کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب جوجه

دیدن جوجه در خواب، نشانه شادی و نعمت و برکت است. اگر ببینید کسی جوجه به شما داد، از جانب او به شما خیر و محبت یا خدمتی می رسد. اگر ببینید جوجه شما را کلاغ یا گربه گرفت، خبری از ضرر و زیان به شما می رسد. جوجه بیمار، نشانه بیماری و جوجه ای که به خانه همسایه برود، نشانه فرزند نافرمان است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

106 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

roksana

roksana : سلام .خانم هراتی عزیز خوب هستید ؟.شوهرم دم صبح خواب دیده که توی خونمون چنتا جوجه که دون میخورن و یه مار کوچیکه آبی رنگ هم هست .تشکر

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۱۹:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شاهد تحولی تازه و مثبت در زندگی تان خواهید بود. تحولاتی که شاید هنوز خیلی برایتان به نظر مهم نباشند. اما در دراز مدت، تاثیری مثبت در زندگی شما خواهند گذاشت. به ثروت و سرمایه ای می رسید که تلاش می کنید آن را افزایش دهید و آرامش و شفا، دانش و خرد بیشتری را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۱:۱۰
Star

Star : سلام.لطفا متن مخفی باشد

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۴۴:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به گرمی و امنیت خانواده تان فکر می کنید و می خواهید مشکلات موجود در زندگی تان را از بین ببرید. کسی به شما پیشنهادی داده و یا روی مسائلی فکر می کنید که در ابتدا خیال می کنید این مسائل یا پیشنهادات می توانند باعث بهبود شرایط زندگی شما شوند ولی در واقع شما باید هوشیار باشید و حساسیت بیشتری نسبت به اوضاع به خرج داده و حواستان را جمع کنید که برایتان مشکلی پیش نیاید و شر درست نشود. شما می خواهید تصمیمی بگیرید که تمایل دارید با شما توافق کنند و به شما بله بگویند ولی باید حواستان را جمع کنید. باید مراقب باشید که آزادی و استقلال تان را از دست ندهید و با روشنگری و خردمندی کامل برای کاری که در دست دارید، تصمیم بگیرید. اتفاقاتی در جریان است که شما فکر می کنید از آسمان برایتان ثروت باریده است ولی جوجه را اخر پاییز می شمارند. شما نباید خیلی انتظار داشته باشید که زود به ثروت و سرمایه ای برسید و یا اینکه شاید به صورت کلی آن اوج و جایگاه بالایی که برای موفقیت خودتان در نظر گرفته بودید را از دست بدهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۴۴:۵۵
حمیده

حمیده : سلام استاد عزیزم من در اداره بزرگی کار میکنم و منتظر هستم پست مهمی به من بدن صبح خواب دیدم از طرف رئیس اصلی اداره کارهای مهمی بهم ارجاع میشه و با رئیس مستقیم خودم که خانم هست همسایه هستم و خیلی خودمونی هستم مثلا ایشون به من گفت برم پیشش و با هم دراز کشیدیم و صحبت کردیم .جریانات زیادی اتفاق افتاد مثلا رفتم بالای پشت بام و از لبه بالای ساختمان با ترس و لرز سعی کردم از محکم بودن چند تا چنگک خاطرجمع بشم .روزها میرفتم جاهای مختلف و گاهی خواهر بزرگترم همراهم بود(من۵۰ساله هستم و ایشون۵۴) ولی در خواب محیط اجتماعی ما مثل ایران نبود نکته مهم اینکه همیشه دوتا جوجه توسبد همراهم بودن و آخرین بار تو خواب پارچه را از روشن برداشتم دیدم سرحال و خیس هستن گفتم خوبه مامانم بهشون آب و غذا دادن(مامانم فوت کردند) و بردمشون تو آفتاب تا گرم بشن لطفا تعبیر بفرمایید.

