کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تهمت

اگر در خواب ببینید که به شما تهمت زده شده، به شرف و بزرگی می رسید. اگر ببینید که شما به دیگری تهمت زده اید، به شرافت او معترف خواهید شد. برای دختران جوان، در خواب مورد اتهام قرار گرفتن خیلی خوب است چون در نجابت و پاکی شهرت خواهند یافت.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

41 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ALI

ALI : سرکار خانم هراتی با عرض سلام و وقت بخیر.امشب یک خواب جداگانه خدمتتان ارسال کردم.ولی فراموش کرده بودم از شما بابت نصیحت و راه حلی که ماه قبل برای من پیش آمده بود تشکر نمایم.
خانم هراتی همان طور که گفته بودید. محل کارم را تغییر ندادم ماندم صبر کردم و هیچ اعتراضی نکردم.سکوت محض. برنامه تغییر محل کارم را با ارسال یک پیام کوتاه لغو کردم.حتی دوباره می خواستم به واحد سومی بروم استخاره کردم خیلی بد آمد آنجا هم نرفتم.همان طور که گفته بودید ماندم.از مادرم خواستم برایم دعا کند خودم همه دعا کردم.مشکل حل شد مسیول من بدون هیچگونه بحثی و درگیری خودش نمره ارزیابی ام را تا نزدیک 100 افزایش داد.ممنون که راهنمایی کردید داشتم به جای می رفتم که سرانجامش معلوم نبود.دیگر تحت فشار و اضطراب نیستم.هرچند الان هم می ترسم دنبال ارتقا و پیشرفت باشم که شاید تعبیر خوابم در آینده باشد ولی اینجا به خیر گذشت.خواستم تشکر کنم و ان شا الله عاقب بخیر باشید.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۷:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. استدعا می کنم. الهی شکر که اوضاع خوب شد! انشالله همیشه موفق و موید باشید. بنده فقط انجام وظیفه کردم. خدای مهربان است که شما را به واسطه ی خوابتان به سمتی هدایت کرد تا آرامش داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۳:۲۹
ALI

ALI : سلام وقت بخیر
خانم هراتی در شرایط سختی قراردارم.نگرانم نتوانستم تا ۲۴ ساعت بعدصبر کنم و از خدمتتان سوال کنم .البته فکر کنم ۲۴ ساعت که فرمودید برای تعبیرخواب است نه سوال.
شما بدون شناحت از من و زندگیم تعبیری کردید که عین واقعیت است و نگرانی هایم را چند برابر کرده است.این خواب و خواب دیگری که تعبیر کردید.
خواهش می کنم اینجانب را راهنمایی کنم.این خواب و یک خواب که چند روز قبل تعبیر کردید (در آنجا تعبیر کردید بهتر است هیچ وقت به شرکت قبلی خود به علت بی ثباتی برنگردید)مشکلات فعلی در محل کار با سرپرست فعلی و اینکه اکثر خواب های که می بینم در عالم واقع حادث می شوند و توانایی جلوگیری از آنها را ندارم شدیدا نگرانم کرده است و نمی دانم چه کار کنم.در این واحد کاری که هستم علی رغم تلاش و نظم مضایف تر از دیگران به ناحق امتیاز ارزیابی کمی گرفته ام که نمی توانم بی عدالتی را تحمل کنم.درخواست انتقال به واحد بسیار مهم و حساس تری را داده ام(در واقع تنها راه خروج از واحد فعلی- واحد بازرسی است.به علت توانایی های کاری که دارم و قدرتی که مسول آنجا دارد انتقال قابل انجام شدن است ولی جای حساسی است و امکان اشتباه در آنجا وجود ندارد).از طرفی نگرانم نروم و با مسول فعلی که حقم را از بین برده دچار تنش و درگیری شوم.البته مسول فعلی آدم آرام و خونسردی است و دنبال درگیری نیست وحاضر هم نیست حق را ادا کند به قولی با پنبه سر می برد و با همکار خانم هم مثل من است همین کار را می کند و دوست دارد دیگران را به این شکل تحقیر کند تا التماس کنند)من فردی تقریبا عصبی هستم و زود جوش هستم.
نمی دانم در این واحدبمانم؟یا به واحدی که گفتم بروم؟
با این همه قسط وام و وضعیت بد اقتصادی که کار پیدا نمی شود نمی دانم چه کنم.بمانم یا به واحد جدید بروم.اگر از این شرکت اخراج شوم شاید مجبورشوم به شرکت قبلی برگردم (اگر دوباره استخدام کنند؟؟؟)که گفتید هرگز به آنجا بر نگرد .
لطفا راهنمایی فرمایید.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۷:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سرجایتان بمانید. هر کسی که به شما ظلم کرده را به خدای بزرگ وگذار کنید. اینجا اگر مدیر بد است ولی خونسرد هم هست. جای بعدی همان الکتریکی است که در خواب دیده اید!! آنها رحم ندارند و قدرتشان زیاد است و با اولین تنش عصبی اخراجتان می کنند. دوست عزیز کار محلی است که فقط چند ساعت از زندگی شما را در شبانه روز می گیرد. همه ی زندگی تان نیست! بروید سر کارتان از چشم کور باشید از گوش کر از دهان لال و حقوقتان را بگیرید چون امروز اگر بیکار باشید باید کلا فاتحه ی دنیا را بخوانید. مدیر بی انصافتان هم تقاص کارش را پس می گیرد. شما مگر از حضرت علی ع محق ترید که برای مصلحت زمانی که لازم بود سکوت کرد و خلیفه ی چهارم شد؟ بعضی وقتها بهترین مبارزه سکوت است تا زمانش برسد!! عاقل باشید. دشمن شما خود شمایید که نمی توانید اعصابتان را کنترل کنید. هر وقت به حمام می روید عسل صبر کنید و خداوند صبرتان را زیاد خواهد کرد. از حقتان صحبت نکنید و واگذارشان کنید به خداوند و خواهید دید که حقتان را از حلقومشان بیرون می کشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۰:۱۱
ALI

