تعبیر خواب حنا
اگر کسی در خواب به پای خود حنا می مالید، در راه دین کوشا است و اگر دست خود را حنا می بست، دستی گره گشا و خیر دارد. اگرحنا بر موی سرش می گذاشت، به زیبایی و آرایش خود اهمیت می دهد و اگر محاسن و ریش خود را حنا می گذاشت به سنت عمل می کند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: حنا بستن در خواب بر سه وجه است:
- آرایش خویشان،
- ستر اهل بیت،
- غم و اندوه.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
anis : با سلام...خواهر من خواب دیدن به دخترخاله من میگن چرا دستتو اینجوری حنا کردی؟(بسیار حنا رو پررنگ زده بودن طوری که به سیاهی میزده) و بعد متوجه شدن دست خودشونم حنا شده است ..ممنون میشم تعبیر رو بگید
فریبا هراتی
: سلام. اگر دستشان زشت شده بوده، مرتکب گناهی شده اند که آن را از دیگران مخفی کرده اند و صداقت نشان نداده اند. اما اگر دستشان زیبا شده بوده، به شدت دست به خیر هستند و در انجام کارهای مثبت می کوشند. تشکر از همراهیتون.
دلارام : سلام خواب دیدم سرم حنا گذاشتم و انگار در حمام ایستادم و دارم میشورم حنا که از لابه لای موهام به مقدار زیاد با آب به زمین می ریخت توجهم رو جلب می کرد،شونه میزدم که چیزی باقی نمونه و خوشحال بودم که موهام قرمز نشده و در عوض ازخواص حنا استفاده کردم؛همزمان چند تا خانم از اقوام که خواهر هستن وارد شدن و چون در بیداری رابطه مون قطع شده و من ازشون ناراحتم، وقتی وارد شدن یکیشون اصلا محل نداد و دو تاشون به سلام اکتفا کردن و میدیدن که من دارم سرم رو میشورم! حموم در و دیوار نداشت انگار فقط دوش بود،وقتی کارم تموم شد متوجه شدم با لباس بودم و همه ی لباسم خیسه و برگشتم لیف بزنم بدون اینکه لباسهامو جلوی کسی در بیارم!بعدیکی از خواهر ها در مورد اتفاقی که دربیداری پیش اومده بود توضیحی داد که باعث شد بیشتر ناراحت بشم و بر تصمیمم بر عدم رابطه باهاشون مصمم تر بشم.
فریبا هراتی
: سلام. شما افکار مثبت را در ذهنتان جای داده اید و نگرانی ها و استرس و غصه را از فکرتان می شویید می رود. شما به وضوح جلوی دیگران خودتان را آرام نشان می دهید و همه متوجه ی این آرامش شما می شوند هر چند که شما در مقابل کسانی که با شما ارتباط خوبی ندارند، گارد گرفته اید و با آنان صمیمی نمی شوید. شما بیشتر از گذشته از این اشخاص بدتان خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
فهیمه : سلام امیدوارم حالتون خوب باشه. من چند شب پیش خواب دیدم، تو آشپزخونه تو کف دست خواهرم (که متاهله) می خواستم نزدیک انگشتاش حنای نسبتا کمرنگی بذارم اما بعد با خودم گفتم برای اینکه زیاد معلوم نشه بالاتر بذارم. یه حالت مستطیلی شکلی بالای کف دستش حنا گذاشتم. البته مرحله آماده سازی و درست کردن حنا را نداشتم، یعنی مرحله خمیر شکل سبز رنگ را اصلا ندیدم. ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به خواهرتان کمک کنید که گرمی و امنیت بیشتری را در زندگی حس کند و از نظر اقتصادی شرایط بهتری داشته باشد. می خواهید به او کمک کنید که از نظر مادیات زندگی او دوام و ثبات بیشتری داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
لیلاگنج نما : سلام علیکم....امروز صبح جمعه ۲۳ خرداد بعداز نماز صبح خواب دیدم استاد اخلاق و تفسیر و .....۲۰ ساله ی من که روحانی و عالم ربانی جلیل القدری هستند و با عالم معنا صددرصد ارتباطهای مکاشفه ای و ملکوتی هم ایشون دارند....توی خواب روی سرم خمیر حنا مالیدند و مهر خودشونو که یه جمله ی عربی مثلا مبنی بر اینکه خداوند حفظت کنه یه همچین چیزی زدند به کاسه ی خمیر حناشون و مهر رو کوبیدند به چونه ی من......البته من روسری سرم بود و اززیر روسری حنای سرمو دیدم......بعدش من رفتم تو آینه ی یه محل دستشویی عمومی که خیلی شلوغ هم بود خودمو دیدم که کمی از خمیر حنا شُرّه کرده به پیشونیم و خواستم که صورتمو بشورم......