کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب عالم

اگر کسی خود را در سلک علما دید، اگر عالم است به علم او افزوده می شود و اگر شخص جاهلی است، بدنامی به بار می آورد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که عالم یا فقیه شد و بیننده جاهل بود، دلیل است بر زبان مردم افتد به بدی. اگر عالم بود، علم او زیاده گردد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که مردم را علم می گفت و بیننده عالم نبود، به حیله مردم آن دیار را مسخر خود گرداند. اگر بیننده عالم بود، جاه و بزرگی یابد. اگر بیننده به واسطه علم از مردم عطا بستد، دلیل است از مردم رشوه ستاند.

    امام صادق (ع) می فرماید: اگر بیننده این خواب ها عالم بود، بر چهار وجه است:
  1. بزرگی،
  2. عز،
  3. قبول مردم،
  4. ولایت یافتن.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

96 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

bernadett

bernadett : سلام مجدد، عزیزم بااحتساب ۱ حق خواب ک درتاریخ ۲/۱۳ جهت شارژ مجدد محفوظ داشتید درحال حاضر ۲ حق خواب دارم ممنون میشم لطف بفرمایید برای تعبیر خواب طولانی ک ارسال کردم با حفظ این ۲حق، حسابم را صفر نمایید تا مجددأ شارژ کنم با سپاس فراوان

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۵:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. 2 حق خواب از شما کسر کردم. تشکر.

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۵:۳۰
bernadett

bernadett : احساس میکنم کمرشون دردگرفته، میایستن ‌خودشونو سرزنش میکنن میگن بازم نشد، میبینم بدون اینکه لباسشون خیس شه از پاشون ادرار میریزه رو دمپاییشون وقدری روحاشیه فرش، ف ک میدونه من وسواس دارم نگران من میشه واشاره ب دستشویی میکنه ولی منکه حال آقا وحفظ غرور و حرمتش برام مهمتره ب آقا دلداری میدم ک اصلأ چیز مهمی نیست ودعوتشون میکنم رو صندلیشون بشینن، آقا رو همون صندلی چوبی میشینن فقط نگرانم رنگ چوب صندلی خراب نشه بخودم میگم مهم نیست فوقش میدم رنگش کنن، X برا آقا سرم میآره تصور میکنم یورین بگه ولی متوجه میشم سرم، بخودم میگم چرا سرم میآره ‌سرم ک حجم ادرارو بیشترمیکنه! «تزریقشو نمیبینم» X دو ماده شیمیایی ک نمیدونم چیه باهم مخلوط میکنه وبا محلول حاصل برچسب بزرگی ک شبیه شیشه مات‌ کنه ورو قسمتی ازشیشه میزناهارخوری چسبیده‌ بدون اینکه لک چسب بمونه براحتی جدا میکنه، میپرسم چی بود قاطی کردی؟ آقا کروصندلی نشستن ونگاه میکن ظاهرأ فرمولو میدونن، Xمیگه میخوای چکار؟میگم لازم میشه بگید! فرمولو میگه بیکربنات...(یادم نمیاد)بعد میگن ب ی ماما نیاز داریم میگم من ماما نیستم رشته‌م اتاق‌عمل، میگن خب باشه! آقامیگن آخه۲۰ساله کارنکرده«بواقع همینطوره» Xباخنده میگه درحد بخیه زدن ک بلدی؟ باشوخی میگم شما درحد اسکراب «شستن دست قبل عمل» درنظر بگیر! فضاعوض شد، تقریبأ درانتهای سالن سخنرانی میان جمعیت هستم وآقا رو صندلی بالای سن نشستن وچند ملازم کنارشون ایستادن، مثل سالن کنسرت چراغها خاموشه، فقط صحنه روشنه، همه ابراز هیجان میکنن، نگرانم وبخودم میگم دراین جمعیت وتاریکی چطور آقامیتونن منو ببینن! خداکنه منو یادشون مونده باشه! ک میبینم آقا دوربین دستشونه ودارن جمعیتو بادوربین نگاه میکنن، خوشحال میشم ازاینکه حتمأ آقا منومیبینن

