تعبیر خواب زردآلو
اگر خواب ببینید که زردآلوی شیرین می خورید اما زردی آن را نمی بینید، تعبیرش شادی و خوشحالی است ولی اگر زردی زردآلو را ببینید یا طعم آن ترش باشد، خوب نیست و نشانه غم و رنج و بیماری است. اگر از کسی زردآلو بگیرید و زردی آن را نبینید از جانب آن شخص سود می برید. اگر زردآلو سبز باشد و کال بهتر از این است که رسیده باشد و زرد و نرم. اگر هسته زردآلو شیرین باشد، از جانب فرزند خویش خوشحال می شوید.
امام صادق (ع) می فرماید: زردآلو به خواب، اگر به وقت خود باشد، بیماری است. اگر نه به وقت خود باشد، غم و اندوه است. اگر به طعم شیرین باشد منفعت است.
محمد ابن سیرین می گوید: زردآلو چون به وقت باشد و طعم شیرین، دلیل است به عدد هر زردآلویی که خورد، او را دیناری حاصل شود. اگر زردآلو ترش باشد، دلیل که او را غم و مصیبتی رسد.
بعضی ازمعبران می گویند: زردآلو به تاویل مال یا نعمت است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که هسته زردآلو بشکست و تلخ بود، دلیل که اندوهی به وی رسد. اگر شیرین بود، دلیل است از مردی بی اصل منفعت یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Asi : سلام وقت بخیر. «ما یه درخت گردو جلو بالکن خونه داریم، خواب دیدم اون درخته شبیه درخت گوجه سبزه، میوه هاش زردآلوان. میوه کم داده یا میوه هاش رو خوردن چندتا دونه زردآلو رو شاخه های بالایی مونده. درخت اصلا برگ نداشت شاخه هاش خشک شده بود با اینکه بهار بود ولی انگار وسط زمستون بود همه جا سیاه و سفید بود و فقط زردآلوها رنگ داشتن. رفتم بالای درخت یکی دوتای مونده رو کندم اومدم پایین ناراحت بودم که میوه هاش کمه ولی عوضش میوه هاش درشت و زرد و قرمز و رسیده بود. یه دونه دیگه پیدا کردم رو شاخه کناری که دستم نمیرسید باید با چوب قلابدار شاخه رو میاوردم پایین و میچیدمش. یهو دیدم پدربزرگم تو حیاط خونمونه بعد زنگ رو زدن خواهرم و همسرش هم اومدن تو. نگاه کردم تنم تاپ و شلوارک بود همش دعا دعا کردم زودتر برن خونه منو نبینن چون نمیخواستم برم لباس و روسری بپوشم و بعد بیام ادامه بدم. رفتم پشت خونه چوب بیارم. یه چوب بلند قلابی برای کشیدن شاخه ها داریم، خواستم اونو بردارم، با کلی مشقت دستم رو دراز کردم به جاش یه چوب نازکه خشکه به دردنخور اومد دستم که زود نوکشم شکست. وقتی اومدم کنار درخت همه رفته بودن، خواستم اون شاخه زردآلو رو بکشم سمتم دیدم دستم میرسه. دور شاخه یه عالمه برگ سبز بود هی زردآلو کندم بازم بود بعد لای برگا رو زدم دیدم یه عالمه سیب سرخ و شلیل قرمز و هلوی صورتی و زردآلوهای خوشگل و خوشرنگ که همش داره تعدادشون زیاد میشه رو شاخه اس که زردآلوها اولش زرد کالن بعد سریع زرد رسیده میشن و از پشت زردآلوها خورشید نورش رو میتابونه با تعجب داشتم نگاه میکردم و میچیدمشون که از خواب پریدم». باتشکر از شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما اهدافی دارید که امید ندارید به اهدافتان برسید ولی در واقعیت، کارها آنطور که به نظر می رسد نیست. شما فکر می کنید که امکانات رفاهی یا موقعیت های مالی شما از بین رفته ولی کم کم به ثروتی می رسید که انتظارش را ندارید. سلامتی و عشق و آرامش و رفاه و خوشی و شادی به حالتی غیر منتظره به زندگی تان راه پیدا می کند و امید و شادی به زندگی شما راه می یابد و رکود و سردی و نا امیدی از زندگی تان خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام ،من خواب دیدم خونه یکی از همسایه هامونم که دارن نذری آش آماده میکنن و من تو خونشون داشتم اندازه یه ماهیتابه کوچک مرغ میپختم