و با کمی سختی به خاطر شلوغی بالاخره صورتمو شستم.......توی صحنه ی بعدی که میخواستم وضو بگیرم برم سر سجاده ام نماز بخونم برادرم صدام کرد و منو کشوند سمت دیگه ی اون ابخوری و دستشویی و خودش هم داشت دستشو میشت و از من پرسیدشنیدم میخوای ماشینتو بفروشی اگه میشه فعلا نفروشش چون ماشین به پت پت افتاده که من بتونم با ماشین تو برم فلان جایشمال اون کاری که میخوام انجام بدم(منظورش کندن زمینی در منجیل شمال برای پیدا کردن گنج بود)من گفتم فلانی هم باهات میخواد بیاد گفت حالا چرا میپرسی معلومه که میاد یک نفری که نمیشه آدم بره سر یه همچین کار بزرگی.....من جواب دادم چون اون بنده خداهم از من برای همین سفر ماشینمو خواسته و گفته ماشینش تا اونجا نمیکشه که بخواد باماشین خودش بره و ماشین منو میخواد خواستم بدونم کارتون یکیه؟برادرم گفت آره جفتمون میخوایم بریم همونجا......ضمنا در بیداری مهرماه ماشینم در مسیر کربلا که میرفتیم با مادرم تو همدان جپ کرد و خداوند رحم کرد و ما با وجود آسیبهایی زنده موندیم و الان ماشینم تو پارکینگ پاسگاه تجرک همدان درب و داغون مونده تا دادگاه فردا تشکیل بشه تو همدان و دستور فروش اون قُراضه رو برام صادر کنند و بیمه ی صدمه دیدن مادرم هم فردا تو دادگاه بررسی میشه....گفتم چون بحث ماشینم بود شاید لازم بوده از ماشینم که الان در چه وضعیتیه براتون بگم......ممنونم از توجهتون
فریبا هراتی
: سلام. خدای بزرگ با شماست و به شما تضمین داده شده که نباید نگران باشید. شما فکرتان آرام خواهد شد و بعد از یک فلاکت و سختی که در گذشته متحمل شده اید، می توانید به حالت اولیه و زندگی گذشته تان برگردید. قدرت و شخصیت شما بالاتر خواهد رفت و باید سرتان را بالا بگیرید و خوش بین باشید. نگرانی های شما از بین خواهند رفت و شروعی تازه خواهید داشت. شما به دلائلی فکر می کنید که کنترل کارها از دستتان خارج شده و احساس نگرانی و استیصال دارید. در حالی که شما باید قوی باشید و مطمئن باشید که به موفقیت های زیادی خواهید رسید. دوباره کنترل زندگی تان را بخوبی در دست خواهید گرفت و نه تنها خودتان به موفقیت می رسید بلکه خواهید توانست دیگران را نیز کمک کنید تا در کارشان به موفقیت برسند. شما نباید نگران باشید. انشالله حقتان را خواهید گرفت و مشکلاتتان حل خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
mahsima : سلام،وقتتون بخیر
من مجردم و یکی دو روز پیش بعد از نماز صبح،هوا روشن بود،خوابم برد که تو خواب دیدم رفتیم خونه مادر پدرم که در قید حیات هستن،با خانواده رفتیم،همین که رسیدیم مادربزرگم از پله ها اومد پایین و خیلی خوشحاله یه کاسه دستش حنا هست،حنایی که آمادس،منظورم اینه با آب مخلوط کرده،مالید به صورتم،از پایین صورتم کشید به بالا،دیگه سمت چشمام نیومد،یادمه چقدرش رفت تو سوراخای بینیم،من با تعجب نگاش میکنم فقط ولی اون خیلی خوشحاله
اینم بگم که ما در واقعیت با هم رابطه خوبی نداریم و رفت و آمد نداریم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او سعی خواهد کرد که شما را ناراحت کند و وجهه تان را خراب کند. گویا به شدت از شما عصبانیست. تشکر از همراهیتون.
mina : سلام عزیزم
خواب دیدم تو ی اتوبوس در حال حرکت نشستم صندلی جلوی اتوبوس بودم و کس دیگه ای رو ندیدم تو اتوبوس
ی نفر اومد (صورتشو ندیدم) یک دستمال کاغذی مچاله شده گذاشت تو دستم گفت بگیر برای سفره حضرت رقیه است
من گرفتم دستمال رو باز کردم دیدم توی دستمال حنای خشک هست رنگش سبز تیره بود
بعد دیدم جایی هستم که پله های زیادی داره میخوره به سمت پایین میگفتن چشمه امام حسین هست و مردم در رفت و آمد بودن و هر چه پایینتر میرفت تاریک بود و کلی پرده داشت جلوش من دو تا از پرده ها رو کنار زدم رفتم پایین دیدم بخار از اونجا میاد بیرون .
