یوتاب گلچینی از بهترین ها

نام های ایرانی - لیست ش

نام های ایرانی لیست ش

شاپرک : پروانه

شادان: شادمان

شادی : شادمانی، خوشحالی، شور

شادفر : از نام‌های دوران هخامنشی

شادکام : نام برادر فریدون

شادمان : خوشحال

شادنوش : از نام‌های برگزیده

شادمهر : مهربان، با محبت

شاهرخ : از نام‌های برگزیده، شاه منظر، کسی که رخساری همچون شاه دارد

شاهروز : نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر

شایان : بسیار بزرگ

شایگان : گرانمایه، لایق

شاران : گردنبند درست شده از بادام - نامی کردی

شاهپور : پسر شاه، شاهزاده - نام چند تن از شاهان ساسانی

شاهد : پسر خوبروی

شاهدخت : دختر شاه، شاهزاده خانم

شاهو : نام یکی از رشته کوه‌های مهم در منطقه کردستان ایران

شاهین : پرنده‌ای شکاری

شاهیندخت : دخت شاهین

شایسته : سزاوار، لایق

شباهنگ : بلبل، ستاره کاروان کش

شب بو : نام گلی است که شب هنگام باز می‌شود

شبدیز : سیه فام، سیه چرده، نام اسب خسروپرویز

شبنم : رطوبتی که شب هنگام روی گلها می‌نشیند

شراره : جرقه آتش، گرمای سوزان، عشق فراوان، نامی کردی

شرمین : شرمسار، خجل

شروین : یکی از سرداران معاصر شاپور ذوالاکتاف ساسانی

شکفته : خندان، بشاش

شکوفه: گل درختان میوه دار، شکفته

شکیبا : بردبار

شمشاد : درختی زینتی و تقریباً همیشه سبزکه دستمایه بسیاری از شاعران است

شیشَم : از ابزار خنیاگری

شمین : خوشبو، خوش عطر

شوان : شبان، چوپان - نامی کردی، نام پسر علیداد خان از پارسی گویان هند است

شمیلا : از نامهای ارمنی ایرانی به معنی بانوی بزرگوار

شورانگیز : فتنه انگیز، ایجاد کننده شور و شوق

شوری : خوش قیافه، قد بلند - نامی کردی

شهاب : شعله آتش، سنگ آسمانی، ستاره دنباله دار

شهبار : درخور شاه، لایق شاه

شهباز : باز سفید رنگ، شاه باز

شهبال : پر بزرگ پرندگان

شهپر : پر شاهانه

شهداد : شاه عادل (شه=شاه، داد= عدل)

شهرآرا : آنکه به زیبایی مایه آرایش شهر است، آرایش دهنده شهر

شهرام : یا شاهرام، «شه» به معنای «شاه» و والا مرتبه و «رام» نام فارسی فرشته‌ای موکول بر سعادت و روزی است، «شهرام» معادل فارسی «میکائیل» است

شهربانو : یا شه بانو (همسر شاه)، ملکه، همسر امام حسین و مادر امام سجاد

شهرزاد : یا «شهزاد» به معنی شاهزاده - نقال قصه‌های هزار و یک شب

شهرناز : خواهر جمشید و همسر ضحاک ماردوش

شهرنوش : شیرینی شهر

شهروز : شاهروز - روز شاهان - شهرود نام سازی باستانی نیز بوده‌است.

شهره : مشهور و نامی

شهریار : پادشاه، یار شهر، نام پسر برزو پسر سهراب

شهلا : سیروان زن سیه چشم

شهناز : شاه ناز - دختری بود از خاندان آل بویه

شهنواز : نوازش شده شاه

شهین : منسوب به شاه

شیبا : نسیم شبانه - نامی کردی

شیدا : آشفته و عاشق

شیدسا : شید (خورشید)+سا (پسوند شباهت)، مانند خورشید

شیده : خورشید، درخشان

شیدوش : نام پسر گودرز. پهلوان نامی زمان

شیردل : پهلوان و دلاور

شیرزاد : شیر بچه، همچون شیر

شیرنگ : به رنگ شیر، مانند شیر

شیرو : پهلوان معاصر با گشتاسب، نام سردار فریدون

شیرین دخت : دختر شیرین

شیما : دخترانه، نامی کردی، دختر خالدار

شینا : قدرتمند، توانا - نامی کردی

شیرین : مطبوع و گوارا، معشوقه خسرو پرویز

شیوا : شیرین بیان، خوش زبان، ایزد بزرگ هندیان باستان

شیوانا : از مصدر شیوانیدن، فریبنده، مسحورکننده