تعبیر خواب بیابان
معبران نوشته اند که بیابان قسمت و روزی است. بیابان در خواب های ما انتظار و توقعی است که از دنیا داریم و این متناسب با بزرگی و وسعت بیابان است .
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام خانم هراتی ...
روزتون بخیر ..
خواب دیدم با دوستی در بیداری رفتیم به یک بیابانی که خونه ایی داشت و دور تا دورش هم دیوار بود. زنگ خونه رو زد و اون شخص یک زن چادری پیشش یود که فرستاده بود بره و من و دوستم رفتیم اونجا و یک آخوند که داشت میرفت بهمراه کسی و دونفر دیگه که اونجا بودن . دونفر دیگه وقتی رسیدیم بهمون دست دادن . ما برای کاری رفتیم بیرون و برگشتنی من و یکی ازین دونفر باهم برگشتیم و بقیه زودتر اومدن .من گرسنم بوده و گفتیم خرید کنیم یچیزی و ببریم بخوریم . اون ادم میگفت روبروی خونم اکبر جوجست و فقط اکبر جوجه بگیریم . رفتیم خرید کردیم و اومدیم توی همون بیابون .موقع ی که وقت غذا خوردن شد ، گویا اون سه نفر کمی بحث کردن و کسی غذا نمیخورد ولی من یک سیخ از جوجه کباب رو داشتم میخوردم . یک آتیشی هم اونجا برپا کردیم چند نفری .
سپاس از وقتتون
فریبا هراتی
: سلام. نشگر. شما در نظر دارید به انجام کاری اقدام کنید که به نظر می آید ثمر و فایده ای ندارد و صلاح و خیر زیادی در آن نیست. ضرر مالی در این کار وجود دارد ولی شما جذب ایده ی اینکار شده اید. شما می خواهید که زود به نتیجه برسید و از شما حمایت شود ولی همانطور که گفتم این کار خیری در آن نیست و با ترسها و نگرانی هایی روبرو خواهید شد. کسی در این کار از شما حمایت نخواهد کرد مگر اینکه خودتان " آنهم با ترس و نگرانی" هوای خودتان را داشته باشید و با عصبانیت و استرس مواجه خواهید شد. پیشنهادی که این دوست اول خواب به شما می دهد که این کار را شروع کنید را به نفعتان نیست که بپذیرید. تشکر از همراهیتون.
حسین : خواب دیدم توی بیابان یه دستشویی دارم(خونه ندارم)و توی دستشویی یه بلدرچین دارم با یه خروس سیاه و سفید.بعد از اینکه مدفوع کردم شلنگ گرفتم دستم و آب رو باز کردم و خودمو شستم و بلند شدم(آب رو نبستم)که متوجه شدم بلدرچین من یه جوجه داره.با خودم گفتم من که بلدرچین یدونه دارم پس این چجوری جوجه داره که متوجه شدم کار خروس بوده(یعنی خروس پریده روی بلدرچین).منم شلنگ آب رو گرفتم روی خروس تا تنبیه کنم اونو و روی سرش آب ریختم.خروس هم میخواست فرار کنه که نمیذاشتم و همینطوری آب میگرفتم روی سرش تا جایی که دیدم داره خفه میشه(مثل خروسی که جلوی نفسشو بگیری و یدفعه ولش کنی که نوکشو باز میکنه و یه نفس عمیق از دهنش بکشه داخل)و ولش کردم.بعدش اومدم دستشویی رو تمیز کنم(مدفوع داخل کاسه دستشویی رو بشورم بره توی چاه دستشویی)که دیدم قاطی مدفوع یه کرم گنده هست و چسبیده به کاسه.با فشار آب کنده شد و رفت توی چاه و آب رو بستم.وقتی از دستشویی اومدم بیرون دوتا دختر نیمه برهنه دیدم که دارن آفتاب میگیرن و من عصبانی شدم چون دیدم به خدا احترام نمیذارن و حجاب ندارن و به خودم گفتم درستتون میکنم.یخرده سرمو چرخوندم که کوه رو دیدم.به نوک کوه از پایین نگاه کردم که دیدم چندتا خونه شیک و مدرن دایره ای شکل بنا شده کنار کوه(روی کوه نبودن کناره ی کوه بودن).وقتی خونه هارو دیدم به خودم گفتم ببین چه خونه ای ساختن همش تجملاتی و بازم گفتم درستتون میکنم(پایین کوه بودم و بالا نرفتم).رومو کردم طرف صحرای بی انتها و رفتم روی تپه کوچیک و منظره رو تماشا کردم(صحرا شنی نبود.خاکش سفت بود و کوه هم مثل کوه های بیابان قهوه ای بود).