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما سعی می کنید که افکار و ایده های رئیستان را بهتر درک کنید. موقعیتی هست که شما برای رسیدن به مقام بالاتر، ممکن است مجبور شوید ریسک کنید و خدای نکرده با خطر سقوط و شکست در کارتان مواجه شوید. پس سعی می کنید که به راه های مختلفی که می تواند دستاویزی برای شما باشد و از شکست شما در کارتان جلوگیری کند، متوسل شوید. شما احساس می کنید که زندگی تان دچار هرج و مرج شده و درک درستی از اینکه چطور می توانید چشم انداز تازه ای در زندگی تان ایجاد کنید که خطری برای شما نداشته باشد؛ ندارید. شما اهداف پاک و خالصانه ای دارید و مثبت اندیش و احساساتی هستید. دعاهای خیر مادرتان پشت سر شماست تا در کارتان به موفقیت برسید ( روحشان شاد). شما به خدای بزرگ توکل می کنید و با وضوح و شفافیت کامل کار می کنید تا هیچ جای شک و شبهه ای نباشد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۰۲:۳۴
کیانا

کیانا : سلام روزتون بخیر باشه خانم هراتی.خواب دیدم یه جای باز بود که چمنزار داشت هوا سرد بود مثل ییلاق های کنار جاده،ماشینمون شبیه آردی بود نگهش داشته بودیم،همینجوری هلش داده بودیم یکم رفته بود جلو و برگشته بود،مامان دوباره هلش داد و اونم رفت جلو با حرکت چرخشی افتاد تو برکه ی آبی که اونجا جمع شده بود عمق برکه زیاد بود با اینکه ظاهرش کوچک بود.احساس کردیم ماشین خراب شد چون رفت تو آب با دستم کشیدم سریع آوردمش بیرون که بابا زیاد دعوا نکنه با خودم گفتم بمونه بیرون خشک میشه میبریم تعمیر درست میشه.البته احساس میکردم که ماشین بلااستفادست.اونجا شبیه مسافرخونه های شاه عباسی قدیمی بود عمم اینا اومدن و مثل زندان سنگی قدیمی که هر سلول جدا جدا به بیرون و کنار جاده باز میشد،بود.من و بابا تو یکی از زندونا نشسته بودیم برای استراحت من به بالشت و پتوی تاشده‌ای که برای زندونیا گذاشته بودن نگاه میکردم و بعد دیدم شوهر عمم هم وارد شد،بعد من دراومدم رفتم پیش خانوما یه اتاق سنگی بزرگ مثل نمازخونه و اونا وسط اتاق نشسته بودن و داشتن بقچه های پارچه یا همچین چیزایی میدیدن نشستم کنارشون.بعد خونه مونو میدیدم یه خانم از فامیل رو با دخترش دیدم که به خونه ما پناه آوردن انگار پارسالش شب یلدا(تو خواب)هم زنگ زده بودن درددل و مشورت کنن.با خودم میگم پس پسر کوچیکش چی؟اونو نمیخواد نجات بده؟گذاشته پیش شوهرش بمونه؟من تاب سواری میکنم از بارفیکس چارچوب اتاقم.مهمون‌داریم.شوهرخواهرم(خواهرم داره از شوهرش جدا میشه تو واقعیت)زنگ میزنه با دخترش حرف میزنه خواهرم ناراحت میشه میگه لحن بچه رو بد میکنی،با خالش(من) حرف میزنه فرهیخته حرف زدن یاد میگیره.اونم میگه آخه خالش معلمه خودشم از اون معلمای واقعی.میبینم یه بچه نوزاد تو تاقچه اتاقمه و حرف میفهمه.خیلی ناز و نرمه میذارمش تو تاقچم و مطمئنم که نمیوفته چون کلا جاش اونجا هست. بهشم میگم عزیزم نیوفتی.احساس میکنم بچه های خودمن و سه قلو هستن یکیش دختره همونی که تو دستم بود و بغلش میکردم و دو تا پسر. حس میکنم با کسی که دوسش دارم ازدواج کردم.بعدش صفحه عوض میشه و احساس میکنم نوزاده فقط یکیه و پسر دخترعممه که از شوهرش جداشده و بچه رو داده به اونا.ولی بچه نوزاد شده بود و گریه میکرد مادرشو میخواست مامانشم که هرروز میره کتابخونه.و خبر نداشت بچه اومده.یه نفرو میبینم که نشسته یه جایی و دستش یه جوجه طلایی هست تو بغلش فشارش میده و لهش میکنه!