کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب سوسک

سوسک دشمنی ضعیف و پست، یا بیماری و ناراحتی است که موجب تکدر ذهن بیننده خواب می شود. کشتن سوسک خلاصی از ناراحتی و زحمت و پیروزی بر دشمن است ؛ اگر چه ضعیف و ناتوان باشد. دیدن سوسک های زیاد تشویش و نگرانی است به خصوص اگر در خانه خودتان باشد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

110 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

katayun

katayun : با سلام .خواب دیدم با خواهرم که الان خارج از ایران زندگی میکنه تو خونه هستیم ناگهان متوجه یه سوسک درشت قهوه ای شدیم خواهرم با اسپری ضد سوسک بهش اسپری زد من هم با پشتی مبل روش میکوبیدم چند بار این کار رو تکرار کردیم تا سوسک متلاشی شد .کلا من خواب سوسک زیاد میبینم .در حالت بیداری هم تو خونه سوسک میاد و در ضمن من در بیداری هم خیلی از سوسک بدم میاد و میترسم .

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۲۸:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهرتان می تواند به مشکلات مالی شما که فکرتان را ناراحت کرده است، پایان بدهد و اگر از او کمکی در این رابطه درخواست کنید، به شما پاسخ مثبت خواهد داد. سوسک در شرایط مختلف معانی متفاوتی دارد و تعبیر آن در خوابهای مختلف یکسان نیست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۵۸:۰۳
الهام

الهام : سلام
امروز صبح خواب دیدم
یه سمت اتاقم که نزدیک پنجره هست یه سوسک ریز بود که اول شاخکاشو دیدم بعدخودشو اومدم بکشمش که یه جایی بین دیوارفاصله و سوراخ رفت تواون سوراخ یه پیف پاف دستم بود که خیلی توش نبود میخواستم برم یه پیف پاف پر باشه بیارم که اومدم از اتاقم خارج سمت دیگه اتاقم یه سوسک دیگه که بزرگ بود و غیر ازون جنسش خیلی محکم و سخت بود و روی سرش یه کلاه داشت یعنی از جنسش خود بدنش نه که کلاه جنس پارچه و..داشته باشه وقسمت کلاهشم یه دایره و سفت بود که قبل اینکه من بیام بیرون خودش از اتاقم رفت بیرون از حال خونه رد شد که مامانمم تو حالنشسته بود شاید داشت سبزی خوردمیکرد که مامانمم دید سوسکه چجویه و براش عجیب بود چون معمولا نسبت به سوسک و..عکس العمل نشون نمیده و سوسکه بعداز رد شدن از حال رفت تو پذیرایی مون و دیگه من نمی تونستم پیداش کنم

پاسخ
لینک۲۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۳۲:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اشتباهات کوچک و جنبه های نامطلوبی در زندگی تان دارید که می خواهید سعی کنید که این اشتباهات و یا افکار منفی را از میان بردارید. ولی بعد متوجه می شوید که مشکل بزرگتر و اشتباه بزرگتری هم در رفتارتان هست و آن این است که سعی کنید خودتان ذهنیت اشتباه و ایرادهای رفتاری تان را از دیگران مخفی کنید! اگر شما مشکلی در زمینه ای داشته باشید و با مادرتان این مشکل را مطرح کنید، او در جهت اصلاح امور شما و حق مشکلاتتان اقدام می کند ولی اگر آن را مخفی کنید، نه تنها مشکلتان حل نمی شود بلکه فشار و ترس بیشتری هم روی ذهن شما وارد می کند. آنوقت بعدا که با دیگران تعامل کنید، آنها اشتباهاتتان را به رخ تان می کشند و حرمت تان از بین می رود!! تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۴۳:۲۸
مهسا