من این خواب رو تقریبا ۲ ماه پیش دیدم ولی نتونستم تعبیر درستشو پیدا کنم که الان از شما میپرسم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر حسی، احساس خشک و خالی بودن و تنهایی می کنید. احساس می کنید که نسبت به بعضی از مسائل، فقدان و بدشانسی به شما رو آورده و می خواهید که از نگرانی ها بیرون بیایید. به شما این امکان داده خواهد شد که غمهایتان را دور بریزید و البته امیدها و آرزوهایی دارید که به خاطر نگرش و طرز فکر اشتباهتان، بُعد منفی مسائل را زودتر از بُعد مثبت آن می بینید!! شما می توانید بسیار خوش شانس و مثبت اندیش باشید ولی احساس خشم و کینه و تنفر در وجود شما همچنان حرف اول را می زند. شما به ثروت خواهید رسید، کسی که از شما سو استفاده می کند و یا چیزی که باعث می شود که سرمایه تان به هدر برود، از شما دور خواهد شد، سرمایه ی شما افزایش می یابد و یا کاری که به آن مشغول هستید، به نحوی گسترش خواهد یافت و باعث سود دهی بیشتر شما خواهد شد. شما سعی می کنید که انرژی مثبت به وجود خودتان وارد کنید ولی همانطور که گفتم، منفی بافی در وجود شما به صورتی قوی قابل مشاهده است و می خواهید به صورتی افراطی کارها را کنترل کنید. تعادل و آرامش و امید به زندگی تان می رسد. چشم انداز مثبت رسیدن به ثروت و موفقیت را مشاهده خواهید کرد و به شما گفته شده که می توانید شما هم در سایه ی افکار مثبت، به موفقیت برسید ولی شما تمام مدت فکر می کنید که یک موضوعی در جریان است که شما باید آن را درست کنید! شما رویتان را به صحرای بی انتها گرفته اید و رفته اید روی تپه ای کوچک و این یعنی باور شما به موفقیت کم است ولی به اندازه ی کمی، سعی می کنید که درکتان را بالاتر ببرید و وقایع را درست تر ببینید. تشکر از همراهیتون.
مسعود : سلام و عرض ادب
مادرم خواب دید که با پدرم و یکی از برادرانم و یکی از اقوام نزدیک در بیابان تاریکی راه می‌رفتند خیلی تاریک بود و هنگام راه رفتن وقتی پایشان به چوبی یا سنگی میخورد صدا میداد می‌ترسیدند و با خود فکر میکردند که مار است،
بعد از کلی راه رفتن در آن بیابان تاریک به چند خانه میرسند که سگ های زیادی در کنار آن خانه ها بود اما کاری به کار کسی نداشتند حتی پارس هم نکردند،
تعبیر کنید تشکر
فریبا هراتی
: سلام. مادرتان و همراهان او در خواب، به خاطر مسئله ای احساس بدشانسی می کنند و نگران هستند که به آبروی ایشان حمله شود. یا احساس تنهایی می کنند و انگار کسی به ایشان محبت ندارد و خودشان را بی یاور و ناامید می دانند. آنها می خواهند برای زندگی شان تصمیمی بگیرند ولی اطلاعات کافی در باره ی این مسئله ندارند و نمی دانند که چه به نفعشان است. آنها به همه چیز شک دارند و بد بین هستند و نباید در تصمیماتشان عجله کنند. در نهایت آنها به امنیت خاطر خواهند رسید و با افرادی که بینش قوی دارند و وفادار و خردمند هستند، مواجه می شوند و متوجه می شوند که هیچ مشکلی برای ایشان پیش نخواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
farah : سلام. خواب ديدم پشت يك ماشين رانندگي ميكردم و در يك بياباني بودم و در كنارم پدر مرحومم هم نشسته بود و من به سرعت داشتم رانندگي ميكردم با سرعت زياد. ممنون مجردم
فریبا هراتی