بعد یه درختی میبینم که رو شاخه هاش پر کبوتره ولی رو شاخه های پایینی پر جوجه کبوتره که رنگشون طلایین خیلی زیادن بعضیشون میخوان پرواز کنن.بعد پیشونی خودمو تو آینه میبینم اصلاح شده و صاف و یکدسته‌خوشم میاد فقط حس میکنم یه جوش مانندی تو ریشه یکی از موهای چتریم هست درش میارم و یه جونور کرم مانند درااااااز خیلی دراز شاید صدها متر خیلی نازک درمیاد میندازم رو یه میز. حس میکنم خیلی ساله تو سرم بوده حواسم هست فرار نکنه یا گم نشه انقدر دراز که وول خورده دور خودش تو چندجا.ازش فیلم و عکس میگیرم از سرس و چشم هاش که به وضوح دیده میشن، نمیدونم باهاش چیکار کنم که یه نفر میاد انگار یکی از اعضای خونوادم، با دستاش یه جادو مانندی میکنه و تبدیلش میکنه به سنگ و نابود میشه و من خوشحال میشم ولی میبینم یکی از چشمای خواهرزادم دورش کمی کبود شده و انگار زیر جونور بوده و با فشار جادو، کبود شده و ناراحت میشم و دعا میکنم آسیب جدی نباشه و حس میکنم درست میشه با گذر زمان.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۲:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در بخشی از مسیر زندگی تان با احساسات سرد و سردی روابط مواجه می شوید و منطق تان را از دست می دهید و این احساساتی برخورد کردن شما باعث می شود که تاخیری موقتی در رسیدن به اهدافتان داشته باشید. مادر شما سعی می کند که کنترل کارها را بدست بگیرد ولی بعضی وقتها از گذشته ها صحبت می کند و به جای پیشرفت در زندگی و پشت سر گذاشتن اتفاقات گذشته، مرتب به آن اتفاقات بر می گردد. شما سعی می کنید که روی جسم و ذهنتان کار کنید و از خودتان به مرور زمان شخصیت بهتری بسازید. شما خانواده ای سنتی و با فرهنگ دارید که به زندگی هایتان پایبند هستید ولی گاهی احساس می کنید که هر کدام از شما در اتاق و محدوده ی زندگی خودش گیر افتاده و در حالی که متمولانه زندگی می کنید ولی آرامش کافی ندارید و فقط به خاطر فرهنگ خانوادگی تان خودتان را مجبور می کنید که علیرغم اختلافاتی که بین شما و خانواده تان یا بین اعضای خانواده تان وجود دارد، نسبت به هم متعهد باقی بمانید. خانمهای فامیلتان هم به اعتقادات و افکار خودشان پایبند هستند و همدیگر را راهنمایی می کنید. کسی از خانمها که دیده اید شب یلدای پارسال خانه تان آمده، از گذشته مشکلات زیاد و حل نشدنی داشته که با مادر شما و یا شما در میان گذاشته و از شما راهنمایی می خواهد. شما خیلی به او فکر می کنید و مرتب در تصمیماتتان نسبت به او عقب و جلو و بالا و پایین می کنید تا بفهمید که باید به او چه بگویید ولی فکر می کنید که بخاطر پسرش، باید زندگی مشترک با همسرش را حفظ کند. شما می خواهید بچه ی خواهرتان درست تربیت شود و شوهر خواهرتان هم سبک تعامل شما با دیگران و گفتار شما را می پسندد. شما به تمام جنبه های فیزیکی، احساسی و معنوی موقعیتها و یا تصمیماتی که در زندگی تان می گیرید؛ خوب فکر می کنید. شما می خواهید هدف خودتان را اجرایی کنید و با کسی که دوستش دارید ازدواج کنید و زندگی خوبی برای خودتان بسازید. شما به نوزاد دختر عمه تان فکر می کنید و معتقدید که مادر او نمی داند که چطور باید بچه اش را تربیت کند و این شانس و موقعیت خوبی را که در زندگی بدست آورده، دارد به دست خودش از بین می برد. هدف شما این است که در تربیت عالی بچه ها بکوشید. مسئله ای فکر شما را ناراحت کرده و این مشکل فکری شما از بین خواهد رفت ولی نگران هستید که خواهرتان بینش ضعیفی داشته باشد و نتواند مشکلاتش را حل کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۰۷:۴۰
ماهی

