کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قورباغه

معبران قورباغه را به مرد زاهد و با انسانی کج خو و یاوه گو و پرمدعا تعبیر کرده اند. قورباغه در رویاهای ما آدمی است بدگو و غیبت کننده که بسیار حرف می زند و حتی کسانی که سخنانش را می شنوند به بیهودگی گفتارش وقوف کامل دارند. اگر کسی در خواب قورباغه ای را از آب گرفت و کشت، به مردی زاهد طلم می کند و اگر گوشت آن را خورد، در زهد از زاهدی پیشی می گیرد.
اگر تعداد زیادی قورباغه را در کنار آبی جمع دید که صداهای گوش آزار دارند، یا مردم زیاد غیبت می کنند و یا نشانه رسیدن بلای آسمانی و جنگ تعبیر شده است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

32 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ارام

ارام : سلام نازنینم، همسرم دیشب خواب دیده که برادر و دوست صمیمیش صاحب یه قورباغه غول پیکر هستند. قورباغه ای با جثه ای بزرگتر از ادمیزاد. هفته ای سرشار از شادی براتون ارزومندم

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۲:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. اگر منظورتان این است که آنها صاحبت قورباغه ی زنده و غول پیکر بوده اند، تعبیر خوابشان این است که مسائل غیر قابل پیش بینی و تغییرات بزرگی در زندگی ایشان رخ خواهد داد. تحولی بزرگ و تولدی دوباره خواهند داشت و شرایط زندگی شان عوض می شود. اگر دیده اند که قورباغه می جهد، بیانگر این است که ایشان تمایل دارند از شاخه ای به شاخه ای بروند و تعهد نسبت به کارشان ندارند. اگر منظورتان این است که قورباغه را گرفته اند، نسبت به سلامتی شان بی خیال هستند. اگر صدای قورباغه را هم شنیده اند، به این معنی است که آنها کاری را که در دست دارند را به طور کامل انجام نداده اند و هدفشان را تکمیل نکرده اند. اما در نهایت اگر منظورتان قورباغه ی مرده را داشته اند که می خواسته اند آن را بخورند، وظیفه ی ناخوشایندی در دست دارند که باید انجامش دهند و تمامش کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۹:۱۸
فاطمه

فاطمه : بله چشم شارژ شد.

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۲:۲۱
فاطمه

فاطمه : سلام و وقت به خير
من خواب ديدم يك پسري(علي)كه در بيداري خواستگار من هست برام يك ظرف ترشي اورده و تو خواب من گفته بودم كه اون تري رو دوست دارم براي همين برام خريده بود و بعد يك اقايي كه از دوستان مشترك ما هست بهم زنگ زد و گفت ترشي رو از علي گرفتي؟گفتم اره،گفت خيلي خوشحال بود كه برات چيزي كه دوست داشتي رو گرفته،بعد در ادامه ي حرفش بهم گفت تو چرا از من خوشت نمياد چرا با من ازدواج نميكني؟من تعجب كردم و زود تلفن رو قطع كردم بعد صحنه ي خوابم عوض شد و ديدم يك مردي(دو بيداري نميشناسم همچين ادمي رو) كه خيلي پولدار هست عاشق من شده بعد من علاقه ايي بهش نداشتم و اما با اصرار مادرم رفتم به رستواني كه داشت تا باهاش حرف برنم اما اونجا خيلي به من محل نداد و من نارحت شدم و رفتم بهش گفتم ديگه هيچوقت سمت من نيا،بعد رفتم اما اون هي بهم زنگ زد و اصرار كرد و گفت با خانواده ات بيا خانه ي ما،وقتي رفتيم خونه شون خيلي شلوغ بود من و اون هي باهم بحث ميكرديم و اون از من يك فرصت ميخواست كه بتونيم باهم بيشتر اشنا بشيم.اونجا غذا خورديم و تو اشپزخانه چند تا سينك ظرفشويي داشتن كه پر از ظرف و اب كثيف بود و من كمي از ظرف هارو شستم و موقع خداحافظي مادرش با همه رو بوسي كرد به جز من بعد از تو يكي از اون سينك ها يه قورباغه ي حنايي با خال هاي مشكي پريد بيرون و يك جانور ديگه ام رو زمين بود من چندشم شده بود و با خودم ميگفتم انقدر اينها كثيف اند خونه اشون پر از جانوره،بعدبهش گفتم ببين مامانتم از من خوشش نمياد ما اصلاً به درد هم نميخوريم،وقتي تو راه داشتم برميگشتم ديدم تلفنم زنگ خورد و پسري بود كه چند سال پيش قصد ازوداج باهام رو داشت اما به هم خورد من تماسش رو جواب ندادم و بعد ديدم مسيج داد گفتم فعلاًمسيج اش رو هم نميخونم.بعد من با خودم ميگفتم الان چقدر تو موقعيت سختي ام سه نفر ادم مي خوان با من ازدواج كنن اما فكر كنم بهتر از همه شون همون علي باشه.