: سلام. شما کنترل زندگی تان را به دست گرفته اید و به پیش می روید. از درون احساس خشک و خالی بودن و ایزوله شدن و بی مهری دارید. شما فکر می کنید که عشق در زندگی تان نیست و تنها هستید. در صورتی که مرحوم پدرتان ( روحشان شاد) که فقط جسمش مرده ، و روحش تا ابد زنده است، کنار شماست و قدم به قدم در تمام لحظات زندگی تان در تمام تنهاییهایتان با شماست. شما هرگز نباید احساس تنهایی کنید. دعای خیر پدرتان با شماست و روحش کنار شما زندگی می کند و از تمام رازها و اهداف شما با خبر است. با او گفتگو کنید و وجودش را باور کنید خواهید دید که به خوابتان می آید و به شما راهنمایی و مشورت هم می دهد. پدرتان عاشق شماست. تشکر از همراهیتون.
mina : سلام عزیزم
خواب دیدم یک جایی مثل هتل یا تالار خیلی بزرگ وسط یک بیابان بود به خودم میگفتم اینجا عروسی باشه کلی جای پارک ماشین داره و من داشتم میرفتم سمتش . شب بود و هوا تاریک بود ولی اون هتل یا تالار کاملا پیدا بود خیلی زیبا بود و خیلی دراز بود یعنی انتهاش مشخص نبود دو تا راه ورودی داشت جدا گانه
از یکی از درها وارد شدم (فکر کنم سمت راست) اونجا رفته بودم دنبال کار میگشتم . داخلش هیچکس نبود و مثل قصر بود ولی داخل هم نور کمی بود ولی میشد دید همه جارو. فقط ی مردی دیدم بهم گفت میخوای برای کار صحبت کنی باید بری تا کجا(دقیق یادم نیست. البته در بیداری هم بیکارم و دنبال کار هستم) من محو زیبایی و شکوه اونجا شده بودم
فقط دایم به خودم میگفتم خوبیه اینجا اینه که به خونه خواهرم نزدیکه و من راحت میرم و میام
فریبا هراتی
: سلام. شما با سختی ها و مشکلات زیادی مواجه هستید و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. ولی حالت ذهنی تازه یا تغییری در هویت شخصی شما به وجود خواهد آمد و زندگی تان تحولی مثبت خواهد داشت. شما مجبور خواهید شد که عادات قدیمی تان را پشت سر بگذارید و طرز فکر قدیمی تان را رها کنید. شما به موفقیت خواهید رسید و دیگر نمی توانید راحت و بی سیاست رفتار کنید. خواهر شما برای شما ایده های بالایی در نظر گرفته و این شرایط جدید که در زندگی تان به وجود می آید باعث خوشحالی و آرامش خیال خواهرتان خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : سلام
خالم (شوهرش فوت کرده) خواب دیده که پای برهنه در یک بیابان داره راه میره و همش میترسه که خدایا تو پام شیشه نره، سنگ نره...که میرسه به یک مغازه کیف فروشی وسط اون بیابان که جلوی مغازه سرامیک بود که خالم از در مغازه میره تو از اون یکی درش میاد بیرون، میبینه مامانم و بابام رو یک صندلی نشستن (پدرم فوت کردن) که خالم به بابام میگه برو ماشینو بیار خیلی خسته شدم که بابام رفت که ماشینو بیاره که دیگه خالم از خواب پرید.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. خاله ی شما در این دنیا احساس تنهایی می کند و اعتماد به نفسش کم است و فکر می کند که یاوری ندارد می ترسد که مردم او را گول بزنند و با او دشمنی کنند یا به خاطر مسائل مالی از راه درست او را منحرف کنند. خاله ی شما می خواهد که درک و عقل قوی داشته باشد و یک حامی داشته باشد که فکر او را تقویت کند و به او همفکری بدهد. پدر شما ( روحش شاد) با مادرتان همفکری داشته و مادر شما هنوز از همین همفکری پدرتان ( با چیزهایی که از او آموخته و با دعای خیر پدرتان که پشت سر مادرتان است)، استفاده می کند و به انتخاب هایی که در زندگی پیش روی او قرار دارند نگاه می کندو سعی می کند که درست فکر کند. اما خاله ی شما نمی داند که دقیقا از دنیای به این بزرگی چه می خواهد. فقط می گوید کاش من هم حامی ای در زندگی داشتم ( مثل پدرتان) که بتوانم به او تکیه کنم و می خواهد که پدرتان برای او دعا کند تا خداوند به خاله تان آرامش بدهد. احتمالا او همسرش را ناکافی می دانسته و معتقد است که پدر شما با مادرتان تیم خوبی بوده اند. تشکر از همراهیتون.