ماهی : سلام خانم هراتی عزیز
صبح ۴ صفر خواب دیدم با خانواده م داشتیم با پای پیاده از یه جاده میرفتیم اهواز.کنار جاده مثل یه کانال آب بزرگ بود که چندتا کانال کوچک آب بهش میریختن.یه مرد راهنما داشت برامون کانال ها رو توضیح میداد، به یه جا رسیدیم که آب داشت از یه شیبی بالا میرفت.مامانم خواست دستی به آب بزنه،گفتم مامان فشار آب خیلی زیاده، گفت وقتی سربالا میره فشارش کم میشه.بعد یه مشت آب برداشت و به جای اینکه به صورتش بزنه زد پشت سرش.بعد دیدم یه جوجه رنگی تو مشتم گرفتم.از حالت کرکی دراومده بود و یه ذره بزرگتر بود.هی با پا انگشت های منو هُل میداد که از دستم فرار کنه.قرار بود تو راه بدمش به یه خانواده.رسیدم به خونه شون.از پله ها رفتم بالا.از این راه پله مربعی ها بود.من یه سمت مربع بودم، یه دختر حدودا ۱۲ ساله هم یه سمت دیگه.بین مونم راه پله بود.اومدم جوجه رو بهش بدم یهو جوجه با شتاب از دستم پرید و از پله ها افتاد پایین، بین راه بالش گیر کرد به نرده و کنده شد.من اوردمش بالا دوباره بالش رو با یه چیزی مث گیره بهش وصل کردم و دادم به اون خانواده که همون دختر و پدرش بود و خیلی فقیر بودن.چادر نمازمم بدون اینکه حرفی بزنم براشون گذاشتم.داشتم میومدم بیرون کفشامو بپوشم دیدم مامانم چادر نمازمو از تو خونه شون برداشته و داره میاره.گفتم شاید چون چادرمو سر کردم و کثیف شده مامانم نذاشت اونجا بمونه.جوجه م اینبار اصرار داشت دنبالم بیاد ولی بهش گفتم باید بمونی اینجا.اونم رفت رو یه بلندی و خوابید.
توضیحات اینکه عشقم که ازش بی خبرم متولد شهرهای جنوبی کشور نزدیک اهواز بوده.نمیدونم تاثیری در تعبیر داره یا نه.ممنونم

پاسخ
لینک۲۱ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۱۰:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که تدریجا و به آهستگی به سمت اهدافتان به پیش بروید. با موانع و مشکلاتی در زندگی تان مواجه شده اید و استرس زیادی را تحمل کرده اید. اما مثبت اندیش و خوش بین هستید که به آرامش و صلح ذهنی برسید. مادرتان برای رسیدن به موفقیت، بسیار امیدوار است که دیگر شکست نخورد. شما هدف و پروژه ای در دست دارید و سعی می کنید که زندگی تان را متحول کرده به فاز و مرحله ی تازه ای از زندگی تان بروید. می خواهید زندگی تان به ثبات و استحکام بیشتری برسد. شاید یکبار در تلاشی که برای رسیدن به موفقیت می کنید، شکست بخورید ولی دوباره برای رسیدن به خواسته تان سعی می کنید. عشق شما شاید از نظر مالی با مشکلاتی مواجه است که نمی تواند به شما توجه کافی داشته باشد. مادر شما نمی خواهد که شما مرتب به او فکر کنید و تمایل دارد که شما بختتان را با کسی دیگر امتحان کنید. احتمالا شما از فکر عشقتان منصرف خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۶:۵۲
B