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۴:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. ارتباط شما با علی رو به پایان است و او شما را ناراحت می کند و مشکلی برای شما به وجود می آورد. شما استعدادها و توانایی های زیادی دارید و انتظار ندارید که شما را پس بزنند و ناراحتتان کنند. شرایطی برای شما پیش می آید که به انجام کاری متعهد شوید و یا با کسی آشنا شوید که بتوانید به واسطه ی این امکانات و یا آن شخص، به ثروت زیاد برسید. شما اما نمی خواهید به انجام کاری که تمایلی به انجام دادنش ندارید، مشغول شوید. شما احساس می کنید که از شما حمایت کافی به عمل نمی آید و اینکار به دردتان نمی خورد. شما و خانواده تان با هم نسبت به این موضوع مشورت خواهید کرد. هر قدر شما بیشتر با این جریان کاری یا با این شخص ارتباط برقرار کنید، بیشتر متوجه می شوید که در عین حال که شرایط مالی تان می تواند بهبود پیدا کند، اما اختلاف نظرها و روشهای بسیار بد و مشکل آفرینی در این کار یا رابطه وجود دارد که شما نمی توانید آن را بپذیرید. آدمهایی که دعوا و شر راه می اندازندو تفکرات منفی... همه ی اینها مانع از این می شود که شما اینکار یا این شخص را بپذیرید. کسی که چند سال پیش با شما قصد ازدواج داشت، به شما فکر می کند ولی شما تمایلی به ارتباط با او ندارید. در نهایت از اینکه علی شما را ناراحت می کند، متاسف خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۱:۵۵
 Soogol

Soogol : سلام خانم هراتی،من یک قورباغه سبز توپول دیدم که دستم نگه داشته بودم و اینطرف و اونطرف میبردمش بعد انداختم توی ظرف اب شیشه ای که روی تاقچه بود قورباغه رو دیدم که جلبک های شیشه رو به عنوان غذا میخوره ،بعد خودشو باد میداد،ممنون،

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۱۱:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما یا کسی در خانواده تان هست که زیاد صحبت و غیبت می کند، و ادعای او زیاد است یا زیاد ابراز ناراحتی می کند و نق می زند. شما یا او، احساس می کنید که زندگی تان در دور باطل افتاده و روحیه تان شکننده و حساس شده است. مسائل را برای خودتان بزرگ می کنید و نیاز دارید که حرفتان را بزنید و احساساتتان را رها کنید و در خودتان نگه ندارید. شما احساس می کنید که دیگران فراموشتان کرده اند و شما را نادیده می گیرند تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۶:۲۴
maria

maria : سلام خسته نباشید.دیشب خواب دیدم که در شهر تعداد خیلییییی زیادی قورباغه هست و من از شخصی پرسیدم اینجا چخبره؟گفتن اینا نامه رسانن.و یجورایی انگار قابل احترام یودن.بعد رفتم مغازه لباس فروشی و یه پیرهن دیدم که با اقاهه صحبت میکردم که اینو ادم خودش با پارچه ی خوب بدوزه خیلی گرون میشه و اون گفت نه میتونی بالاشو جوری بدوزی که بشه باهاش نماز بخونی و من خیلی استقبال کردم و اون ادرس یه پارچه فروشی بهم داد اومدم برم پارچه فروشی ولی در مسیر کلا انگاری یادم رفت اصلا همچین چیزیو و من با مادرشوهرم وارد یه سالن خیلی بزرگی شدیم تا من ابروهامو مرتب کنم و خانومه خیلی معطلمون کرد اما تو اون مدت صحبت میکردیم و من دیدم مژه مصنوعیهای زیادی اونجا بود.
بیرون سالن همه به صاحب سالن غر میزدن که اینجارو ببند و یه کار مفیدی راه بنداز.