و دوستم که دختر همون خونواده هست با پسرش کوچیکش آمدو سرسفره نشستن و من اون مرغا رو بردم براشون و صبحانه هم براشون گذاشتم و اون ازم تشکر کردو دیدم پسر عمو دوستم که معتاده هم براشون صبحانه آورد و میخواست سر سفره بشینه ولی دوستم نذاشت من دلم سوختو گفتم باید میزاشتی اونم یکم میخورد گناه داشت بعد آمدم که برم خونمون تو حیاط مردم برا نذری جمع شده بودن من که رد شدم به جمعیت نگاه کردم که چندتا شون که منو دیدن گفتن چه چشمایه خشکلو درشتی داره و من یکم ذوق کردم آمدم خونه پدربزرگم که ده ساله فوت شدن و دیدم پدریزرگم آمد که لیوانتو بابا بیار برات آب زردآلو بریزم و داشتم به آبجی کوچیکم میگفتم واقعا بابابزرگ بهتر از بی بی هست و به فکر همه هست و دستم هم یه زردآلو رسیده شیرین بود که داشتم میخوردم .
فریبا هراتی
: سلام. زندگی دوست شما متحول خواهد شد و او شروعی تازه خواهد داشت و به حاجتشان می رسند ولی باید نذر کنند که وقتی حاجت روا شدند آش نذری بپزند و بین فقرا پخش کنند. دوستتان هنوز باور نمی کند که خوشبختی به او رو آورده و دلشوره ها ولش نمی کنند ولی سعی می کند که روی افکار خودش تسلط داشته باشد و اجازه نمی دهد که عادات بد به او رو آورده و مجددا او را ناراحت کنند. شما عقلتان خوب کار می کند و درک وسیعی دارید و خردمند هستید. روح پدربزرگتان شاد. نگرانی های شما هم رفع خواهد شد و دعای خیر پدربزرگتان پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.
لیلی : سلام من دو ماهه باردار هستم. در خواب دیدم که در باغی هستم و روبرویم درخت زردآلویی قرار داشت بسیاااار پربار بود و میوه هایش هم بسیااار خوش مزه و درشت به نظر میرسیدند. من یکی از میوه ها را چیدم و خوردم . بسیاار آبدار و شیرین بود.
یه هفته پیش هم خواب دیده بودم که از مغازه آلبالو خشک میخرم که میبینم مغازه دار بدون اینکه به من بگوید زردآلو خشک هم‌گذاشته داخل نایلون. که من هم قبول میکنم ... فکر کردم شاید این دو خواب بهم مربوط باشند.
بسیار ممنونم از وقتی که میگذارید.
فریبا هراتی
: سلام. مبارک باشد. اگر زردآلو آبدار و شیرین بوده به مال و ثروت زیادی خواهید رسید ولی شما باید خیلی هم مراقب سلامتتان باشید که خدای نکرده بیمار نشوید. لطفا برای دفع شر برای خودتان صدقه زیاد بدهید و بگویید برایتان یک مرغ یا یک گوسفند ( به اندازه وسعتان) قربانی کنند و در این راه هم خست به خرج ندهید. انشالله سلامتی و شادی و ثروت به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
Seyavash : سلام وعرض ادب
درخوابم در اتاق جلسه ای با مدیرم وتعدادی از همکارانم دور میز نشسته بودیم. متوجه شدم قبل از جلسه آزمایش خون داده بودم. جلوی من ظرف صبحانه گذاشتند .از روی تعارف ظرف را کنار زدم گفتم میل ندارم ولی از داخل ظرف یک میوه که احتمال زیاد زردآلو بود که بسیار شیرین ورسیده وتمایل به سفید رنگی داشت خوردم وهسته آن را کنار گذاشتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما مسائل کاری را ارزیابی می کنید. شما باید جرات بیشتری داشته باشید و چیزهای جدید را امتحان کنید. و راه کارهایی که باعث اشتیاق و دید مثبت شما به زندگی می شود یافته و از کارهایی که باعث نا امیدی شما می شود و عوامل بوجود آورنده آن بپرهیزید. در محیط کارتان پروژه ی جدیدی را مطرح می کنند که شروع یک مرحله جدید در زندگی شماست. شما اول دید منفی نسبت به این پروژه دارید و فکر می کنید انجام آن اشتباه است ولی وقتی آن را امتحان می کنید می بینید که خلاف انتظارتان بسیار سود آور و مفید است و به ثروت خواهید رسید.