ALI : باعرض سلام و احترام
با همکارانم در قطار بودم.درایستگاه بین راه نگه داشت همه پیاده شدیم(دیگر تا پایان خواب آنهارانه دیدم نه در ذهن بودند).به سوی ایستگاه قطارو سپس به مرکز شهر حرکت کردم.حس می کردم یکی از همکلاسیان دوره کارشناسی ارشد(دوست ۱۵ سال قبل که هنوز هم دوست هستیم)همراه است(دیگر همکارانم با من نبودند).ازجلو چند مغازه الکتریکی عبور کردم ولی می دیدیم چیزهای دیگر هم می فروشند.درذهنم بود که در خریدهاقبل سرم کلاه٬گذاشتندمواظب بودم با آنها دعوایم نشود.برای ورودبه مرکز شهر سربازهااجازه ورودنمی دادندبانشان دادن برگه عبور سرباز آخر که خواب بود بیدارشد گفت می شناسمت و می دانم کجا می رویدواجازه ورود به شهر داد در همین هین دستور آمد کل سربازهابایدآنجاراترک کنند.درخیابان که راه می رفتم ناگاه هرج و مرج عجیبی شدافرادی بالباس محلی سفیدبالاوپایین می پریدندودربین افرادای که درخیابان راهپیمایی می کردند شلوغی ایجاد می کردند.نگران آشوب بودم ولی کسی مزاحم من نمی شد.باهمراهم به محل موردنظرکه دبیرستان دخترانه بودبرای سخنرانی رسیدیدم(همراهم کل مسیربامن بود و ایشان در عالم واقع دبیراست و همانطور که عرض کردم15 سال قبل باهم اشنا شدیم).مدیرخانم محجبه بودگفت دیر رسید دانش آموزان دبیرستان را ترک کردند.همایش وسخنرانی انجام نشد.خانم مدیر هم مثل سرباز مارا می شناخت.به ایستگاه قطار برگشتم خانواده ام و پسرعمویم آنجا بودندویک میز رزروکرده بودندوکیک و شیرینی می خوردندمن هم باخوشحالی رفتم پیش آنها.دیگرخبری از همراهم یا همکارانم که ابتدا در قطار همراه بودند نبود.مادرمتومان1000دردست داشت و می خواست پول میز رابدهد(خیلی کمتراز هزینه میز بود این 1000تومان) و ظاهرا به شیوه پرداخت آشنا نبود.به او توضیح دادم پول میز را داده ایم.ناگاه پدرم و پسرعمویم به من تهمت دزدی زدند.ناراحت شدم.اوج عصبانیت بود.ناگاه زدم زیر گریه و مدام و خیلی شدید گریه می کردم و فریاد می زدم من بچه شما ها دیگه نیستم.من خودم خانه دارم چرا باید دزدی کنم.کتابها و سررسیدهای که در محل کاربرای جلسات یا نوشتن جزوه استفاده می کنم روی زمین می زدم.گفتم اصلن بچه شما نیستم و بچه سرراهی هستم و بی اصل نصب زاییده شدو ناگاه با هراس از خواب پریدم.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۵۹:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما سعی می کنید که مثل باقی همکارانتان روشمند باشید و کارها را با سازماندهی انجام دهید و کاری را بکنید که همه می کنند. از جایی به بعد راه شما و همکارانتان از هم جدا می شود. زندگی شما متحول می شود و باید مجددا موقعیتتان را ارزیابی کنید و اهداف و مسیر جدیدی در زندگی تان تعیین کنید. شما نگرانی های مادی دارید و از جهاتی در زندگی تان خودتان را تحت فشار می بینید. شما از آدمهایی که قدرت و مقامی دارند و می توانند هر کسی را خواستند استخدام کنند خوشتان نمی آید و به آنها اعتماد ندارید. شما باید خیلی نظم و دیسیپلین داشته باشید تا بتوانید به اهدافتان برسید و همینطور هم رفتار خواهید کرد. اما شرایطی پیش می آید که نظم و دیسیپلین هم به درد نمی خورد و شرایط بی ثبات و استرس زایی حکمفرما خواهد شد. به فکر می افتید که مثل همکلاسی تان دبیر شوید یا مسیر او را در زندگی پیش بگیرید. اما این هم عملی نمی شود. سعی می کنید مجددا برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و شرایط را ارزیابی کنید. مادر شما غصه ی شما را می خورد و شما فکر می کنید که غصه چه فایده ای دارد. خانواده شما به شما می گویند که بد شانس هستید و نتوانسته اید کارتان را حفظ کنید. آنها می گویند که اگر شما پایتان را از گلیمتان درازتر نکرده بودید الان این اتفاق برای شما نمی افتاد و شما عصبانی می شوید. شاید این خواب هشداری برای شماست که سعی کنید با همکارانتان سازگار باشید و شغلتان را حفظ کنید چون اگر شغلتان را از دست بدهید پیدا کردن یک کار خوب مشکل است و اعصابتان خورد خواهد شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۱:۱۷
محمد