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۳:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما شاهد مسئولیت ها و بارهای سنگینی هستید که ایشان را تحت فشار گذاشته و به ایشان استرس بخشیده است. اینکه ایشان در شلوارشان در حضور شما ادرار کرده اند، نمادی از این است که شما شاهد این ماجرا هستید که ایشان خشم و ناراحتی شان در آستانه ی طغیان و انفجار قرار دارد و نمی توانند نگرانی و استیصال خودشان را نسبت به موضوعاتی که ذهنشان را مشوش کرده است، از شما مخفی کنند. آقای ایکس سعی می کند که تعادل و آرامش او را به ایشان برگرداند تا خونشان کثیف نشده و عصبی نشوند. ( نمادی از اینکه هر وقت به کسی در دنیا چشم امید بستید، شاهد نگرانیهای او خواهید بود تا بدانید که قدرت مطلق دست خداوند است و هرگز نباید امید رحمت و گشایش کار از هیچ بشری داشته باشید). شما سعی می کنید که از اشتباهات گذشته تان دست شسته و شروعی تازه داشته باشید. شما حتی نمی توانید مسئولیت حفظ و نگهداری از منافع ایشان را تقبل کنید و البته آقا هم می دانند که شما خودتان نیاز به مراقبت و حمایت دارید و احساس ایزولگی و تنهایی می کنید. شما شاهد این ماجرا خواهید بود که مشکلات عدیده ای هارمونی و هماهنگی را نزد ایشان از بین می برد و احساس ناامیدی بر اطرافیان او حاکم خواهد شد. اما خود ایشان همچنان امیدوار هستند که خواسته هایشان محقق شود. شما می خواهید همیشه حامی و حافظ منافع ایشان باشید. خوابتان شامل 6 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۵۶:۰۲
bernadett

bernadett : بخودم میگم چقدرخوبه این ‌مبلا اینجان«انگار این مبلا هویت وگویای شرایط واقعی زندگیمن» کنارآقا میشینم، میبینم آقادمپایی روفرشی شیک قهوه‌ای پلاستیکی جلوپاشون گذاشتن ومیپوشن، انگار کفششونو باپا دادن زیرمبل، میگم چطوربا خودشون دمپایی آوردن ک من ندیدم دردلم تحسینشون میکنم بخودم میگم چرا مثل همه‌ مهمونا براشون دمپایی نذاشتم، من باید اینکارو میکردم، فک میکنم اونچه مناسب آقاباشه ندارم وباید بخرم، خانم محجبه چادرمشکی ک ازهمراهان آقاست بادخترش روبرومن، ازچهرش پیداست اصالتأ ازمناطق پایین شهر ک ب لطف آقا تونسته مرتبه خوبی کسب کنه، بامهربانی بامن صحبت میکنه، انگار کارخیریه انجام میدن وبا دعوت ب تیمشون داره بمن انگیزه میده ک ازحال افسرده‌ای ک دارم خارج شم، حالااز هال دارم میز پذیرایی ک روش ظرف میوه ست میبینم، ناراحتم اونطورک شایسته آقاست پذیرایی نکردم ویادم میآد درگذشته برا آدمایی ک شاید لایق نبودن چقدر زحمت کشیدمو سنگ تموم گذاشتم ولی الآن ک باید نمیتونم؛ بخودم دلداری میدم ک اونموقع توان داشتم ولی الآن واقعأ نمیتونم، بخودم میگم خیلی خانمهای محجبه حسرت دیدن آقارو دارن اگرم نصیبشون شه شایدفقط بتونن عباشونو لمس کنن وآقا اجازه نمیدن دستشونو ببوسن، ولی من چنین توفیقی نصیبم شد دست آقارو بوسیدم وایشون بامن انقدر نزدیک وصمیمی رابطه برقرار کردن، ازپوششم ناراحتم میگم کاش حداقل مانتوکتی رسمی میپوشیدم وباشال حجاب مناسبی میگرفتم تادر ذهن آقا تصویر خوبی ازخود واقعیم میموند نه اینطور آشفته، نگرانم ک خداکنه وقتی آقااز اینجا رفتن منو فراموش نکنن! حالا دور میزناهارخوری نشستیم، چیزی شبیه سوپ جلو آقاست زیادنمیخورن بیشتر باغذا بازی میکنن، یهو خم میشن بسمت میزو ناله میکنن، سمتشون میرم میگم الهی بمیرم چی شد!ادامه