راستش من یک مشکل عاطفی دارم دقیقا شب قبل از این خواب متوسل شدم به امام حسین و دخترشون حضرت رقیه خواستم ببینم این خواب یعنی حاجت روایی و یا باید نذری کنم؟
خیلی از تعابیر زیباتون سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید تقدیر شما را به جایی ببرد و خودتان را به سرنوشت می سپارید. خواسته ی شما به ضررتان است و باید آن را فراموش کنید و کسی را ترک کنید. کسی که دوستش دارید شخصیتی مادی گرا، فریبکار، خائن دارد و حرف دلش را با شما در میان نمی گذارد. حضرت رقیه س نمی خواهد که شما به سختی و بلا مبتلا شوید. حاجتی که از امام حسین ع دارید هم راه به ناکجا آباد می برد. سیاهی و تاریکی و عدم صداقت و مشکلات پی درپی و دروغگوییها و استرس و نگرانی های زیادی در این راه برای شما وجود دارد. خداوند بزرگ می خواهد به شما بگوید که شما آرزویی دارید که اصلا انجامش به صلاح شما نیست. از خیر این آرزو بگذرید. هرگز خداوند بر علیه شما کاری نخواهد کرد وقتی که شما فقط به او توکل می کنید. تشکر از همراهیتون.
Sepidesamimi : سلام خواب دیدم دارم رو سر خودم حنا می بندم و بستم و همینطور بدون اینکه روسری رو سرم بزارم همه جا میگردم..و برای شستن همراه خانوادم بودم انگار داخل جنگل بود یه حمام گوشه ی حیاط بود و نقلی بود و پرده داشت به جای در با کلی مردد بودن رفتم داخلش...و کفش بتن نبود بلکه گلی بود و آب از کف حمام میومد بالا و زلال نبودو کاسه آب میریختم رو سرم که حنا رو ببره.بین کار گفتم بریم خونه اونجا سرم رو میشورم.یکی از دیوار های حمام سیم توری داشت که اون طرفش کلی پرنده ی زینتی بود ...و چون در و پیکر درست و حسابی نداشت همش داشتم خودمو از نگاه مردم اطراف مخفی میکردم و یا با موهام خودمو میپوشوندم.خانم هراتی عزیز اگر دوتا موضوع بیان شد لطفا ببخشید و با توجه به شرایطی که الان در خانوادم بوجود اومد و همه آشفته هستیم به تعبیرش نیاز دارم.لطفا دو خواب را لحاظ کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان ناراحت است و دارید غصه می خورید. بدون اینکه افکارتان را از کسی بپوشانید، همه جا از مشکلاتتان صحبت می کنید. دلتان می خواهد که با کمک خانواده تان مشکلاتتان را بشویید برود. زندگی تان دچار هرج و مرج شده و آشفتگی و درهم برهمی شدیدی را احساس می کنید. شما به سختی می توانید حریم خصوصی تان را حفظ کنید و موقعیتی که بتوانید در آن آرامش داشته باشید کم است. شما در شرایط سختی بسر می برید و احساسات منفی و غصه به زندگی تان راه یافته. اما تلاش می کنید که تا جایی که برایتان مقدور است مثبت اندیش باشید و نگرانی هایتان را از ذهنتان دور کنید. می خواهید به هدفتان برسید تا خیالتان راحت شود. موانعی برای رسیدن به آرمانها و آرزوهای شما وجود دارد. شما نمی خواهید که آبرویتان جلوی کسی برود و یا مردم از شما صحبت کنند و می خواهید نشان دهید که برای حل مشکلاتتان خرد و عقلانیت کافی دارید. اگر وسط خوابتان بیدار شده اید 2 خواب است وگرنه اگر یکسره همه خواب را دیده اید یک خواب است و در اینصورت باید بفرمایید که بعدا یک حق خواب بشما اضافه کنم تا خدای نکرده مدیون شما نباشم. تشکر از همراهیتون.
