تعبیر خواب شراب
شراب در اصل حرام است و نوشیدن آن در خواب خوردن مال حرام تعبیر می شود و اگر در حال نوشیدن، مقداری از شراب به روی لباس نوشنده هم ریخت، به بیماری مبتلا می شود. اگر کسی در خواب شراب را نه برای مستی بلکه برای انبساط خاطر نوشید، تعبیر آن، اقدام برای به دست آوردن مال حلال است.
مجلسی رحمه الله علیه تعبیر خوردن شراب را کسب مال حرام دانسته است.
محمد ابن سیرین می گوید: شراب هایی که به طعم تلخ و ترش و به بوی ناخوش باشند غم و اندوه می آورند و نیکو نیستند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amir ali : سلام خواب دیدم دو نفر از همکارانم با موتور آمدن دنبالم و با هم جایی رفتیم یکی از اونها ظرف دلستری به من داد.من هم اونو گرفتم و سر کشیدم و نگذاشتم قطره ی از اون بمونه یعنی ظرف را تکان میدادم که تا آخرین قطره اش را بخورم. وسط نوشیدن بودم که شک کردم ممکنه این شرابه و دو دل شدم که این شرابه یا نه. مزه بدی نداشت.خیلی شیرین یا تلخ نبود و مزه خوبی داشت. بعد رو کردم به اون همکارم و گفتم این شراب بود؟ اون هم گفت یعنی خودت متوجه نشدی. تا این را شنیدم به سمت سکویی دویدم(سکوهای قدیمی مانند وضو خانه مساجد ) تقریبا چهار سکو دیدم. انگشت کردم تو گلویم تا بالا بیارم که دیدم در یک سکو زیرش یک نفر ماهی گذاشته و خودش دستشویی رفته. رفتم به سمت سکویی دیگر ودیدم که آبی که مصرف میشه ( در سکوها از شیر آبی که به پایین میریزه )مثل یک نهری میشه و میره . از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما خیلی زود به ثروت می رسید و از زندگی تان راضی خواهید بود. سلامتی و رفاه بیشتری خواهید داشت اما دلتان نمی خواهد که از راه نامشروع و خلاف به ثروت برسید. شما از هر جهت در زمینه ی مادیات و کارهای سخت زمینی، به موفقیت می رسید و نگرش های تازه ای به ذهنتان می رسد که موجب می شود در زندگی تان پیشرفت کنید. اما مراقب خودتان هستید که مرتکب اشتباه نشوید. تشکر از همراهیتون.
علی : سلام خواب دیدم با خانواده همسرم به مهمانی دعوتیم من کمی دیر تر از آنها رسیدم دیدم جلوی ماشین آنها خونی زمین ریخته وقتی علت خون ریخته شده را پرسیدم گفتن خون برادر زنم هست که با پدرش حرفش شده و او زده تو دهنش و خونش زمین ریخته وارد مهمانی شدم که داخل خونه ای بزرگ بود افراد زیادی انجا بودن همه داشتن در مورد دعوای برادر زنم و پدرش صحبت می کردن و می گفتن علتش مخالفت پدرش با ازدواج برادر زنم با کسی بوده که پدرش مخالف بوده وارد یک اتاق شدم دیدم مادر زنم و خواهرش نشستن (گویا صف نماز هست) اونها ناراحت بودن اما ساکت بودن اما بقیه خانم های اطرافشان داشتن درمورد دعوا حرف می زدن دنبال خانمم گشتم دیدم در اتاقی شلوغ نشسته و همه در اتاق در حال گریه هستن و براد زنم هم در حال گریه بر سر صورت خود می زند و صورت خود را به زمین می زند و از کار پدر خود خیلی ناراحت بود دیدم زنم شیشه مشروبی در دست دارد و در حال کوبیدن شیشه مشروب به کف اتاق هست تا شیشه بشکند و در آن باز شود شیشه را از دستش گرفتم و گفتم چکار می کنی در حال گریه به برادرش اشاره کرد که او مشروب می خواهد یکی از پسر عموهایش که انجا بود شیشه مشروب را از دست من گرفت و در حالی که گریان بود شیشه را بر سر خود کوبید شیشه شکست و