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۳:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما از افکار و عقاید قدیمی پدرتان تبعیت می کنید و از این جهت؛ دوست دارید که از نگرشهای آقا تبعیت کرده و راحتی و منفعت او را در نظر بگیرید. شما مطلع می شوید که رفاه و شرایط بالای اجتماعی ایشان، به یکباره حاصل نشده و با سختی هایی که در گذشته تجربه کرده اند برایشان بدست آمده است. حضور ایشان نمادی از این است که شما هم می توانید به این مسئله امیدوار باشید که در آینده سبک زندگی موفق تر و مرفه تری داشته باشید و علیرغم سختی هایی که امروز به شما وارد آمده؛ اما بعدا به آرامش بیشتری می رسید. اوضاع زندگی شما هم خوب خواهد شد. شما نباید به زندگی از ظاهر ماجرا نگاه کنید و باید بینشی عمیقتر داشته باشید. شما از ایشان تبعیت می کنید و به این نگرشهای خودتان مباهات می کنید. اما این آشفتگی ذهنی شما به این دلیل است که شما به حمایت کسانی در زندگی تان دلخوش هستید که خودشان آسیب پذیر هستند. شما خدا را فراموش کرده اید و خودتان را تنها می بینید و امید به رحمت و گشایش کار از بنده ی خداوند دارید.

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۴۶:۲۱
bernadett

bernadett : سلام وادب۲۹رجب
بعدنماز صبح ب سخنرانی رهبر بمناسبت عیدمبعث گوش دادم وزندگی بی‌کیفیت اخیرمو بازندگی ایشون وانسانهای والا وتفاوت جایگاهمون اون دنیا قیاس کردم برا سلامتیشون دعاکردم ‌وخوابیدم دیدم در خونه‌ام ک نسبت بخونه واقعیم محقر آقای خامنه‌ای باهیبت همیشگی مهمانم هستن انگار چندساعتیه آقا پیشمن، حجاب ندارم باهمین لباس راحتی ک بواقع تنمه«تاپ طوسی وشلوار» ازپوشش وحال بدم شرمندم«کسالت وخستگی ک چندسال اخیر دچارشم» حالا بیرون جلو واحد ایستادن ظاهرأ میخوان برن ک من دستشونو میگیرم ومیبوسم آقا جلوپای من بحال سجده میشینن، خجالت میکشم بغلشون میکنم ومیگم مثل پدرم دوستون دارم، آقاهم بغلم میکنن وسرمو میبوسن وگریه میکنن؛ متوجه میشم خانم عموم(..)از ط پایین بالا میاد، ی شال میندازم روسر وشونم و ی چادر میبندم کمرم ک تصور غلط نکنه، حجاب آشفته‌ای گرفتم ولی آقامتوجه منظورم شدن، ف بدون توجه ب حضورآقا و ادای احترام واردمیشه، حالا درهال روبرو آقا کنار میز نشستم، بامهربانی بامن صحبت میکنن میپرسن چی میخوای؟ میگم هیچی! چندبار سؤالشونو تکرار میکنن، میگم برادرم بیکاره، نگرانشم «بواقع بیکارنیست ولی ۳بار داراییشو ازدست داد وبشدت بدهکار» نگرانی دیگم خواهرکوچکم بود ک خیلی زیباست شکرخدا امسال ازدواج کرد بابتش خیالم راحت شد ولی خواهر دیگم خیلی مشکل داره، همسرشهیدخلبان.. میگن اینکه خیلی خوبه! میخوام ازمشکلات ازدواج بعدیش و‌بیماری خواهرزادم بگم ک آقامتوجه میشن یکی ازهمراهاشون(X) ک نگران دیرکردن آقاشده داره ازپله بالا میآد، میگن باقیشو ازX میپرسم«یعنی ایشون پیگیری میکنن» آقامیرن قسمت پذیرایی سالن رومبل میشینن، میبینم مبل چوبی قدیممون باپارچه مخمل کرم قهوه‌ای ک پدر مرحومم خریده بودن هست«بواقع بخشیدمشون ب ف»ادامه