محمد : سلام .مامانم خواب دیده که بهش تهمت زدن وگفتن که یه نون دزدیده ومیبرنش زندان ولی مامانم میگه اینجا که خوبه مثل زندان نیست وخیلی گریه میکرده و میگفته که حالا آبروم میره وکسی باور نمیکنه که کار من نبوده وبعد هم نگاه به آسمون میکنه و ستاره های زیادی توی آسمون بوده.با تشکر.

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۱۴:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر شما به خاطر رسیدن به رفاه و آرامش، ازدواج کرده و در زندگی اش هم ثابت و پایدار مانده است و احساس هم نمی کند که زندگی او به او سخت گذشته باشد. تازه آرزوهای زیادی هم دارد که امیدوار است به واقعیت بپیوندند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۰:۴۲
effat

effat : سلام
پارسال اردیبهشت مقدار فراوانی طلا از من دزدیده شد بدون هیچ رد و نشانه ای.طلاها در خانه پدرشوهرم در گاوصندوق بودند.من به جاری ام شک کردم اما متاسفانه بدون هیچ مدرکی بودم پس سکوت کردم و تو دلم هنوز این شکو دارم.
دیشب توی عروسی بودم بعد چشمم بهش میفتاد تو دلم به خودش و مادرش و مادر مادرش فحش میدادم و میگم زنیکه طلادزد و این حرفها
خلاصه امروز صبح رفتم مدرسه که مدیرم گفت دیشب خواب عجیبی دیدم و خوابش این بود.
در یک اتاق خانمی هست که مدیرم میپرسه کی هستی و اینجا چکار میکنی؟اونم میگه مادر مادر جاری عفتم.(عفت خودم هستم) و اینجا اتاق دادگاهه منتظر قاضی هستیم تهمت طلاهای دزدیده شده عفت را به ما زده اند دیگه مارو آوردند دادگاه.
مدیرم سادات هست.
لطفا تعبیرشو بمن بگید.

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۲:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر این خانم مادر بزرگ عفت فوت شده، فحشی که شما به او داده اید را شنیده و اگر نوه ی او گناهکار است شما نباید او را فحش می دادید. پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد! به او چه که او را سرزنش کرده اید و به او فحش داده اید. او شما را واگذار به خداوند کرده و منتظر است تا تاوان گناهتان را پس بگیرید. لطفا توجه داشته باشید که اگر کسی دزد باشد پدر و مادرش هم محکوم نیستند چه برسد به مادر بزرگ او. اما در عین حال این خواب به شما نشان می دهد که خداوند چقدر ناظر بر کارهای بندگانش است که شما نیتی می کنید و مدیر مدرسه تان خوابش را می بیند تا به شما اثبات شود که باید کار خودتان را به خدای بزرگ واگذار کنید. اگر او دزد باشد او را به خدا واگذار کنید تا تاوان کار زشتش را پس بدهد اما نه به قیمت گناه کردن خودتان. لطفا برای بخشش اشتباهتان صدقه بدهید. بگذارید همیشه بین شما به عنوان بنده ی خوب خدا و کسی که دزد است یک فرق بزرگ مشهود باشد و شما مثل او بد نباشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۱۹:۵۶
Sahar