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۴:۵۲:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به مشکلات بسیار زیادی که در جامعه وجود دارد، کارهای نیمه تمام زیادی که باید انجام شوند و عدم تعهد مردم نسبت به بهبودی اوضاع و از شاخه ای به شاخه ای پریدن ها و عدم تصمیم گیریهای درست فکر می کنید و می دانید که این شرایط سخت وجود دارد. تصمیم شمااین است که خودتان رفتارتان درست باشد و بتوانید عناصر و مولفه های لازم برای داشتن زندگی خردمندانه و خداپسندانه را برای خودتان فراهم کنید. اما وقتی که می بینید این همه سختی در بین مردم وجود دارد، و با وجود این همه حرف ها و شایعات، شما نمی توانید خودتان را خوش شانس و مجزا از دیگران جلوه دهید و مثل خیلی های دیگر نمی توانید خودتان را تافته ی جدا بافته ی خوش شانس و خوش بختی نشان دهید. شما سعی می کنید که درست فکر کنید و احساس درستی از خودتان نشان دهید. مردم همه از کمبودها و مشکلات شاکی هستند و می خواهند که کار مثبتی برای رفع مشکلات انجام شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۴:۳۹
منیره

منیره : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم به همراه آقایی که بهشون تعلق خاطر دارم ولی مدت طولانی است که ندیدمشان و ازشون بی خبر هستم ،از یه سربالایی ای بالا می رفتیم که از کنار آن جوی آبی روان بود.هوا تاریک بود ولی در خواب تاریکی هوا و کلا اون منطقه برایم خیلی دلچسب و دوست داشتنی بود.همینطور که به مسیرم ادامه میدادم و لذت میبردم یک قورباغه سبز بزرگ داخل جوی آب دیدم. آب زلال بود .به همراهم گفتم ببین چه قورباغه قشنگیه. همون موقع کمی جلوتر گلهای زیبایی شبیه نیلوفر آبی نظرم را جلب کرد.
دیگه از ادامه خواب چیزی یادم نمیاد ولی خواب لذتبخشی بود و همه چیز درخشان و دل انگیز بود.
ممنون از شما

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۵:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. بصورت غیر قابل پیش بینی و کاملا ناگهانی، موردی پیش می آید که با او در رابطه با مسائل احساسی تان صحبت خواهید کردو سعی می کنید مشکلاتتان را حل کنید. او زیاد حرف می زند و پر مدعاست و شاید هم خیلی مذهبی . اما شما دوستش دارید. در زمانهای تیره و تاریک، تشویق و امید به زندگی تان راه می یابد و برای شما روشنگری و خلوص و انبساط خاطر و آرامش روحی پیش می آید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۰:۱۴
پروین

پروین : سلام علیکم
خواب دیدم مادرم در حال جارو کردن خانه شان است که سر و کله ی یک قورباغه پیدا شد، من به مادرم گفتم خوردن قورباغه خیلی خوب است، این را بگیر تا من بخورم، که نه من و نه مادرم گویا نمی توانستیم بگیریمش، البته یادم نمی آید اقدامی هم برای گرفتنش کرده باشیم، برادر بزرگم من را صدا زد و دیدم که قورباغه را گرفته و کشته و با مهربانی به من گفت بیا آن را بخور. من یک تکه از گوشتش کندم و خوردم، ترد بود و کمی شبیه هندوانه بود یعنی دانه های سیاه در آن بود و من به برادرم گفتم طعم میوه جات میدهد، بعد تکه ی درشت تری برداشتم و شروع کردم به جویدن ولی دیگر از طعمش بدم آمد و دچار حالت اشمیزاز شدم و همانطور که در حال جویدن بودم از خواب بیدار شدم.
با تشکر از شما

پاسخ
لینک۵ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۵:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. لطفا برای دفع شر فورا صدقه بدهید چون ممکن است دعوا شود. مادرتان می خواهد فکرش راحت باشد و نگرانی هایش را رفع و رجوع کند و با شما صحبت و درددل می کند. ولی مسئله ای پیش می آید که شما احساس می کنید وظیفه ی ناخوشایندی را باید انجام دهید یا حرفی را بشنوید یا بزنید که هضمش سخت است و برادرتان ممکن است به شما بگوید که مسئولیت پذیر نیستیدو از شاخه ای به شاخه ای می پرید. اما شما بعد از مدتی از اینکه این حرفها را به شما بخورانند حالتان به هم می خورد یا از کاری که باید انجام دهید، بیزار می شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۲۱:۰۳
پروین