مهسا : سلام خانم هراتی عزیز.
خواب دیدم که توی خونه ام هستم ویکی از دوستانم کنارمه ناگهان متوجه یک سوسک روی دیوار شدم خیلی چندشم شد ورفتم روی چهار پایه تا از دیوار جداش کنم دیدم چندتای دیگه هم هستن ریختن زمین دوتا خیلی بزرگ انگار مادر پدرشونباشن پوستشون مثل لابستر بودورنگشون قهوه ای تیره وچندتا هم بچه بودن سریع اسپری آوردم زدم به دوستم می گفتم اینا کجا بودن که من تا حالا ندیدمشون گفت ببین خدا چقدر تورا دوست داره که نذاشته اذیتت کنن. بعد که مردن نمی دونم کی ولی یه نفر با شلنگ آب کردشون داخل فاضلاب. من با خودم می گفتم چرا این کار کرد نکنه تخمهاشون اونجا باز بشه و بیان بالا. من به تازگی فهمیدم که یک بیماری دارم وهمون شب خوردن دارورا شروع کردم قبل خواب می گفتم کاش یه جوری می فهمیدم اینها اثر می کنه یا نه خوبه به حافظ تفائل بزنم ولی یادم رفت.ممنون

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۴۸:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما سعی می کنید که جنبه های نامطلوبی را از زندگی تان پاک کنید تا بتوانید طول عمر و موفقیت داشته باشید. نگرانیهای شما رفع خواهند شد و در عین حال باید همیشه به سلامتی تان اهمیت بدهید. انشالله داروها اثر مثبتی روی شما خواهند گذاشت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۲۶:۳۷
ماهی

ماهی : سلام خانم هراتی عزیز
خواب میدیدم با نامزدم رفته بودم خرید. اونجا یه کامپیوتر بود که از طریق اون وارد سایت میشدی،مشخصات ظاهری تو میزدی بعد میگفت چه لباسی بهت میاد.من میخواستم اطلاعاتمو وارد کنم یه آقایی اونجا بود هی سعی میکرد ماوس رو از من بگیره و بزنه به یه کامپیوتر دیگه تا خودش کار کنه.انقد این کشمکش طول کشید تا نامزدم لای در وایساد و گفت داره با یکی از همکارهای خانمم(نامزدم اصلا اون خانم رو ندیده)میره پیاده روی،منم وقتی کارم تموم شد برم دنبالش.هوای بیرون برفی بود.
انقد اون آقا مزاحم شد تا آخر نتونستم اطلاعاتمو وارد کنم.یهو صحنه عوض شد دیدم تو خونه مادر نامزدم هستم.یه سوسک بزرگ قهوه ای ولی بیحال داشت روی سقف راه میرفت.من هی گفتم مامان سوسک یهو انگار یه دادی سر سوسکه بزنه سوسکه افتاد و چسبید کف پای راست من.کامل له شده بود.من جیغ میکشیدم هیچکس نمیومد از کف پام جداش کنه، دیگه آخراش ناله میکردم.آخر سر مادر نامزدم با یه چاقو از کف پام جداش کرد، سوسکه زنده شد و رفت.هرچی گفتم مامان بکشش فقط ادای کشتنشو دراورد تا سوسکه فرار کرد.
بقایای سوسکه کف پام چسبیده بود، هیچکس کمکم نمیکرد حتی مامانم آخر سر خودم با کبریت پامو سوزوندم که اونا بیفته و یه ذره خواهر نامزدم کمکم کرد.
همزمان که داشتم پامو میسوزوندم همه گفتن این نشونه پایان مشکلاتته و شروع کرده بودن به شادی کردن مث کل کشیدن و فک کنم دست زدن، صدای کل و دست همسایه هاشونم میومد.فضای کل خواب تیره بود.
لطفا تعبیر کنید.
در ضمن میخواستم از تعبیرهای خوبتون تشکر کنم. دقیقا چند ماه بعد از خواب کفشی که برای من و خواهرم تعبیر کردید برای جفتمون خواستگار اومد و نامزد کردیم.
ممنونم