Sahar : سلام
پسرم خواب دیده که دوستانش بر علیه ش توطیه چیدن بهش تهمت میزنن و خرابش میکنن .. ماشینش دزدیده میشه و مغلوب تهمت و افترایی میشه که از طرف دوستان و همکارانش انجام شده ...

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۵۶:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوستان او واقعا برای او توطئه می کنند و سعی می کنند که اختیار و کنترل زندگی او را از دستش بیرون بکشند و به او تهمت و دروغی را نسبت دهند. برای دفع شر حتما صدقه دهید و بگویید که ساده لوح نباشد و احساس واقعی اش را هم بروز ندهد. با سیاست و باهوش و در ظاهر مهربان برخورد کند و کسی را با خودش دشمن نکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۸:۴۷
Maryam

Maryam : با سلام و آرزوی هفته ای خوش برای شما
من دو شب پیش خواب دیدم که در جایی انگار صندوق مغازه ای به دو خانم جوان یک 10 هزار تومانی را دادم تا خورد کنم .آنها چند اسکناس به من دادند و من در همان حال احساس میکردم به من کم دادند به آنها گفتم به من کم دادین و حالت اتهام انها امدند که بشماریم خودم زودتر از آنها فهمیدم اشتباه کردم خیلی پیش خودم شرمنده بودم و میخواستم قضیه را مسکوت نگه دارم ولی اون دو خانم جوان گفتن که تو به ما تهمت زدی و میخواستندد شکایت مرا کنند من فرار کردم رفتم سمت خانمان .خانمان در یک جاییی مثل باغ بزرگیبود و خانمان عمارتی شبیه کاخ بود.تو سالنهاش دو سه گروه از مردم را میدیدم که شمع روشن کرده بودند هی میخواستم برم تو جمعشون تا کفاره فکر اشتباهم شمع روشن کنم ولی از تضطراب دنبالم هستند نمینشستم.پیش خودم میگفتم انگار اینجا امامزاده ای جایی هست ولی خب خانه بابام هم احساس میکردم.خواهرم را در همان حال دیدم گفت بابا و مامان تو حیاط هستند.حیاط نبود باغ بزرگی انگار باغ ارم شیراز بود.اونهارو دیدم ولی باز میخواستم از تهمتی که با عجله به اون خانمها زده بودم جایی قایم شم .احساس میکردم اشتباه کردم و دنبالم هستند.از پله های عمارت بالا رفتم آخرش یه اتاق بود که یه حالت تراس داشت.پشتش یه کوچه باغ بود که در یه باغ میوه سمت چپش باز بود .داخلسش نرفتم و همان حال برگشتم تو ترس ونه خودمون و دراز کشیدم آسمون رو دیدم خیلی آبی بود.آرامش گرفتم به خودم گفتم از اینجا نزدیکتر به خدا دیگه جایی نیست انگار دست بالا ببردم میرم تو آسمون از اینجا حالا راحت میتونم با خدا حرف بزنم.ولی تو فکرم باز گفتم نه مریم آسمانخراشهای امریکا رو که تو هنوز ندیدی اونا خیلی به آبی آسمون نزدیکترن تا اینجا که تویی.در این حال بیدار شدم.
ممنون که با حوصله زحمت تعبیر را میکشید.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۹:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست خوبم هر چه به دنیا بدهید همان را خواهید گرفت و انسان نمی تواند نتیجه عملکرد خود را همیشه به بی انصافی دنیا و بی عدالتی تعبیر کند. شما روحی بزرگ دارید و شخصیتتان بسیار پاک و قوی است و وجدانتان هم بیدار. جای شما در بهشت است و عشق خداوند به شما بسیار بسیار زیاد. شما خیلی انسان پاکی هستید. برای همین هم گناهتان را زود فهمیده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۴:۲۷
majid