پروین : ممنون از پاسختون، برادر من در سطح خودش یک عالم و زاهد است و من هم جدیدا مطالعه ی علم دین را شروع کرده ام، فکر کردم شاید تعبیرش متفاوت باشد.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۵:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در این صورت قورباغه به زاهد نصیحت کننده اشاره می کند و تمایل شما به خوردن قورباغه درک حرف های زاهد است. برادر شما در این راه شما را کمک می کند که حرفها و فلسفه ی فکری او را بهتر درک کنید. البته شما در همه ی جوانب امر از چیزی که به شما گفته می شود خوشتان نخواهد آمد و سعی می کنید که بهتر درک کنید... که چه چیز درست تر است.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۷:۰۵
     sogand

sogand : سلام خانم هراتی ممنون از تعبیرتون ولی دوستم توضیحی داده که براتون می نویسم این اقا از اقوام ایشان وبسیار محترم است وهمسرش هم دوستم را خیلی دوست دارد وبهش اعتماد دارد و از شخصیت او خوشش می اید والبته خودش اصرار به روابط خانوادگی بیشتر دارد ودوستم از انها دور است ومادر این اقا هم کهولت سن دارد ودر خانهای جدا پرستار دارد وبیمار هم هست ومادر واقعیش نیست

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۶:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام مجدد. اینکه مادر واقعی ایشان هستند یا خیر در تعبیر فرقی نمی کند. او اگر متوجه این حالت احساسی بشود عکس العمل منفی نشان خواهد داد. روابط خانوادگی بیشتر با ایشان هم صحیح نیست چون تعبیر همان است که عرض کردم. اگر امروز به چنین جالتی ختم نشده در ادامه ، با رابطه ی بیشتر همینطور خواهد شد که عرض کردم.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۲:۱۶
     sogand

sogand : سلام وعرض ادب دوستم خوابی دیده ممنون می شوم تعبیرش کنید ایشان مجرد هستنداز زبان خودش در خواب دیدم که در بالکن یک خانه هستم انگار انجا نشسته بودم وخوابم برده بود در خواب متوجه موهایم شدم که رنگی می شد گاهی به شکل هایلات وافشان به سمت بالا که سیخ شده بود وگاهی به رنگ مغز پسته ایی وهمچنین کاموایی را به شکل گلوله از بالای سرم مثل تار عنکبوت می امد پایین در همین موقع از خواب بیدار شدم ومتوجه شدم یک ماشین شاسی بلند قرمز ازدر پارکینگ وارد ساختمان شد من انگار انجا خانه ام بود وان ماشین مال همسرم بود بعد از بالکن امدم داخل خانه ولی خودم را ارایش نکرده بودم وپیش خودم می گفتم این جوری پیش همسرم بده که ظاهر بشم بعد ان اقا که در واقعیت می شناسم ومتاهل است وشخص پولداری هم است امد خانه با من خیلی مهربان احوالپرسی کرد وهمدیگر را بوسیدیم وبعد من انگار خدمتکاری داشتم که گفت غذا اماده است خانمی بود که رفتیم با هم غذا بخوریم به سمت میز نهار خوری که دو تا بود یکی داخل سالن ودیگری داخل اشپزخانه که غذا روی هر دو بود من رفتم اشپز خانه دیدم کوکو سبزی روی گاز است داخل ماهی تابه بزرگ که زیر شعله را خاموش کردم نسوزد وزیر شعله ها را هم داشتم خاموش می کردم که گاز هدر نرود دوباره روشن می شد بعد ان اقاا شلوار سفید راحتی {پیزامه} که راه راه قهوه داشت تنش بود وقتی داشت می رفت پیش مادرش که داخل اتاق بود متوجه شدم که انگار مادرش ناله می کرد ومریض بود { واقعیت هم مادر داردوپیر است واز او نگهداری می کند} بعد من ان خانم خدمتکار در یک پیش دستی نمی دانم دارویش بود که هر چی بود خرد شده بود ومی خواست به او بدهد که من ان را از او گرفتم وبا ان اقارفتم داخل اتاق بهش بدم وبا قاشق کوچکی خرد ترش می کردم که بتواند بخورد ویک چیز دیگر هم با این دارو بود که قاطیش بود نمی دانم چی بود ولی مقدارش کم بود ان پیرزن خوابیده بود ومن در حال دادن بودم که متوجه چیزی شدم البته کف ان اتاق مثل سنگفرش بود وبرجسته وشکل قلوه سنگ وخاکی شاید هم از این فرش فانتزی ها با این طرح بود که من انگار دراز کشیده بودم که حس کردم که قورباغه ایی روی این فرش است همرنگ ان که به رنگ خاکی وکوچک وحسابی ترسیدم ودراز کشیدم وفریاد می زدم وبه همسرم می گفتم اونو بکشه واصرار می کردم او هم در تکاپوی کشتنش بود ممنون