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۵۳:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما گاهی احساس می کنید که خوب است در شبکه اجتماعی و سایت ما وارد بشوید و راهنمایی بگیرید که در شرایط مختلف منوط به خوابی که می بینید، چه رفتاری باید داشته باشید. اما کارهایی برایتان پیش می آید که اختیار و کنترل افکارتان را از شما سلب کرده و شما نوعی سردرگمی را در این رابطه احساس می کنید. نامزدتان احتمالا می خواهد که شما نسبت به اینجور مسائل مانند تعبیر خواب بی تفاوت باشید و همانطور که از اول به شما فکر می کرد، دور از باورهایی که برای شما اثبات شده اند، رفتار کنید. او با شما سرد و بی احساس برخورد خواهد کرد و شما نمی توانید هر وقت دوست داشتید آزادانه از این امکاناتی که قبلا در اختیارتان بوده ( احتمالا سایت ما) برخوردار شوید. مادر نامزدتان هم می خواهد که شما روی افکارتان تجدید نظر کنید و روی باورهایتان پا بگذارید. او به صورتی جدی، با افکار شما مخالفت خواهد کرد و شما مجبور می شوید که بعضی از باورهایتان را عوض کنید تا آنان شما را قبول کنند و اگر شما احساس کنید که اینکار برایتان سخت است، آنها ناراحت می شوند و دعوا و اختلاف بین شما ایجاد می شود. احتمالا خوابتان به شما هشدار می دهد که نامزدتان و خانواده اش با بعضی از باورهای شما، ( احتمالا تعابیر - نه اینکه قطعا تعابیر مد نظرشان باشد) مخالفند. برای نامزدی تان تبریک عرض می کنم. خوشبخت باشید انشالله. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۲:۰۷
رضا

رضا : در بخش دوم خوابم روی تخت خوابم خوابیده بودم، بیدار شدم متوجه حضور چندتا بچه سوسک در اتاقم شدم، ما اصلا سوسک در خانه مان نداشتیم(در واقعیت هم اصلا سوسک نداریم) نمیدانم چه چیزی را به خانه آورده بودم که لابد از طریق آن وارد خانه شده اند. یکی از آنها را با دمپایی کشتم، ۲ تای دیگر را با دستمال کاغذی گرفتم و فشار دادم اما نمیمردند و آنها را هم با دمپایی کشتم، فکر میکردم فقط همین ها هستند، ردشان را گرفتم متوجه شدم تعداد بسیار زیادی سوسک در انواع مختلف در اتاقم هستند، هر گونه از آنها شکل و وظیفه مخصوص به خودش را داشت. دیدم در طول ضلع دیوار اتاقم، سه، چهارتا مجموعه از آنها وجود دارد، هر مجموعه به شکلی دایره وار تشکیل شده بود، که هر کدام سوسک هایش شکل و اندازه شان فرق میکرد، هر مجموعه وظیفه مربوط به خودش را داشت و در کل یک سیستم را تشکیل داده بودند. من امیدوار بودم وقتی برای مثال تمام سوسک های یک مجموعه را نابود کنم عملکرد کل سیستم مختل بشود و نهایتا منقرض بشوند. تا میتوانستم انها را کشتم. یک مجموعه سوسک نبود، بلکه فقط یک گیاه خاصی بود که وظیفه اش صرفا حفظ امنیت سوسک ها بود. در سر ساقه هایش گلی بسیار شبیه به گل گیاه پرنده بهشتی که در گل فروشی ها زیاد میبینیم داشت(در واقعیت مادرم یکی از آنها را در اتاقش دارد که یک بار یه گل داد) گل هایی خاص و کشیده که دارای تیغ های تیزی بودند. یکی از ساقه هایی که کنده بودم وقتی گلش را نزدیک صورتم آوردم، تیزی تیغ هایش را روی صورتم احساس کردم. با کمال تعجب ساقه های آن گیاه بقدر زیادی هم افزایش طول میدادند و هم به اطراف حرکت میکردند، بقدری که مجبور شدم از اتاقم بیرون بروم و از کنار در با دمپایی و به سختی ساقه هایش را بکشم و بکنم. همه شاخه هایش غیر از یکی را با دمپایی کندم. دو مجموعه سوسکی که سمت راست آن گیاه بود را کشتم یا اکثرشان را کشتم اما مجموعه سوسکی که سمت چپ ان گیاه بود و سوسک های خاصی داشت متاسفانه زنده ماندند. دقیقا یادم نمیاد ولی تمام سوسک های یک یا دو مجموعه را کاملا کشتم تا بلکی سیستمشان نهایتا مختل شود.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۰۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما در خلوت و تنهایی خودتان به تمام مسائل و مشکلاتی که در زندگی تان تجربه کرده اید و خاطرتان را ناراحت کرده است، فکر می کنید. سعی می کنید که این مسائل را بی اهمیت جلوه دهید و اصلا به آن توجه نکنید ولی باز نمی توانید خونسرد و بی خیال باشید. سعی می کنید که اشتباهات گذشته تان را از زندگی تان پاک کنید و خونسرد بشید. شما همه ی جنبه های نامطلوب و مشکلاتی که در زندگی تان وجود داشته اند را مرتبا ارزیابی می کنید. دوست دارید که مشکلاتتان را ریشه یابی کنید و دلیل اصلی شان را دریابید. مادرتان هم گاهی می خواهد به شما محبت و کمک کند و نظراتی را برای آرامش و خوشبختی شما مطرح می کند که برای شما خوشایند نیست و در این صورت شما سعی می کنید که از او فاصله بگیرید و یا به نظراتش بی توجه باشید. شما نسبت به اشتباهاتی که کرده اید، یا اشتباهاتی که در حق شما دیگران مرتکب شده اند، می توانید خردمندانه فکر کرده و این ناراحتی ها را از ذهنتان خارج کنید ولی نسبت به مسائلی که احساسات شما را جریحه دار کرده اند، نمی توانید به راحتی پشت پا بزنید و آنها را فراموش کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۹:۱۷
رضا

