تعبیر خواب خفه کردن
اگر کسی در خواب دید که کسی او را خفه کرد، از آن شخص ظلم و ستم می بیند. اگر خواب ببیند که خودش کسی را حفه می کرد، و آن شخص ظالم و ستمکار بود، از مردم دفع ظلم می کند و دشمنی را از سر راه بر می دارد. اگر دید غیر از خودش، کسی دیگری شخصی را خفه می کرد، خفه کننده به بیماری دچار می شود و خسارت دنیا و آخرت خواهد دید. اگر در خواب احساس خفگی کنید، تعبیرش این است که در مقابل فرد مورد علاقه خود احساس شرمساری خواهید کرد .
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند کسی او را خفه کرد، دلیل که غمگین و مستمند شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آنسه : سلام.من مدتی هست که یک‌خواب تکراری رو میبینم،چندباره که خواب میبینم مادرشوهرم دوتا دستاش رو میزاره دور گردنم و داره منو خفه میکنه، آخرین بار شوهرم توی خوابم بود و منو نجات داد
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما احساسات خودتان را جلوی او سرکوب می کنید و ترسها، خشم یا عشق خودتان را ابراز نمی کنید. "احساس شما" این است که مادر شوهرتان موجب می شود که شما در ابراز احساساتتان محدود باشید و نظراتتان را آزادانه ابراز نکنید. اما شوهرتان دوست دارد که شما هم نظرتان را ابراز کنید. تشکر از همراهیتون.
ارین : سلام خسته نباشید من مادرم خواب دیده ک منو برادرم قست خفه کردم اونو داشتیم تو خواب خفش کردیم بد وقتی بیدار دستاش خواب رفته بود من واقعا ترسیدم اگ میشه زود پاسخ بدید ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و برادرتان می خواهید به مادرتان نشان دهید که خودتان دوست دارید که زندگی تان را کنترل کنید و نمی خواهید که مادرتان مرتب به شما بگوید چه بکنید چه نکنید و نمی خواهید که او به شما تسلط داشته باشد. این احساس خشم شما از اینکه مادرتان شما را مرتب کنترل کند، در خواب مادرتان به این صورت به او نشان داده شده که شما قصد دارید او را خفه کنید. یعنی می خواهید به او بگویید که اینقدر ما را عصبانی نکن و زور نگو. بس است ! اینقدر نظریاتت را به ما تحمیل نکن. ضمن اینکه مادرتان هم به خاطر راحتی شما خیلی از احساساتش مثل ترس یا خشم یا استرسش را بیان نمی کند. (صدایش و احساسش را در گلو خفه می کند) تشکر از همراهیتون.
هما : سلام،خواب لطفا خوابم دیده نشه.
فریبا هراتی
: سلام. شما در رابطه با یک موقعیت یا یک نفر، احساس مظلوم بودن می کنید و کسی می خواهد به شما زور بگوید و مانع رسیدن شما به موفقیت شود. شما تنش و استرس زیادی را تجربه می کنید ولی از خودتان دفاع خواهید کرد و حالت تدافعی می گیرید و به او ثابت می کنید که به او اعتمادی ندارید. شما نسبت به خواستگارتان یا خانواده ی او بی اعتماد هستید و ترجیح می دهید که به روش سنتی و قدیمی ازدواج کنید و منتظر بمانید تا برایتان خواستگار بیاید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام. امروز ساعت ده صبح خواب دیدم که تو خونه مادرشوعرم هستم طبقه بالای خونشون هم زن داداشم اینا مینشیتن. در واقع انگار کلا هم طبقه بالا خونه داداشم بود هم طبقه پایین. ولی مادرشوعرم و خواهرشوهرم تو آشپزخونه طبقه پایین میخواستن آشپزی کنن غذا کم میخواستن درست کنن. رفتم تو حیاط زن داداشم از طبقه بالا گفت خونه برادرته خودت باید اختیاردار باشی انگار برادرم شنیده بود رفته بود سراغ زن داداشم. حالا یه زن داداش من طبقه بالا داشتم یکی هم انگار پایین بود بالایی گریه کرد گفت داره کتکش میزنه. من رفتم تو خونه دیدم با سیم دورتادور گردن زنش پیچونده هی هم داشت میپیچوند سیم را. مادر و خواهر زنش هم هستن اونجا دارن گریه میکنن.رفتم گفتم داری چکار میکنی دستش کشیدم کنار یکی یکی سیمی که دور گردنش پیچونده بود باز کردم پریدم از خواب ولی بنظرم زن داداشم آخرش نفس کشید
فریبا هراتی