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۳:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. بخشی از خواب شما بازتاب افکار شما در بیداریست ولی در عین حال، شما دوست دارید که در زندگی تان به آرامش و مقام بالاتری برسید و فکرتان در شرایط حاضر ناراحت است. شما خودتان را دست کم گرفته اید و اعمال خودتان به نظرتان مهم جلوه نمی کند. شما احساس می کنید که نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید. شخصیتی مغرور دارید و در خلوت خودتان در حالی که خودتان را حقیر متصور می شوید، افکارتان را صریح و رک به زبان می آورید و این در حالیست که ارزش و اعتبار شما خیلی بالاتر از آنچه که متصور هستید، است. فریده دوست دارد از بعضی جهات به مقام و جایگاهی برسد که شما امروز در زندگی تان دارید. شما افکارتان را با او مطرح نمی کنید و احساسات واقعیتان را از او مخفی می کنید. اما در دلتان؛ دوست دارید که برادر و خواهر دومتان شرایط بهتری داشته باشند و مشکلاتشان حل شود. تحولات تازه ای در جریان است و شما که مطابق با افکار مرحوم پدرتان، به مسائل سیاسی و اجتماعی نگاه می کنید، نگاهی موافق و مثبت با نظرات آقا دارید.

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۶:۲۳
ma

ma : سلام خانم هراتی عزیز .عذر می خوام من خوابم باید تو کلمه ی مرده می فرستادم به اشتباه اینجا ارسال کردم.کوتاهی بنده را ببخشید.

پاسخ
لینک۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۷:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اشکالی ندارد. استدعا می کنم.

پاسخ
لینک۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۴۸:۲۳
ma

ma : سلام و عرض ادب .از زبان شوهرم می نویسم..از جلوی بیمارستانی داشتم می رفتم.صدایی ضعیف از پشت سرم مرا صدا می زد برگشتم ، دیدم حدود صد نفر از مردم جلوی بیمارستان جمع شده بودن و صاحب صدا مردی از اقوام بود به من گفت مادرت فوت شده الان اینجاست.من عکس العملی انجام ندادم .به پیش آنها نرفتم.راهم را ادامه دادم و رفتم.بابت تعبیرتون بی نهایت سپاسگزارم.

پاسخ
لینک۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۱:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خواب همسرتان این است که او باعث رنجش و ناراحتی کسی شده و نسبت به حال آن شخصی که همسرتان را صد در صد باعث بدبختی خودش می داند، بی تفاوت است. آن شخص همسرتان را به بی وجدانی و بی عاطفگی متهم می کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۵۴:۳۵
سارا

سارا : با عرض سلام خدمت خانم هراتی گرامی.خواب دیدم از پشت پنجره ی اتاق خواب به داخل کوچه نگاه کردم آیت الله بهجت را دیدم .به من نگاه کرد یعنی کاملا متوجه من شد .من را دید. وپرده ی پنجره تا نصف کشیده شده بود.تشکر فراوان

پاسخ
لینک۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۰۲:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما در زمانهایی که می خواهید مشکلی از زندگی تان رفع شود و چشم انداز تازه ای در زندگی پیدا کنید، باید رفتاری خداپسندانه و خردمندانه داشته باشید و حرف دلتان را به هر کسی نزنید. نذر آیت الله بهجت کنید و از او بخواهید تا دعایتان کند تا حاجت روا شوید. او به شما کمک خواهد کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۰:۰۲
گلی