majid : سلام
خواب دیدم خانه مون تو یه آپارتمانی هست و توش داریم زندگی میکنیم
دو نفر بدون اطلاع وارد واحدمون شدن من بهشون معترض شدم چرا بدون اطلاع وارد شدیم خانوادم پوشش خوبی نداشتند یعنی با لباس خانگی بودند. اونا گفتند این واحد مال ماست یه لحظه ما فهمیدیم که اینا درست میگن ما اشتباهی اینجا اومده اییم بعد من تو تلفن به صاحب خونه اصلی توضیح میدادم که قصد ما دزدی یا کا ر دیگه نبوده اشتباه شده حتی گفتم چرا همه کلیدا به هم میخورن که ما تونستیم بیاییم این واحد. خلاصه داشتم از اتهامی که بهمون زدن دفاع میکردم.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۰:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از نظر مالی و احساسی به مقام و بزرگی می رسید و گشایش کار خواهید یافت. همه درها به روی شما باز می شود و انشالله مشکلی نخواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۰۷:۱۲
Omid

Omid : سلام. وقت به خیر. خواب دیدم که پشت بام خونه بودم و در حال قدم زدن و یه بچه ی کوچیک بغلم بود که کم کم به سمت حیاط همسایه نزدیک شدم و یه لحظه افراد داخل اتاق همسایه رو نگا کردم. در این لحظه خیلی ترسیدم که اون لحظه منو نبینن و همین بود که شروع کردم به فرار کردن و وارد خرپشته خونه خودمون شدم و تلاش کردم که درب خرپشته رو ببندم که متوجه شدم چند نفر داخل شدن و نزاشتن درب رو ببندم و شروع کردن به سوال و جواب کردن و تهمت زدن که چرا من نزدیک خونه ی اونها شدم من هم فقط قسم میخوردم که من و منظوری نداشتم و اتفاقی بوده. در این لحظه یکی از اونها دیش ماهواره که رو زمین افتاده بود رو برداشت و گفت میخوام دیش رو ببرم و تحویلش بدم که مامورها بیان تو رو دستگیر کنن و منم قسم میخوردم که من از این دیش استفاده نمیکنم فقط افتاده یه گوشه و بدون استفاده هستش. تا اینکه متقاعد شد و دیش رو تحویل داد. بعدش متوجه شدم یکیشون از دوستای قدیمیم هستش که همون لحظه داشت با موبایلش با یک نفر در مورد من حرف میزد. بعدش دیگه بهم کاری نداشتن و دورتر رفتن. منم نزدیک رفتم و براشون قسم خوردم که من اهل گناه و خوردن مال حرام نیستم و هیچ پول حرامی توی زندگیم نیست و اونا هم دیگه بعدش چیزی بهم نگفتن و آروم شدن
خلاصه اینکه خواب ترسناکی بود. ممنون میشم که تعبیرش رو بگین. سپاسگزار شما

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۸:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواب شما به شما می گوید که تفحص در کار دیگران نکنید و به کاری که به شما مربوط نیست کنجکاوی نشان ندهید و دخالت نکنید. چون اگر اینکار را انجام دهید، خداوند شما را از شر اینکه دیگران هم همینکار را با شما نکنند، حفظ نخواهد کرد. آن موقع کسانی که با ایشان ارتباط دارید، همگی در کارتان فضولی و دخالت خواهند کرد و اخبار زندگی تان را بین دیگران پخش خواهند کرد. پس همانطور که دوست ندارید زندگی شما سوژه ی سخن چینی های دیگران شود، خودتان هم به زندگی کسی کار نداشته باشید و سرتان به کار خودتان باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۲:۱۵
Pariya

Pariya : سلام من خواب دیدم همراه برادر ناتنیمو خانوادشو خواهرم اینا مسافرت رفته بودیم شمال ...خونه ای ک من قبلا دانشجو بودم اونجا رو گرفتیم واسه موندنمون بعد ک رسیدیم من همراه مادرم رفتم پیش صابخونه ک احوالپرسی اینا کنمو مادرمو معرفی کنم خانم صابخونمون خیلی بد رفتار کردو شروع کرد مامانمو دعوا کردو میگفت خجالت نمیکشی همچین دختر جلفو بدی داریو از این حرفا و من فقط نگاش میکردم میگفتم اینجوری جلو مامانم نگووو..تو واقعیت خانم صابخونمون کلی منو دوس داشت همیشه و کلی ازم تعریف میکرد..

پاسخ
لینک۱۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۱:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانواده تان انشالله در زندگی با موفقیت روبرو خواهید شد و چشم انداز تازه ای در زندگی تان خواهید داشت. دنیا به شما رو می آورد و مردم از شما تعریف و تمجید خواهند کرد و از نجابت و از خوبیهایتان می گویند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۲:۲۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.