ز محمدی : ببخشید یادم رفت بنویسم که زردآلوها زرد و لپ گلی بودن
ز محمدی : سلام وعرض ادب
خواب دیدم با مادرم داریم راه می ریم که میرسیم به جایی که مجبوریم از دیواری به ارتفاع 2-3متر بپریم پایین تا بتونیم ادامه بدیم و پایین این دیوار ی درخت زردآلوی تنومندیه که پر از زردآلو بود (لپ گلی غیر پیوندی که قدیما بیشتر بود ومنم خیلی بو وعطر این زردآلوها رو دوست دارم) و بسیار رسیده خوشمزه و آماده خوردن بودن بطوریکه میترسیدم دستم بگیرم و له بشه
و وقتی رسیدیم به این مکان ,مادرم از اون بالا پرید روی درخت و با خودش برد یه شاخه پر از میوه رو پایین برد وبه من گفت ""مامان برات نگه میدارم تا بیای بکنی وبخوری"" ( من از دیدن این همه زردآلو خیل خیلی خوشحال و متعجب بودم )
من پایین رفتم درحالیکه زردآلو داشتم میخوردم وچن تاهم توی دستام بود که زن عمو ودختر عموم 100متر جلوتر ایستاده بودن و به من گفتن این چ حرکتیه ک مادرت انجام داده و کارش بده بود
ممنون از وقتی ک میگذارید وتعبیر میکنید.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما و مادرتان برای پیشبرد زندگی تان تصمیمی غیر عاقلانه می گیرید و متوجه می شوید که چیزها آن طور که به نظر می رسد نیست!! شما ریسک می کنید ولی نمی خواهید این موضوع را اعتراف کنید. مادر شما ریسکی می کند که ممکن است خدای نکرده بیمار شود یا اذیت شود و هر چند که به خوشحالی و شادی ای هم برسید، ولی این خواب به شما می گوید که پابند تصمیم مشترکی که شما و مادرتان می گیرید اتفاق بدی در راه است و نباید گول ظاهر موضوع را بخورید باید خوب بررسی و دقت کنید. زن عموی شما از شما موفق تر عمل می کند و تصمیم مادرتان را اشتباه می داند . تشکر از همراهیتون.
رضا : سلام خسته نباشید
من دیشب تو خواب دیدم که تو حیاط خونه روستایمون بودم بعد فرار میکردم سوار ماشین میشدم بیام شهر مامانم خوهرام و عمه ام هم میدویدن سوار ماشین میشدن منم راننده بودم میدیدم جلوی پای عمه ام تو ماشین سه چهار نایلون بزرگ زردالوی خشک(قیصی) بود قیصی های خیلی پهن زرد و خشمزه بود میخواستم ازش بپرسم که چطوری قیصی هاش اینطوری زرد موندع نمیدونم چرا نپرسیدم بعدش برگشتم دیدم سر جلسه امتحان تو دانشگاه هستم
ممنونم بخاطره این سایت عالیتون امیدوارم همیشه موفق موئید باشید
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. شما به اوضاع اقتصادی بهتر و زندگی بهتری خواهید رسید. کنترل زندگی خودتان را در دست خواهید گرفت و مستقلا عمل می کنید. به مال و ثروت زیادی خواهید رسید و به مراحل عالی در مقام و زندگی خواهید رسید. تشکر از همراهی شما.