B : سلام من دختر مجرد هستم و خواب دیدم در حیاط خلوت خانه قبلیمان( خانمانرا جدیدا عوض کرده ایم و من اکثر خوابهایم در خانه قبلی میبینم) دوتا جوجه مرغ در یک طرف بود و رفتم باهاشون بازی کنم ی کم دستم گرفتمشون ولی دیگه ولم نمیکردن و وابسته شدن و ب زور از خودم جداشون کردم بعد طرف دیگه ی مرغ و ی خروس بود ک رفتم پیش اونا بعد اونا هم ولم نمیکردن و من گرفتم یکی یکی پرتشون کردم و زود دررفتم ولی باز بهم چسبیدن و من باز زودی پرتشون کردم و دویدم داخل و درو بستم تعبیرش چیه ممنونم

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۱۴:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به گذشته و خاطرات کودکی تان فکر می کنید و اشخاصی که در زندگی تان بوده اند، رازهایی که با آنان دارید و الان آنها را رها کرده اید و دوست ندارید که به آن زمانهای گذشته برگردید. شما دوستان دختر و پسری داشته اید که دوست ندارید دوباره با آنان تعامل کنید و یا آدمهای مختلفی به زندگی تان آمده اند که به شما علاقمند بودند و شما از انان بدتان می آمده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۶:۴۶
آرزو

آرزو : سلام خواب دیدم در خونه مون رو دزد دستکاری کرده با بعداً بتونه بیاد دزدی ترسیده بودم مامانم رفت دنبال دزدا یه جوان با گوشواره و خالکوبی بود انگار شوهر خواهرم بود متوجه شدم همسایه مون آمارمون رو به دزدا داده دزد مامانم رو گرفت به خواهرم گفتم به پلیس زنگ بزن عکس العملی نشون نداد فریاد زدم پلیس تا دزدا فرار کنند در یه صحنه دیگه دیدم یه تخم مرغ رو می‌شکنم با تعجب دیدم از توش جوجه صورتی پررنگ و زرشکی و توپول اومد بیرون پوستش رو خم کردم تا باقیمانده سفیده تخم مرغ بریزه بیرون، خانم هراتی گفته بودین اگه بدون بیدار شدن دو تا خواب ببینم یه خواب محسوب میشه، با تشکر از تعابیر عالی تان

پاسخ
لینک۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۷:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. برای شما خواستگار خواهد آمد. شخصی مطیع و منحصر به فرد! آنان از همسایه تان آمار شما را گرفته اند. شما خواستگارتان را می پذیرید. خود واقعی تان را نشان می دهید و از پوسته ی خودتان بیرون می آیید. شخصیتی مهربان و با احساس و پر شور و شوق از خودتان بروز خواهید داد. انشالله به دستاوردهای مثبتی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۸:۱۹
ساناز

ساناز : سلام بانوی عزیزم خسته نباشید..ممنون بانوی مهربان لطفا پنهان شود.