رضا : اما آن مرد در ماشینش منتظرم بود، سوار ماشینش شدیم تا برویم به خانه خاله ام، آنجا مهمانی برقرار بود ولی من دعوت نبودم. پشت در خانه رسیدیم، دیدم وسایل قلیان در نایلونی یا کارتونی پشت در افتاده است، آن را برداشتم تا برویم قلیانی بزنیم. خاله در را باز کرد از من استقبالی نکرد، به شوخی گفتم مهمان ناخوانده نمیخوای! آنجا میز نسبتا بزرگ بیضوی شکلی بود که مردم دورش نشسته بودند، خانم کشفی هم بود، میخواستم زانوبند را به او بدهم. با خاله صحبت میکردم، او هم زانودرد داشت، تو رودربایستی زانوبند را به او دادم. در ذهنم بود که بعدا آن یکی زانوبندم که برای زانوی چپ بود را به خانم کشفی بدهم. سَم (شوهر قبلی خاله که اهل هلند بود الان شوهر دیگری دارد) هم آنجا بود. خاله بلد نبود زانوبند را درست ببندد و شل میبست. به او توضیح دادم که انرا دور زانو و روی کشکک محکم ببندد تا اثری داشته باشد. سم هم به زبان خارجی حرف میزد، گفتم منظورش همان کشکک زانو است. من همراه خاله و سم در اتاقی کنار هم خوابیده بودیم. هرچقدر فکر میکنم یادم نمی آید که بینشان بودم یا نه. زانو و ساق پای خاله روی قسمت شرمگاهی من بود(من لباس تنم بود) و چون نمیخواست من تحریک بشوم، زانو و ساقش را بالاتر روی شکم و قفسه سینم آورد.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۰۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما همچنان مترصد بودید که با قدرت و اقتدار در زندگی تان به پیش بروید و نشان دهید که اصیل و با فرهنگ هستید. خاله ی شما ویژگی های اخلاقی خاصی دارد که با خصلت های اخلاقی شما یکسان نیست. شما از این بابت احساس خوبی ندارید ولی شکایتی هم نمی کنید. او فکر می کند که شما بخواهید از او سو استفاده کنید. او مردم را با روحیات خودش قضاوت می کند. خصلت های اخلاقی او به مادر فروزان شبیه است و خاله تان هم از نظر احساسی نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد و ضربه ی عاطفی به او وارد شده. او هنوز نتوانسته با مشکلاتی که با سم داشته کنار بیاید. شما اما تمایل دارید که به او کمک کنید و دوست ندارید که ناراحتی خاله تان را ببینید. هر چند که شما درک درستی از شخصیت سم ندارید ولی به خاله تان و مشکلاتش با سم فکر کرده اید. رفتار خاله تان احساسات شما را جریحه دار کرده ولی او از احساسات واقعی شما و مشکلات و تمایلات روحی شما بی خبر است و یا تمایلی به این ندارد که خودش را درگیر مسائل و مشکلات روحی و تمایلات غریزی شما کند.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۴:۰۰
رضا