: سلام. شما به سنت های خانوادگی شوهرتان پایبند هستید و سعی می کنید که مطیع آنان باشید و به فرهنگشان احترام بگذارید. زن برادر شما شاید امروزه ای تر و یا مدرنتر رفتار می کند و یا خودش را بالاتر از شما می داند در حالی که مادر و خواهر شوهر شما شخصیت هایی سنت گرا دارند. زن برادرتان می خواهد که شما در روابط عمومی تان با دیگران مطابق با فرهنگ برادرتان یا خودتان زندگی کنید و نه بر طبق خواسته های مادر شوهرتان. اما فریادهای آزادیخواهانه ی او باعث ناراحتی برادر شما هم می شود و او هم دوست ندارد که وقتی به خانمش آزادی و اختیار کنترل زندگی شان را می دهد، او از این آزادی سو استفاده کند و برای شما رفاه و آزادی خودش را بزرگ نمایی کند. پس برادرتان سعی می کند که او را محدود کند و شما با برادرتان در این خصوص موافق نیستید. از آنجایی که بعضی از خوابهای 26 ماه ممکن است برعکس باشند، اگر تعبیر با واقعیت ها احتمالا صدق نکند، کاملا برعکس خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
narges : سلام و ادب..من در واقعیت خیلی ناراحتم و استرسم دارم...دیشب خواب دیدم خواهرم هی با بغض و تقریبا صدای بلند هی میگه تو را خدا نفس بکش نفس بکش بعد من با عجله و ترس سریع میرم که میبینم داداشم که مجرده دراز کشیده و نمیتونه نفس بکشه که حالم وحشت زده شد و سریع میگم پاشو و چرا نمی برینش دکتر و از این حرفا بعد دیدم خودش بلند شد و به اون یکی داداشم گفتم بیا ببریمش دکتر و بعد در عینی که با حالت پریشانی میخواستیم ببریمش من به مادرم گفتم دمپایی هاتو بده به من و پوشیدم و رفتیم و اون خواهرم گفت بیا اینارو بگیر ( همونکه با بغض صداش میکرد وازدواج کرده و خیلی دوسش داریم) و گفت ۶ میلیون پوله نیازتون میشه(خانم هراتی در واقعیت ما در شهر مسجدسلیمان میشینیم و میخواستیم داداشم را به شهر دیگه ای که دکترای خوب تری داره مثل اهواز ببریم) و بعد همزمان که داریم که بریم اهواز دکتر داداشم حالش خوبه ولی استرس دارم و بهش میگم ببین هی گفتم ماسک بزن بخدا فک کنم کرونا تو را گرفته یه وقت به من منتقلش نکنی و بعد میگم مهم نیست ولی تو گوش نمیدی و بعد منو و و اون و اون یکی از داداشم داریم میریم دکتر و بعد انگار یه لیوان پلاستیکی داره دلستر البالو فک کنم دقیق نمیدونم میخوره و حالشم خوبه ولی باز دنبال ماشین هستیم که بریم و بعد به اون داداشم که باهامونه میگم کاشکی ماشین خودتو می آوردی که راحت تر بودیم ...خیلی میترسم لطفا تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما به خاطر زیاد شدن کرونا در شهرتان به تنش و استرس زیادی دچار شده اید. احساس عدم قدرت می کنید و می خواهید که شور و شوق و سلامتی و خوشی دوباره به زندگی تان برگردد. خواهرتان برای خانواده ی شما ارزش و احترام زیادی قائل است و می خواهد که تعادل و آرامش برای خانواده تان فراهم باشد. خوابهای شب 12 ماه با تاخیر معمولا تعبیر می شوند و شما نباید اینطور استرس داشته باشید و خوابتان به معنی بیماری برادرتان در بیداری نیست. اما شما باید مراقب سلامتی تان باشید و افکار منفی را از ذهنتان بیرون کنید. شما آرزو می کنید که برادر بزرگتان بتواند روی برادر کوچکتان بیشتر کنترل و تسلط داشته باشد و با او صحبت کند تا نکات ایمنی در باره ی کرونا را رعایت کند. برای دفع شر بهتر است هم صدقه بدهید هم بگویید یک مرغ برایتان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. انشالله قضا بلا از شما دور خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Suzaaan : سلام.بعدظهر خواب دیدم که برای خواهرم خواستگار آمده که شغلش فک کنم آتشنشان بود چون نرده بان همراه خود داشت.(در واقعیت قرار برایش خواستگار بیاید)من میگویم که شیر گاز بازشده چون احساس خفگی میکردم اما مادرم میگوید نه که یدفه گوشیم را میبینم که بخاطر اینکه گاز باز شده داره هشدار انفجار میده و صفحه اش قرمز شده و یدفه من و خواهرم بالا میاوریم.تشکر از تعبیر
فریبا هراتی
: سلام. اگر در خوابتان قطعا او آتشنشان بوده، خواستگار خواهر شما شخصیتی احساساتی دارد که به خواسته های دیگران بیشتر از خواسته های خودش اهمیت می دهد. او شور و شوق آتشینی در وجودش دارد و شخصیتی حمایتگرایانه و عرفانی دارد که می خواهد در زندگی اش پیشرفت کند. شما نیاز دارید که مثل او شور و شوق زیادی از خودتان نشان دهید و موقعیتی برایتان پیش می آید که کنترل آن برای شما سخت است. اما اگر صرفا نردبان داشته، او می خواهد در زندگی خیلی زود پیشرفت کند. در هر دو صورت، با این وجود شما از او عصبانی می شوید و فشار و استرس زیادی را روی خودتان احساس می کنید. احتمالا شما از او خوشتان نمی آید و می خواهید که او را رد کنید. تشکر از همراهیتون.