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۱:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما به فکر این هستید که به ثروت برسید و افکارتان مترصد است که به رفاه و امکانات مالی قوی و زندگی سرشار از صلح و آرامش برسید و این افکار تمام وجودتان را گرفته و می خواهید رابطه ای را شکل دهید. شما احساس می کنید که کسی که بسیار پولدار و پر شورو شوق به نظر می رسد، به قلبتان آمده و فکرتان را مشغول خودش کرده. شما همیشه خود واقعی تان را نشان داده اید و هیچوقت سعی نکرده اید که سیاست داشته باشید و جور دیگری رفتار کنید و نگران هستید که خود واقعی تان برای او جذابیت نداشته باشد. شما برایتان شاید فرقی نکند که او متاهل است و می خواهید به شما حمایت روحی برساند. می خواهید به ثروت برسید. می خواهید که روابط خانوادگی گرم و پر شوری داشته باشید. ولی این آشی که برای خودتان پخته اید، باعث شر خواهد شد!! این ایده ی شما به ضررتان تمام می شود و نمی توانید آرامشی داشته باشید. اضطراب و نگرانی علیرغم تلاش شما برای رسیدن به آرامش به زندگی تان راه می یابد. شما فکر میکنید که داشتن روابط نزدیک و صمیمی با این آقای پولدار خیلی خوب است. مادر او اگر متوجه شود که شما می خواهید با این آقای متاهل رابطه ای داشته باشید اعصابش بیشتر به هم خواهد خورد و هر چه شما تلاش کنید که در دل او جا باز کنید، و کاری کنید که او بتواند احساس شما را هضم کند، نمی شود!! شرایط و زمینه ی زندگی ای که شما دنبالش هستید، بسیار سخت و سفت و قانونمند است! رفاه مالی جای خود ولی نرمی و آرامشی نخواهید داشت. شما در واقع با کسی مواجه هستید که یک ریز از شما ایراد می گیرد و غر غر می کند! کسی که اهل دعواست و بسیار کم صحبت و منزوی است و همه اش می خواهد به شما بکن بکن بگوید و زندگی تان را به یک کابوس مبدل کند!! شما در مقابل این آدم کم حرف و متکبر و مغرور و دل تاریک و غرغرو طاقتتان تمام خواهد شد. مضافا به اینکه این را به خاطر بیاورید که کسی که بدون طلاق از همسر اولش شما را به زندگی اش بیاورد، قطعا این کار را بعد از مدتی که برای او عادی شدید با شما هم خواهد کرد. اگر نمی خواهید به شما خیانت کنند به زندگی کسی خیانت نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۹:۰۵
ta

ta : سلام خواب دیدم تو خونه یه گل سانسوریای خیلی بزرگ داریم و تو یه ظرف اندازه کف دست چندتایی قورباغه نگهداری میکردیم که یکیشون تازه به دنیا اومده بود ومن نگاهی به ظرفشون کردم دیدم آب و غذاشون کم شده کمی از برگ اون گل بهشون دادم و بعد دیدم تمام شاخه های گل روی زمین ریخته سریع جمعشون کردم تا مامانم نبینه نگاهی به گلدون کردم دیدم ساقه و ریشش مونده امیدوار شدم که دوباره رشد میکنه اومدم بیرون از خونه که دیدم توی راه یه زن گریه کنان به لاکپشتایی که تو مسیرش بودن حمله میکرد وبه قصد کشتن بهشون آسیب میزد و پرتشون میکرد چون باعث مرگ یا حال وخیم یکی از عزیزانش شده بودن که با ولو سفید با سرعت خیلی بالایی به بیمارستان میبردنش و من تو همون حال از خدا با صدای بلند خواستم کسی داغ نبینه

پاسخ
لینک۱۳ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۲:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که دوروبرتان خیلی شلوغ می شود و نیاز دارید که برای خودتان یک حریم شخصی ایجاد کنید. احساس می کنید که به شما حمله شده و می خواهید از خودتان دفاع کنید. احتمال دارد با کسی دعوا کنید و بخواهید حرفتان را بزنید. شما خردمند و صبور بوده اید و احساس تان را مخفی کرده اید ولی از شما سو استفاده شده و نمی خواهید که بیشتر از این ساکت باشید و نظراتتان را مخفی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۵:۳۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.