رضا : سلام وقتتان بخیر‌. خواب دیدم که سوار ماشین مردی شدم، او بنزی داشت که میگفت از پورشه گرانتر است، به او گفتم معمولا پورشه ها گرانتر هستند و لیست گرانترین ماشین ها را چند وقت پیش خوانده ام(در واقعیت مقاله ای را خوانده بودم که لیست گران قیمت ترین ماشین ها را نوشته بود). او از افرادی بود که به خانه خاله ام رفت و آمد داشتند، به او گفتم از افراد جدیدی که به خانه خاله می آیند خوشم نمی آید، آنها پایه تفریح نیستند و هر کسی ساز خودش را میزند. متوجه شدم قبلا که او همراه ۲ دوست دیگرش در رستورانی دورهم بودند، من را هم دعوت کرده بوده اما من چون وقت نداشتم نرفته بودم. در ادامه خانم کشفی(مادر فروزان از دوستان قدیمی که دیگر رابطه ای با او ندارم) سوار همان ماشین شد. او و آن آقا جلو بودند، من هم عقب. خانم کشفی زانوی چپش درد میکرد، به او گفتم من زانوبند زیاد دارم، برویم سمت خانه ام تا یکی اش را برایتان بیاورم. خانم کشفی عجله داشت. با آن ماشین رفتیم سمت خانه ام(خانه قبلی مان در واقعیت) من رفتم داخل خانه و آنها در کوچه در ماشین منتظر ماندند. همانطور که عرض کرده بودم در خانه زانوبند زیاد داشتم اما همه برای زانوی راست بود و فقط ۲ تا برای زانوی چپ. اونیکه ظاهر بهتری داشت را برداشتم تا به خانم کشفی بدهم. اگرچه سعی داشتم زود برگردم اما در خانه کارم کمی طول کشید، از خانه خارج شدم به در خروجی که در حیاط بود رسیدم متوجه شدم خانم کشفی پشت در خروجی، تکه پلاستیکی را به دیوار آنجا که سنگی بود با میخ زده است. آن فقط یک تکه پلاستیک بی رنگ بود(مثل نایلون) حاوی نوشته ای نبود. او نتوانسته بود صبر کند و رفته بود، شاید میخواسته با آن اطلاع بدهد که رفته است.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۰۳:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما در ضمیر ناخودآگاهتان سبک زندگی اصیل و با فرهنگ و رفتار مودبانه را به سبک زندگی مدرن ولی سرکشانه و لجبازانه و رقابتی، ترجیح می دهید. دوست دارید که با کسانی درددل و مشورت کنید که باعث شوند که شما در زندگی تان بالاتر بروید و احساس قدرت مضاعفی به شما دست بدهد، ولی در عمل، از مشاوره با دیگران زیاد استقبال نمی کنید. شما سعی می کنید که فلسفه ی فکری و رفتارهای احساسی و عاطفی دوست سابقتان را درک کنید. می دانید که فروزان از نظر احساسی آسیب دیده است و شاید او هم به کمک شما نیاز داشته ولی در عین حال، که شما تلاش کرده اید که از او حمایت کنید ولی او معتقد است که شما زیاده از حد منطقی رفتار کرده اید و به فکر منافع خودتان بوده اید. او باور نداشته که شما به او اهمیت زیادی بدهید ولی تمایل داشته که شما یاد بگیرید که بارها و مسئولیت های دیگری را هم در زندگی تان تقبل کنید و تمرین کنید که روی بخش های عاطفی زندگی تان کنترل بیشتری داشته باشید. فروزان منطق شما را درک نکرده و شما به احساس او توجه نکرده اید.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۲۵:۴۰
yazdan