رضا : سلام خسته نباشین.
من پدرم فوت شدن و پسر بزرگ خانواده هستم
خواب دیدم که من به همراه پدر مادرم و خواهرم در بیابان بسیار بزرگ و تاریکی هستیم و من و پدرم به دنبال غذا هستیم که برای خانواده تهیه کنیم
من به یکباره دیدم که در دستانم مرغ سفید پخته ای است و بعد آن را در دستان مادرم دیدم که دارد آن مرغ را میخورد.
و بعد از این دیدم که از بیابان نجات پیدا کردیم و هوا روشن است و من درخانه لباس عوض کردم و نفس راحتی کشیدم.
و بعد از آن دیدم که دختری که به آن علاقه دارم و او نمیداند ،همسرم شده است و باردار جلوی من راه می رود و روبروی حرم حضرت معصومه من در حال تشکر از حضرت معصومه هستم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. روح پدرتان زنده است و در کنار شماست. دعای خیر او پشت سرتان است. شما سعی می کنید که در این دنیای بزرگ که سرشار از بدیها و شرایط سخت است، از مادرتان و خانواده تان حمایت کنید. درک شما بسیار بالاست و شما قادر خواهید بود با ترسها و نگرانی هایتان مقابله کنید. رفاه و ثروت و آرامش را به خانواده تان می بخشید و خیال مادرتان راحت خواهد شد. امید و آرامش به زندگی تان بر می گردد. شما رفتار ملایمتری از خودتان بروز خواهید داد و انرژی مثبت و شادی به زندگی تان راه می یابد. شما سختی ها را پشت سر خواهید گذاشت. کسی که به او علاقه دارید، عاشق شما خواهد شد و نسبت به شما متعهد خواهد بود. شما باید نذر حضرت معصومه س کنید که برایتان دعا کند تا انشالله خداوند حاجاتتان را مستجاب کند و ازدواجی موفق با این خانم داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
sogoljan : سلام. خواب دیدم شبه یا تاریکه نمیدونم اما از پشت شیشه هایی یه سایه هایی میزنن به شیشه یا نه چیزی مینویسن ومن خیلی ترسیدم انگار تویه یه خرابه و بلندی بودم رویه دیوار که میترسیدم بریزه و خودمو به میله ای که اونجا بود نگه داشته بودم که یهو کفشم افتاد پایین.انگار دوتا بودم اون دومیم بهم گفت میرم کفشتو بیارم گفتم نمیخواد بری اونجا فاضلابه. اما رفت یه نردبان داشت که میرفت پایین هرچی پایین تر میرفتم ترسناک تر بود تا اینکه مرد بادکرده مرده ای رو دیدم و کفشو با دو انگشت چندش آورانه برداشتم اوردم بالا دادم به اون یکی خودم گفتم اون فاضلاب نبود اونجا ک کفشتو انداختن ادمارو میندازن هلاک میشه باد میگیره کسی هم خبر نمیشه مث فاضلاب ابکی شدن تو شانس اوردی ببین فقط کف کفشت خورده و دومرتبه سایه بود اجنه بود رو شیشه مینوشتن و من میترسیدم تا اینکه یا فردا شد یا روز شد دیدم توی یه جایی هستم که بیابونه و نمیدونم کجاست؟