گلی : سلام ۲ رجب ساعت ۱۰:۵۷ صبح خواب دیدم رهبر مون آقای ایت الله خامنه ای اومدن خونمون(خیلی سرحال با عبای قشنگ تمیز ) البته انگار یه شخص دیگه ای ام همراهشون بودن شاید (خواستگارم بودن که جواب رد دادم شایدم یه پسر دیگه ای نمیدونم دقیق) و اینا که اومدن از در حیاط تو اومدن سمت من البته من یکم ارایش داشتم مخصوصا رژ لب سعی کردم مخفیش کنم و اون اومد و من رفتم باهاش احوال پرسی نمیدونم روبوسی کردیم یانه ولی در گوش راست من یه دعا خوندن و (هنگام دعا خوندشون در گوشم یه احساس خاصی داشتم شاید مو به تنم سیخ شد شاید یه گرمای خاص رو احساس کردم شاید ارامش نمیدونم بعد شاید گفتم ایشون وقتی نزدیک کسی میشن اینطوری تو گوششون دعا میخونن یعنی )من همزمان سعی کردم رژم رو مخفی کنم با لبخند و بعد صحنه بعد تو خونمون هستیم اونا هم تو حال نشستن رو مبل من از یه قسمتی از خونمون سعی داشتم برم تو اتاقم که چادر سر کنم یهو رفتم تو اتاق متوجه نبودم اونا تو پذیرایی ان و رفتم تو اتاق سریع بعد گفتم عه یعنی دیدنم اخه بلوز شلوار بودم بعد گفتم ان شالله ندیدن بعد هی دنبال چادر رنگی خودم می گشتم نگاه کردم ببینم خواهرم سر نکرده دیدم نه چادر دیگه ای سر کرده دنبالش گشتم چن تا چادر دیدم ولی اون نبود ولی شال سفید نخی قشنگی دارم اونو گویا دیدم یا سرم کردم یا گفتم باید سرم کنم چون قشنگه نمیدونم بعدم بیدار شدم خانم هراتی چن روز قبلش عکسشونو نگاه میکردم و براشون دعا کردم که همیشه سایه اشون بالا سرمون باشه ممنونم اگه تعبیری داره بفرمائید

پاسخ
لینک۵ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۱۱:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که آقای خواستگار شما که از نظر باورها و عقاید سیاسی و اجتماعی مثل شما فکر می کند، دعا کرده که شما پیشنهاد او را قبول کنید و با او ازدواج کنید. او می خواهد که شما مقام او را بالا بدانید و او را دست کم نگیرید. از نظر منطق، او معتقد است که شما می توانید مورد مناسبی برای ازدواج با او باشید. شما در بیان افکارتان کمی مشکل دارید و احساسات واقعی تان را ابراز نکرده اید ولی از آنچه که خواهرتان برای دوستش و دوست او، برای خواستگارتان از شما تعریف کرده است، خواستگار شما از سبک رفتار و فکر شما خیلی خوشش می آید. شما سعی می کنید که مثبت اندیش تر باشید و هنوز تصمیم جدی نگرفته اید که دوباره خواستگارتان را بپذیرید یا خیر. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۱۴:۱۲
تیرداد

تیرداد : سلام خانم هراتی دیدم به خواب امام خمینی اومد محل کارم بسیار لباس های زیبا و تمیزی تنش بود من از روی لباسهاش سینه امام رو بوسیدم و همراهش رفتم

پاسخ
لینک۱۸ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۵:۳۵:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. لطفا صدقه بدهید. سلامت شما در خطر است هر چند که شخصیت امام خمینی را تحسین می کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۸ دی ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۹:۴۵
فاطمه

فاطمه : سلام وقت شما بخیر دیشب خواب دیدم مثل یک قاب عکس دقیقا روبه روم ... بود منظورم اینه روی دیوار نبود و تو هوا بود تصویر، چند ثانیه بهش خیره شدم. اون عکس و اطرافش تاریک و سیاه بود فک میکنم ساعت ۵و ۶ صبح بود که از خواب پریدم انگار هم توی خواب هم بیداری حس خوبی نداشتم پیشاپیش ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۳۴:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که آنچه که ذهن شما یا آرزوی شما در خصوص حضور ایشان در زندگی تان بوده، با آنچه که در واقعیت شاهد آن هستید، مغایرت دارد و شما نتوانسته اید انتظارات خودتان را در خصوص فرامین یا عملکرد ایشان، محقق کنید. رویای شما محقق نشده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۲۶:۵۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.