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۵:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کار خوبی کردید. اینان دوستان واقعی تان نبوده اند. عاشق کیف تان بوده!! شر کارهای او دامنش را خواهد گرفت. شما شخصیت واقعی او را دوست ندارید بلکه به او عادت کرده اید و اگر عادتهای مفید تری جایگزین او کنید، شر این چنین شخصی که به جای ائمه ی اطهار متوسل به جنیان می شود، از زندگی تان دفع خواهد شد. در این ذکر، رسولَ الله درست است. تعبیر خواب پریشب شما این است که درسهای زیادی هست که شما باید از زندگی بیاموزید تا دانش و خردتان بیشتر شود و هنوز به اندازه ی کافی در بعضی موارد، آگاهی و شناخت ندارید. اما تمایل دارید که نشان دهید قوی هستید و از پس خودتان بر می آیید. روح پدرتان شاد. او هم معتقد است که باید دانش و خردتان را زیاد کنید. دوست شما شایعات و مزخرفات زیادی تحویل شما داده و جوجه نمادی از پچ پچ کردن و غیبت کردن و ایجاد ترس در وجود شما از این شایعات است. شما هم بعضی از شایعات را باور کرده اید و حرفهای دوستتان به نظرتان هیجان انگیز آمده است. در حالی که باید خردمندانه و مجرب و پخته رفتار کنید. شما می خواهید که تحولی مثبت در زندگی تان ایجاد شود. شما به خاطر بعضی از افکار و باورهایتان احساس گناه می کنید و همینطور احساس می کنید که نه شما می توانید دیگران را درک کنید و نه آنان می توانند شما را درک کنند. شما از نظر احساسی، احساس از هم گسیختگی می کنید. دیگر انگار نمی توانید مثل سابق باشید. هویتی که شما برای خودتان ساخته بودید باید عوض شود تا زندگی تان بهتر شود. باید خود قدیمی تان از بین برود و خود جدید و تحولی تازه را در زندگی تان احساس کنید و البته به شدت خسته هستید. شما به شدت عصبانی هستید که زندگی را اینطور به شما آموزش داده اند که باید ازدواج کرد تا تکمیل شد و خودتان را ناکامل می دانید. اما دوست خوبم شما گشایش کار خواهید یافت. عزم و اراده تان قوی خواهد شد. شفا و آرامش معنوی پیدا می کنید. نگاه منفی از شما دور خواهد شد و افکار منفی و اشتباه از چشمتان می افتد. چیزی که قبلا دوست داشتید، حالا متوجه ی چندش بودنش شده اید. خردمندانه فکر خواهید کرد و این خاطرات تلخ را در بین مهارت ها و دانشی که کسب می کنید، به فراموشی خواهید سپرد. خواب شما 1903 کاراکتر و 3 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۷:۲۵
Shiva

Shiva : سلام مجردم خواب دیدم منو خواهر کوچکترم(مجرد) تو اتاق پذیرایی ایستاده بودیم هر کدوم کاری انجام میدادیم(نمیدونم چکار)بعد از پشت سرم صدایی شنیدم برگشتم دیدم ی کارتن مقوایی بزرگ ک روی چیزبلندی بود واز زمین فاصله داش از اونجا صدا میاد رفتم نزدیک دیدم چن تا تخم کوچک دارن سر جاشون تکون تکون میخورن بعد کمی جوجه گنجشک از یکی از تخما آمد بیرون دومی هم از تخمش اومد بیرون سومین جوجه هم بلافاصله تخمشو شکوند وآمد بیرون این سه جوجه گنجشکو ک دیدم با خوشحالی وذوق رفتم پبش خواهرم گفتم تو این کارتن تخم گنجشکه؟گف آره گفتم بیا ببین جوجه ها از تخم اومدن بیرون!خواهرم اصلا ذوق نکرد!من برگشتم پیش کارتن دیدم چن تا تخم گنجشک دیگه هم هست ویک تخم پرنده ی دیگه ک بزرگتره ومعلومه ک تخم گنجشک نیس با دیدن جوجه های از تخم در آمده دیگه یقین پیدا کردم ک همه ی این تخمها جوجه میشن واز تخم میان بیرون ولی قبلش میگفتم یاخراب شدن یا هنوز زرده وسفیده هستن وجوجه نمیشن برا همین با دیدنشون خیلی خوشحال شدم.نکته ی جالب اینه ک جوجه ها از همون اول ک از تخم اومدن بیرون مثل ی گنجشک بالغ کاملا پر داشتن روی دو پا مسلط وقوی ایستاده بودن چشمهاشونو کاملا باز کرده وبه اطراف نگاه میکردن ولی چثه شون اندازه ی جوجه بود چن بار هم جیک جیک کردن یکیشون ک به من نزدیکتر و تپل تر از اون دوتا بود پرهای تیره تری داش(مثل گنجشک نر بالغ)تو دلم گفتم این نرِبعد جیک جیک ک کرد صدای کلفت ومردونه ای داش با صدای بلند وبا لبخند گفتم نازی خیلی واضحه ک این گنجشکِ نرِ.فکر کنم اون دوتا ماده بودن پرهای روشنتری نسبت به این داشتن.تشکرسلام ببخشید یادم رفت بنویسم جوجه ها با وجودی ک تازه سر از تخم درآمده بودن ولی خیلی سرحال وبا انرژی بودن بخصوص گنجشک تپلی ک گفتم خیلی واضحه ک این گنجشک نر هست و من میخواستم برم برا همشون برنج خام بیارم ک بخورن در ضمن کارتن جوجه ها تو همون اتاق پذیرایی بود و وقتی به خواهرم گفتم جوجه ها از تخم درآمدن فقط نگام کرد نه عکس العملی نشون داد و نه خوشحال شد تشکر