اینجا خرابه ای هست خیلی هم زیادن و تپه هایی وسط بیابون ک انگار یه عالمه ادم اینجا دارن پذیرایی میشن من رفتم تو اشپزخونه اونجا دیدم دارن گوشت ادما رو میدن به مهموناشون توی این هتل و دستگاهی داشتن ک دست ادمو میبرید و به عنوان ظرف غذا ازش استفاده میکرد اما هیشکی نمیفهمید ک این دسته و جنس ظرف سلف دانشگاه میشد موقع عبور از دستگاه یهو یکی اومد دید منو که فهمیدم اینجا چ خبره با یه سگ مراقبم بود گفت باید مراقب منو همراهیام باشه ک من از ترس با نگاه کردن به سگش ک داشت اب میخورد ب دیوار پشت سرم رفتم که یه شیار داشت با انکه شیار بود اما من انگار وارد دیوار شدم دیدم چ جالب میشه هنوز وارد شد سعی داشتم فرار کنم از این شیار عبور کردم رفتم به سمت دیگه این هتل خراب که دیدم رو سقف یه اتاقکی هستم که ازش یه نردبان اویزونه اما فقط چند پله بالایی رو داشت و پله های زیر ونداشت انگار کسی نمیتونست بیاد بالا اما میشد رفت پایین خودمو کشوندم پایین سعی کردم برم سمت در که با نگهبان محافظت میشد اما هرچی میرفتم هر 4 طرف بیابون و تپه هاش بود و هیچ راهی برای رسیدن به دری ک باید پیدا میکردم نبود همه جا پر نگهبان بود و من حتی نمیدونستم کجام و چطور از اینجا سردرآوردم. خسته و مونده فقط به اطرافم خیره شده بودم و ترس اینو داشتم ک گیر میفتم راه نجاتی نیست.ببخشید طولانی شد.
فریبا هراتی
: سلام. شما گاهی دمدمی مزاج می شوید و در عین حال توانایی این را دارید که به امنیت و شادی در زندگی برسید و شخصیت شما قوی است. در حالی که سعی می کنید محتاط باشید، شجاع هم هستید و ذهن شما قدرت درک خیلی از مسائل را دارد. شما از شرایطی که ممکن است برایتان پیش بیاید احساس عدم امنیت دارید ولی در حال حاضر پناه و حفاظی دارید که کسی نمی تواند به شما آسیبی برساند. ممکن است اعتماد به نفستان را از دست بدهید و نگرش ها و باورهای خودتان را زیر سوال ببرید اما باز سعی می کنید که عاقلانه فکر کنید و به خودتان و توانایی هایتان شک نکنید. شما احساس می کنید که کسی درکتان نمی کند و احساس خشک و خالی بودن و ایزوله شدن دارید. می دانید که عده ای دارند از دیگران سو استفاده می کنند و می خواهند هویت آدمها را عوض کنند و وادارشان کنند که طرز فکر قدیمی شان را فراموش کنند و شخصیت آنها را عوض کنند. شما اما نمی خواهید که هویت خودتان را از دست بدهید و نمی خواهید که ارتباطتان با واقعیت قطع شود اما در عین حال نمی دانید که چطور باید از آدمهای بد خودتان را دور کنید . درک شما بسیار بالاست. برای رهایی از مشکلات شما هیچ راهی نیست که از طریق منطق و ( زمینی ) بخواهید به موفقیت برسید. اما اول خوابتان را که خودتان را در محفظه ای شیشه ای و با تکیه به میله ای دیده اید اشاره دارد به اینکه اگر ایمانتان قوی باشد و به خدای بزرگ رو بیاورید، هیچ نیروی منفی نخواهد توانست به روح شما غلبه و نفوذ کند و اگر اعتماد به نفستان را از دست ندهید، و باورهای روحی تان را زیر پا نگذارید، به افسردگی و مشکلات دچار نخواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Mohammad : سلام.