Sepidesamimi : همه رو یکسره خواب دیدم و زمانیکه بیدار شدم و دوباره خوابیدم باز هم همون خواب بوده
فریبا هراتی
: تشکر از توضیحات شما. طبق قوانین سایت، چون وسط خواب بیدار شده اید و دوباره خوابیده اید 2 خواب محسوب می شود.
sogoljan : سلام وقتتون بخیر. من هفته بعد عروسیمه وخواهرم خواب دیدن جایی ک نمیشناختش جشن حنابندان من هست که در دوشب برگزارشده اما ن مهمانی امده و نه حنایی گذاشته میشه و فرداش که روز عروسی بود،من ن آرایش عروس داشتم ن خودم و نه کسی دیگه ای میرقصید فقط لباس عروس ب تن داشتم.خواهرم با تعجب نگاه میکنه ک چرا عروس ارایش نیست،موهاشو نبستن و بدنشو کرم نزدن.انگار حس عروسی وجود نداشته و سریع عروسی تمام شد و پرسیدن عروسی همین بود گفتن اره و بعد همه رفتن. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مبارک باشد! شما به پیروزی، موفقیت ها و دستاوردهایی که دارید افتخار می کنید و به خودتان تبریک می گویید. ازدواج شما بدون هیچ مشکلی برگزار خواهد شد و کوچکترین ناراحتی برایتان پیش نخواهد آمد. شما صادقانه و با کرامت و خالصانه رفتار می کنید و هیچ نگرانی فکری نخواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Zagros : سلام وقت بخیر. پنج شنبه شب گذشته خواب دیدم ک زمستون هست و برف زیادی اومده من و مادرم خیابون نزدیک ترمینال هستیم دو گروه دو نفری هم داشتن با کلت کمری ب هم تیر اندازی میکردن تیرها از کنار ما رد میشد به ما نمی‌خورد به اون آدما هم نمی‌خورد. ما رفتیم ترمینال اونجا ی پسر بچه ده ساله دیدم فک کردم همسایمونه نگو فامیلمونه مال ی ده دیگه ک اومده مدرسه و میخواد بره خونش. دیدم مادرم پاهاشون رو تا نزدیک ران حنا بسته ک خیلی هم رنگ گرفته و میگه داره درد میکنه من هم واسشون ماساژ میدم لباسامون هم تابستونی بود. مادرم انگار جدا از ما زندگی میکردند و گفتن ک برم از خونه ک مال همون هست ی سری وسایل از یخچال بردارم و با خودم ببرم خونم منظور خونه خودشون ک تنها تو ی ده دیگه زندگی میکن. ی بلیور هم مال خودشون بود انگار گذاشته بودن تو حنا و خیلی زنگ گرفته بود گفتم ک اینو واسم بشور تو همون ترمینال من هم میشستم.منتظر بودیم ماشین بیاد تا مادرم سوار بشن و برن خونشون. ممنون از تعبیر خوابتون. این رو هم بگم دهی ک مادرم می‌خواستن برن قبرستان جدید دهمون هست.
فریبا هراتی
: سلام. شما با سردی و رکود اقتصادی و یا احساسات سرد دیگران مواجه خواهید شد و سعی می کنید که زندگی تان را متحول کنید. شما به صورت مستقیم با مشکلات اجتماعی مواجه نیستید ولی تحت تاثیر این مشکلات فکرتان ناراحت می شود. شما به دستاورهای مالی خوبی در گذشته رسیده اید ( یا خواهید رسید) ولی می خواهید بتوانید از این امکانات در زندگی امروزتان هم استفاده کنید. مادر شما سعی می کند که از منابعی که قبلا ذخیره کرده برای بهبود زندگی امروزش استفاده کند تا بتواند راحت تر زندگی کند. اما الان احساس ناراحتی کرده و از این شرایط اجتماعی مضطرب است. شما به مادرتان کمک می کنید تا نگرانی های او رفع شود و بتواند تا آخر عمرش راحت تر زندگی کند. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام وقت بخیر ....خواب دیدم نامزدم یک بسته حنا بزرگ آورده خونمون و تصمیم داشتیم جفتمون سرمون رو حنا بگیریم منم میخاستم بهش قهوه اضافه کنم که خوش رنگتر شه. با قاشق تو دو کاسه حنا خشک ریخت که خیس کنیم. بهش گفتم آخه این یک ذره که فایده نداره خیلی باید بیشتر ریخت آنهم برای موهای من که بلنده. ولی اون گوش نداد منم ناراحت شدم گفتم اصلا مال خودت نمیخام حنا بگیرم و در نهایت اصلا حنا رو خیس نکردیم و نگذاشتم...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. نامزد شما از نقشه های خودش برای شما تعریف می کند و می خواهد که شما نظر او را تصدیق کنید. شما هم می خواهید به سعادت خانوادگی و رفاه مالی خودتان در آینده بیشتر اهمیت دهید و نظرات خودتان را مطرح می کنید. اما قبل از اینکه بخواهید درگیر این افکار شوید و بر طبق این افکار تصمیم مشترکی بگیرید، بخاطر عدم توافق تان بر سر یک سری مسائل، از انجام یک تصمیم مشترک منصرف می شوید. شاید به خاطر مسائل مالی از هم ناراحت شوید. تشکر از همراهیتون.