یوتاب گلچینی از بهترین ها

توقع زیاد

در زمان های قدیم شخصی برای خرید كنیز به بازار برده فروشان رفت و مشغول گشت و تماشای حجره ها شد.
به حجره ای رسید كه برده ای زیبا در آن برای فروش گذارده و از صفات نیك و توانایی های او هم نوشته بودند و در آخر هم نوشته بودند، اگر بهتر از این را هم بخواهید به حجره بعدی مرا جعه فرمایید.

در حجره بعدی هم كنیزی زیبا با خصوصیات خوب و توانایی های بسیار در معرض فروش بود و ضمنا بر بالای سر او هم همان جمله قبلی كه اگر بهتر از این را می خواهید به حجره بعدی مراجعه نمایید.

آن بندۀ خدا كه حریص شده بود از حجره ای به حجره دیگر می رفت و برده ها را تماشا می نمود و در نهایت هم همان جمله را می دید.
تا اینكه به حجره ای رسید كه هر چه در آن نگاه كرد برده ای ندید. فقط در گوشه حجره آینه ی تمام نمای بزرگی را نهاده بودند خوب دقت كرد و ناگهان خودش را تمام و كمال در آینه دید.
دستی بر سر و روی خود كشید.
چشمش به بالای آینه افتاد كه این جمله را بر بالای آینه نوشته بودند:
چرا این همه توقع داری؟ قیافه خودت را ببین و بعد قضاوت كن.

7 دیدگاه

اهوازی : عالییی

پاسخ
لینک۳۰ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۵۶:۱۲

من : عالی

پاسخ
لینک۷ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۳:۴۳

ماهان : عالی بود

پاسخ
لینک۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۹:۳۰

من : عالی

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۱۱:۴۸

سحر : خوب بود

پاسخ
لینک۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۰۸:۲۳

من : قشنگ بود

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۵:۵۵

ناصر : خیلی جالب بود خوشمان آمد

پاسخ
لینک۲۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۵:۳۷