خواب دیدم بهمراه همسرم و دختر بزرگم(من دو دختر دارم)در یک بیابان اطراف فرودگاه بندر عباس هستم و منتظر پرواز به طرف تهران بودم ولی انگار خودم یه هواپیمای دونفره داشتم و نگران جای پارک توی فرودگاه بودم و بعدش یه کوه دیدم و به خانمم گفتم بیا تا از فرصت استفاده کنیم و یکساعته بریم بالای کوه ولی خیلی زودتر و بعد از چند دقیقه بالای کوه رسیدیم که اونجا مثل کافی شاپ فرودگاه بود ولی تعطیل بود ،من رفتم دستشویی و اونجا یک کاناپه بود و دیوار دستشویی هم شیشه با پرده کرکره بود و وقتی از دستشویی بیرون اومدم دیدم خانمم صندلی جلویی یه ماشین نشسته و یه دختر جوون هم پشت فرمانه دختر خودم عقب نشسته.من عصبانی شدم (چون انگار ماشین من بود و اون خانم بدون اجازه پشت فرمون نشسته )ولی خانمم گفت این این دختر جوان به دخترمان توی درس کمک کرده.تشکراز لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید زندگی تان را ارتقا دهید و موانع و مشکلات موجود را پشت سر بگذارید. قدرت شما برای رسیدن به موفقیت بالاست و شخصیتی جاه طلب دارید و آرزوهای بلندی برای خودتان در نظر گرفته اید. شما قدر دارید که زندگی تان را به بهترین صورت کنترل کنید و اعتماد به نفستان هم بالاست. شما می خواهید با چالش دیگری در زندگی تان مبارزه کنید و خیلی زود به اوج موفقیت خواهید رسید و نگرانی هایتان را دور خواهید ریخت بدون اینکه کسی به شما یاری برساند، بصورت مستقل عمل خواهید کرد و منتظر نتیجه ی فعالیت هایتان می مانید. شما نمی خواهید که کسی از کارها و برنامه هایتان با خبر شود. خانم شما بر طبق درامد شما و منابع مالی تان، برای زندگی اش برنامه ریزی می کند و همه چیز را بر طبق موقعیت مالی تان می سنجد در حالی که شما می خواهید او بدون درنظر گیری امکانات مالی، از نظرات شما تبعیت کند. دخترتان در هر صورت تابع شماست. تشکر از همراهیتون.
یاش گین : سلام. روز بخیر. خانم هراتی خواب دیدم با خانوادم تو ماشین نشستیم. یه جای غریبه که انگار میرفت سمت بیابان حرکت میکردیم و دنبال رستوران میگشتیم. برادرم گفت این رستوران خوبه کباب داره من گفتم نه بریم جایی که برنج هم داشته باشه. یجا نگه داشت گفت این خوبه. پیاده شدیم. اطرافمو نگاه کردم بیابان بزرگی بود دیگه تو این لحظه مغازه هارو نمیدیدم. اطرافمون کاملا بیابان بود. ولی پر از گاو و گوسفند بود اونجا. من تو بغل یه آقایی دراز کشیده بودم فقط میدونم از اعضای خانوادم نبود ولی اصلا نمیدونم کی بود و الان که فکر میکنم اصلا چهرش هم یادم نمیاد فقط مدام همه طرفه صورت منو میبوسید. من نگاه اطرافم میکردمو تو صورتش میگفتم یعنی اینبار دیگه خدا کمکمون میکنه؟ اونم فقط لبخند میزد و صورتمو میبوسید. میشه تعبیر بفرمایید. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و خانواده تان می خواهید که مشکلاتتان را کنار بگذارید و نیاز به حمایت روحی دارید. می خواهید که به آرامش و رفاه و ثروت برسید و احساستان این است که مردم دنیا دلشان برایتان نسوخته و در حل مشکلاتتان کمکتان نمی کنند. ولی شما گشایش کار خواهید یافت. خدا با شماست. شما قطعا گشایش کار خواهید یافت و مشکلاتتان حل و فصل خواهند شد. قطعا خدا کمکتان می کند. صبور باشید عزیزم. تشکر از همراهیتون.