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۰۲:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دستاوردهای مالی خوبی در زندگی تان می رسید؛ یا به اهدافتان خواهید رسید و ایده هایی که در سر دارید به ثمر می رسند. شما شخصیتی با کرامت و پاک و بی آزار دارید و می دانید که انشالله آرزوهایتان برآورده می شوند. هر چند که قبلا امید زیادی برای رسیدن به خواسته هایتان نداشتید. اگر برادر دارید شاید خوابتان به موفقیت های او هم اشاره داشته باشد. در غیر اینصورت جوجه ی نر خوابتان به احتمال قوی به هدف شما در باره ی عشقتان مربوط است. خواهر شما یا آرزوهای مشابه شما را ندارد و یا باورش نمی شود که بتوانید به همه ی خواسته هایتان برسید. انشالله خبرهای خوشی در راه دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۴۰:۲۲
ونوس

ونوس : سلام خانوم هراتی مهربونم.متن پیام نمایش داده نشه لطفا.

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۴۶:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و روابط دوستانه ای با مردم ایجاد کنید. خوشبختی و موقعیت خوب و گشایش کار به شما رو می آورد و هارمونی و هماهنگی بیشتری را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. ولی حاضر نمی شوید که رابطه ی تازه یا دنباله روی تازه ای را با کسی آغاز کنید. شما دنبال این نیستید که دوستی عاطفی تازه ای برای خودتان داشته باشید هر چند که مرفه و متمول هستید و امکانات زیادی هم برای دوستی با دیگران در دسترس شماست. خواهر شما اما شاید معتقد است که به صورت رسمی و نه خیلی خودمانی و صمیمی، بد نیست که با دیگران ارتباط داشته باشید ( یا بخشی از وجود خودتان شاید اینطور بخواهد). شما به امام رضا ع متوسل شده اید تا خواسته تان را بدست بیاورید ولی قطعا خردمندتر از این هستید که فکر کنید که هر وقت توسل کردید، خواسته تان به شما داده خواهد شد! خداوند حاجت شما را زمانی برآورده می کند که به ضرر خودتان آرزویی نکنید یا به ضرر کسی آرزویی نکنید وگرنه اینطور نیست که هر کسی هر چه که خواست با توسل به ائمه ی اطهار، بتواند با زور و تهدید به ترک عبادت، بدست بیاورد و اینکار، فقط از کسی که خردمند نیست بر می آید ( خواهر کوچکتان در خوابتان نمادی از کسی است که به بلوغ فکری نرسیده است) و خواب می گوید که اگر شما اینطور رفتار کنید، نابخردانه فکر کرده اید. "واژه ی رهبر" در خواب شما نمادی از عقلانیت شماست که بعید می دانم شما عقلانی فکر نکنید شما قلبی پاک و مهربان دارید و نیاز به حمایت و رشد و پرورش بیشتری دارید. می خواهید خواسته های احساسی تان را بدست بیاورید ولی اگر این خواسته های احساسی به ضررتان باشد، قطعا آن را رها خواهید کرد. خواب شما 1293 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۰۸:۴۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.