yazdan : سلام خانم هراتی ،شنبه صبح دیدم تو خونه ی پدر مرحومم (قبل از ساخت)با خاله و شوهرخاله ی مرحومم(دو هفته س فوت کرده)نشستیم بعد چندحشره دیدیم شوهر خالم‌ همونطور که نشسته بود یه دستمال برداشت و روی حشره ها انداخت و لای دستمال پیچید و دستمال رو خواست از پنجره بیرون بندازه که دیدیم که دوتا سوسک بزرگ و یک خرچنگ از توی دستمال روی فرش افتادند ‌و به طرف در خروجی اتاق که در ورودی یه اتاق دیگه بود رفتند بعد صدای جیغ دخترم رو شنیدم (به دلیل دیدن حشره ها) و ازخواب بیدار شدم.ممنون از تعبیر خوب شما

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۱۵:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به مسائلی که در گذشته در زندگی تان رخ داده فکر می کنید و راجع به آن صحبت می کنید. روح شوهر خاله و پدرتان شاد. شوهر خاله ی شما قبلا راجع به دخترتان حساسیت به خرج داده و حرفهایی زده است که الان می خواهد شما او را ببخشید و حلالش کنید. او سعی می کند که روی گناهانش سرپوش گذاشته و آن را پاک کند. اما در واقعیت او قبلا به بعضی از رفتارهای دخترتان گیر داده و او را وابسته و حساس و زودرنج نامیده و رفتارها و جنبه های بد رفتار دخترتان را بیان کرده و الان پشیمان است که اینطور حرف زده. او حساسیت به خرج داده و از بعضی از کارهای دخترتان رنجیده است. همه گاهی غیبت هم را می کنند و نمی دانند که روزی به خاطرشان توبیخ می شوند. او را ببخشید و حلالش کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۰۰:۲۴
زهرا

زهرا : سلام.منتشر نشه لطفا

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۰۰:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما عزم و اراده تان را جزم کرده اید که ارتباطات اجتماعی بیشتری با دیگران برقرار کنید و خصوصا دوست دارید که در وهله ی اول با دوست پسرتان تعامل داشته باشید. ولی او به فکر بهبود شرایط زندگی و پیشبرد اهداف خودش است و در شرایط حاضر نمی تواند با شما ارتباط بیشتری داشته باشد. شما به جنبه های مختلف رابطه تان با دوست پسرتان فکر می کنید و نوعی تضاد روحی را تجربه می کنید. شما باید با خودتان کنار بیایید و واقعیت های نامطلوب زندگی تان را بپذیرید. فکرتان پی مسائل مختلف ناراحت می شود و به این فکر می کنید که اگر در شرایط بغرنج و در محدودیت هایی قرار بگیرید و بخواهید با هر کسی ارتباط داشته باشید و مستقل و خودمختار رفتار کنید؛ شاید با احساساتتان بازی شود و روحیه تان را خراب کنند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۵:۵۰
Zosati

Zosati : سلام من امروز صبح ساعت۹صبح خواب دیدم یه سوسک بزرگ از کابیت آشپزخونه زد بیرون خیلی بزرگ بود زدم روش فرار کرد از آشپزخونه که خارج شد گیرش آوردم ازدور با چکش میزدم تو سرش دخترم اومد گفتم اینحا رو نگاه کن سوسک رو دید ترسید گفتم برو دمپایی بیار همسرم هم تو اتاق خواب بود هر جی صداش کردم نیومدمنم همین جوری پشت هم میزدم روش تا بمیره سوسک هم قهوه ای تیره بودوخیلی غیر عادی بزرگ بود

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۰۱:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فکر شما به خاطر مسئله ای خیلی ناراحت است و نگران هستید که گرمی و امنیت زندگی تان به خطر بیافتد. اما عزم و اراده تان برای از بین بردن نگرانیهایتان قویست. همسرتان به اندازه ی شما به مسائل منفی زندگی دقت نمی کند ولی شما جنبه های نامطلوب زندگی تان را خصوصا در رابطه با مسائل مادی از بین خواهید برد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۲۸:۲۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.