت رها کرده اید، از گناه و ظلمی که نسبت به همسرش روا داشته، خودتان را دور کرده اید و باید به خودتان ببالید که باعث و بانی شکستن زندگی آنان نشده اید. اما همزمان به او هرگز اعتماد نکنید. مردی که یک بار به همسرش خیانت کرد، باز ممکن است اینکار را تکرار کند! حتی اگر همسر دوم او شما باشید. تشکر از همراهیتون.
آرام : سلام
خواب دیدم دوستم چند تا آستین بلند با رنگهای مختلف پوشید تا یک بلوز کامل شد. یعنی ی آستین بود که قسمتی از بالا تنه بهش وصل بود و وقتی می پوشید از چپ و راست بهم می رسید. همشون ی مدل و ی اندازه بودن اما چند تا رو که رو هم پوشید یک بلوز کامل شد.( یکی یکی که میپوشید قسمت بیشتری از دو طرف پوشیده میشد). خطی که از دو طرف آستینا به هم وصل میشدن همچنان باز بود اما بلوز کاملا بدنشو پوشونده بود.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. کم کم تغییرات خوشایندی در زندگی دوستتان به وجود می آید، امکانات مالی او قویتر می شود و قادر خواهد بود که در مقابل سختی ها و یا فقر از خودش به خوبی حمایت کند. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام.خواب دیدم یک کت و شلوار خاکستری پوشیدم و بلوز صورتی که جنسش لخت بود رو داشتم باهاش ست میکردم.
یکدفعه احساس کردم تو خونه همسر سابق هستم.انگار زنش نبود.رفتماتاق خواب.دیدم کنار سقف یک پوشش چوبی ساختن که توش لامپ بود. مثل چراغ خواب.
با خودم گفتم چرا سقف رو خراب کرده ا اینطوریش کرده.
فریبا هراتی
: سلام. شما می توانید به خاطر مهارت ها و توانایی هایی که دارید شناخته شوید و می خواهید که دیگران قدرتان را بدانند و همسر سابق شما در زندگی اش صداقت و مهربانی نیست و او یا خانمش تظاهر به دوست داشتن همدیگر می کنند. شما دلتان برای او می سوزد که قدرتان را ندانست!! تشکر از همراهیتون.
یاسمن : با سلام و احترام
خواب دیدم مادربزرگم سرزده به خونه ما اومد.گفت شما نیومدین من خودم اومدم .انگار تولد پدرم بود.و من سعی کردم اشغال های مربوط به تولد مثل کاغذ و...رو جمع کنم.بعد رفت لباسشو عوض کرد و با یک بلوز آستین بلند تا بالای باسن و شلوار نارنجی کمرنگ ،که هم خوشرنگ بود و هم قشنگ معلوم میشد فقط یه کم چروک بود،از اتاق اومد بیرون.جنس لباسش از جنس لباس های بیماران بیمارستان بود حالت کاغذی.و کمی قسمت سینه ش نازک بود و هاله پستان،دیده میشد(من پیش خودم گفتم مادربزرگ با اینکه سنش بالاست ولی هنوز سینه هاش افتاده نیست،البته از حالت عادی کوچکتر بودن)و خود مادربزرگ هم کمی خجالت میکشید انگار از این بابت.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. زندگی پدرتان متحول خواهد شد و او سعی می کند که بعضی از اشتباهات گذشته اش را دیگر تکرار نکند. او نظرات واقعی اش را خوب نشان می دهد و شما سعی می کنید که حرمت های پاره شده و حرف های زده شده را جمع و جور کنید و جلوی مادر بزرگتان صحبتی در این موارد نکنید و از ناراحتی های مطرح شده در خانواده تان چیزی به او نگویید. اما او از این مسائل تقریبا با خبر است. او سعی می کند که صمیمی تر و اجتماعی تر با شما برخورد کند و کمکتان کند تا اگر مشکلی دارید مشکلاتتان حل شود. او حتی سعی می کند که با قدرت و اقتدار مالی اش شما را کمک کند و هر چند که شما زیاد در قبال او احساس مسئولیت نمی کنید اما او خودش را مسئول کمک به شما می داند و نهایت سعیش را می کند تا انشالله شما زندگی خوبی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.