Nelin : سلام .من مادر بزرگم (مادر مامانم) ۴ ماهی میشه فوت کرده ..بعد خواب دیدم که تو خوابم مادر بزرگم هست و پدرم اونو چسبونده به دیوار و گلوی اونو با دست گرفته فشاره میده داره خفش میکنه ..تعبیرش چیه؟؟؟
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما از مادر بزرگتان راضی نیست و او را کاملا حلال نکرده است و مادر بزرگتان احساس می کند که نیاز به بخشش پدرتان دارد. تشکر از همراهیتون.
صدف : سلام.صبح تقریبا ساعت ده خواب دیدم خانه مان تبدیل به یک خانه باغ شده ک یک مکان شبیه استخر هایی که بیرون هست توش ساختیم و مثل استخر ک حوض، آب سرد داره ی حوض کوچیک هس ک من رفتم و اونجا دراز کشیدم و نگاه میکنم میبینم آب خیلی کثیف شده و ب رنگ زرد دراومده و توش مو هست و میگم کثیفه و ابش رو خالی میکنم و در ی طرف دیگر استخر پدرم رفته و حمام میکنه ک مادرم میاد ک براش لباس بیاره من از پنجره بیرون استخر رو نگاه میکنم ک بگم برای منم لباس بیارن ولی، پدرم به من اخم میکنه و میگه برو تو و مادرم میاد داخل و من هم فک میکنم مادرم جن هس و ازش میترسم مادرم میاد و ب من میگه اتوی جهازت رو باید خودت بخری و سعی داره خفم کنه من دستشو میگیرم و سعی دارم از خودم جداش کنم ولی زورش بیشتره و داره منو خفه میکنه من میگم اصلا من اتو نمیخام ولی میگ باید بخای و از شوهرت پول بگیر و بخر و داشت خفم میکرد ک چشماش و دهنش کج شدن و چهرش، بسیار وحشتناک شد از خواب پریدم و بیدار شدم ضربان قلبم هنوز بالا بود
فریبا هراتی
: سلام. فکر شما ناراحت است و شما شاهد این هستید که احساسات منفی و سردی در زندگی تان جریان پیدا می کند. شما می خواهید که مشکلات را به سهم خودتان از بین ببرید و سعی می کنید مثبت اندیش باشید. پدر شما فکر این است که آرامش خودش را حفظ کند و تمایلی به این ندارد که شما احساسات خودتان را رک و پوست کنده و بی پرده به او بگویید. مادرتان هم رفتار تند و به ظاهر خصمانه ای نسبت به شما نشان می دهد. او می خواهد که شما نظم و دیسیپلین بیشتری در زندگی تان داشته باشید و کاری نکنید که اعصاب او خورد شود. شاید شما در زندگی تان با بی تفاوتی و یا کوتاه گرفتن قوانین منزلتان باعث شده اید که مادرتان بار سنگینی از مسئولیت ها را بدوش بکشد و از شما عصبانیست که شما منظم و درست رفتار نمی کنید. او کنترل اعصابش را از دست خواهد داد و برخورد تندی با شما خواهد داشت. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Sahra : سلام خانم هراتی عزیز.ان شاالله که خوب و سلامتید.دیشب خواب دیدم که برادرم تو آشپزخونه به قصد شوخی از پشت گردنم رو با دو انگشت سبابه و شست شون گرفتند و محکم فشار میدن.به حدی که دارم خفه میشم و هرچقدر هم بهشون میگم که نمی تونم نفس بکشم،ایشون همچنان به قصد شوخی ادامه میدن:( واسه همین شروع می کنم به چنگ زدن و نیشگون گرفتن از دست شون و چون زورم بهشون نرسید،سراخر خودم رو روی زمین انداختم که باورشون بشه و بعد از شدت ترس از خواب پریدم.خییییلی حس بدی بود :( البته دیشب سرشب یاد شوخی های برادرم با خواهرزاده کوچیکم افتادم که گاهی خیلی سر بسرش میگداره.دلواپس تعبیرش هستم.جایی خونده بودم خواب ۲۴ماه قمری تعبیر عکس داره.درسته خانم هراتی عزیز؟:( ممنون از شما.روزتون بخیر و شادی ان شاالله
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برادرتان فکر می کند که از شما عاقلتر است و مهارت های فیزیکی و ذهنی بیشتری دارد. او فکر می کند که اختیاردار شماست و اوست که به شما در زندگی تان جهت می دهد و اینکه فکر می کند که قضاوت او درست است. بنابراین او می خواهد که با قدرت زیاد خواسته ی خودش را بدست بیاورد و به بهانه ی حمایت از شما، می خواهد شما را وادار کند که طبق افکار او حرف بزنید، و رفتار کنید. شما احساس می کنید که به شدت محدودتان کرده و احساس خفگی می کنید چون اختیار و آزادی حرف و عمل کافی ندارید. اگر بخواهید با او مقابله به مثل کنید و قدرت نمایی کنید، فایده ای برایتان ندارد و تنها نقطه ضعف او این است که شما بگویید که دلتان شکسته و خودتان را ناراحت نشان دهید. برعکس بودن یا صحیح بودن خوابها در مورد همه ی خوابها صدق نمی کند و از محتوای آن می توان این موضوع را دریافت. ( منوط به شناختی که خودتان از او دارید). تشکر از همراهیتون.
سمیرا : سلام ، خواب دیدم برادرم نشسته روی صندلی که میز جلوش قرار داشت ، مثل میز و صندلی غذاخوری وداره گریه میکنه و من به دخترم میگم برو دلداریش بده ، دخترم رفت بغلش کنه ، برادرم شوخی شوخی با یک دست ، دستش رو برد از پشت گردن دخترم و گرفت و با فشار به گردنش ، سرش رو هی میبرد به سمت پایین روی میز و دوباره میاورد بالا انقدر این کار را تکرار کرد که اول همه فکر کردیم که داره باهاش شوخی میکنه بعد دیدیم که نه دخترم از حال رفت و هرچی گفتیم نکن ول نمیکرد و سفت گردنش رو از پشت گرفته بود و همینجوری تکون میداد و من دیدم که برادرم مثل جن چشمانش سفید شده و همینجوری که اینکارو انجام میده به جلو نگاه میکنه ، بعد که دخترم رو بردن بیمارستان ، من زنگ زدم به خانم برادرم که حال دخترم رو بپرسم گفتن مرده و نفس نمیکشه ،و‌گفتن الان فرستادن پیش روانپزشک اگه اون کاری نکنه تمومه ، بعد از اون ، مادر بزرگم که دوساله فوت کرده زنگ در منزل ما رو زد و گفت اومدم چند روز اینجا بمونم . البته تو خواب انگار فوت نکرده بود .از خواب که بیدار شدم یادم اومد که مادر بزرگم فوت کرده .
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما در مورد مسئله ای می خواهد شرایطش را بررسی و قضاوت کند و از اینکه کسی بخواهد در کار او سرک بکشد و خبری کسب کند، بدش می آید. دیدگاه برادرتان یا درک او در یک مورد خاص، اشتباه است و او دارد به بیراهه می رود. او ممکن است روی دخترتان هم تاثیر منفی بگذارد و ذهنیت او را به اشتباه وادار کند به صورتی که دختر شما در صورتی که بخواهد از افکار برادرتان در مورد خاصی تبعیت کند، او هم مرتکب خطا و اشتباه خواهد شد و تاثیر منفی این اشتباه روی زندگی او، باعث می شود که او دلمرده و افسرده شود! دختر شما توانایی حمایت از برادرتان را ندارد و نباید در کار او دخالت کند. روح مادر بزرگتان شاد، او می خواهد که شما در عین مهربانی، خردمندانه هم فکر کنید و کاری نکنید که به ضرر شما تمام شود. تشکر از همراهیتون.