سر شیشه باز شد سپس مشروب را به برادر زنم داد من از اینکه برادر زنم مشروب می خواهد تعجب کردم (چون خانواده مذهبی هستن) به زنم گفتم چکار می کند او به زمین جلو او اشاره کرد که خیس بود و به من گفت که مشروب ها را قورت نمی دهد و در دهان قرقر می کند و بیرون می ریزد تا حالش خوب شود ناگهان حال برادر زنم تغییر کرد و شروع به خندیدن بلند زیاد کرد و بعد دیدم همه در اتاق در حال خندیدن هستن از آنها علت دعوا را پرسیدم و اینکه همه دارن می گن بخاطر قصد ازدواج برادر زنم بوده که باز برادر زنم و زنم خندیدن که مردم داران این حرف را می گویند اما دلیل دعوا را به من نگفتن و از اتاق بیرون رفتن من نیز بیرون آمدم و دیدم برادر زنم در حال خواندن نماز هست من تعجب کردم و پیش خودم گفتم مشروب روی او اثر کرده که حالش تغییر کرده و او با حال مستی به نماز ایستاده بعد از خانه بیرون رفتم و دیدم ماشین آنها نیست گویا من رو جا گذاشته بودن و رفته بودن خانه خودشان ناراحت شدم و از خواب بیدار شدم
این را بگویم که چهار سال پیش برادر زنم از زنش جدا شد و سال بعدش دچار سرطان شدید شد اما دو سالی هست خوب شده
فریبا هراتی
: سلام. برادر زن شما با مشکلی در زندگیش مواجه شده که دوست ندارند شما از آن با خبر شوید و شاید دلیل اینکه با شما راجع به این مشکل صحبت نکرده است این است که از شما خجالت می کشند و با این وجود، شما از این که بی خبر مانده اید زیاد خوشتان نمی آید. او با پدر خانمتان دعوا و بحث تندی داشته اند ( یا خواهند داشت). برادر خانمتان می خواهد به انجام کاری متعهد شود که با آرمانهای پدرش متفاوت است و یا واقعا می خواهد به گونه ای ازدواج کند که با سلیقه و انتخاب پدرش تناسبی ندارد. مادر خانمتان و خواهرتان سعی می کنند که سکوت کنند و فقط برای آرامش برادر خانمتان دعا می کنند. برادر خانمتان فکر می کند که اگر شرایط مالی او خیلی خوب بود ( حتی اگر پول حرامی داشت) و می توانست مستقل باشد و به کمک های پدرش احتیاجی نداشت، حالا راحت تر می توانست به خواسته اش برسد. خانم شما دوست دارد که می توانست به او کمک مالی کند. اما چون برادر خانمتان وسعش نمی رسد که بدون کمک پدرش به هدفش برسد؛ فکرش به شدت ناراحت شده؛ احساس استیصال می کند و می خواهد از خدای بزرگ برای حل مشکلاتش کمک بگیرد. تشکر از همراهیتون
فاطمه۱۱ : سلام عزیزم صبحتون بخیر
خواب دیدم رفتم دفتر مدیرکل مون و اونجا خودش پشت یه میز نشسته بود داشت یه سری مدارک و کاغذ رو نگاه میکرد و یه چیزایی مینوشت بعد منم رفتم روبروش پشت میز نشستم که مدیر مستقیمم هم اومد اونم کنار من و روبروی اون مدیر کل مون نشست نمیدونم راجب چی حرف میزدیم که دیدم مدیر کلمون یه پیک کوچیک دراورد برا مدیر مستقیمم و فکر کنم برا اون شراب ریخت ولی تو پیک کوچیک(یادم نیست دقیقا برا مدیر کنار دستیم شراب بود یا آبجو ولی پیکش کوچیک بود) بعد دیدم یه لیوان بزرگ گذاشت رو میز و اونو پر از آبجو کرد توی لیوان نی هم داشت برا من ریخته بود و مدیر خودم گفت بخور آقای فلانی ریخته و همون موقع مدیرکلمون یه شیشه شراب دستش بود که مشروب آلبالویی رنگ بود و برا خودش از اون ریخت و مدیر کنار دستیم گفت اگه اینو دوس نداری اونیم که دست آقای فلانی خوبه میخوای از اون بگو بریزه که من گفتم نه(تو ذهنم بود که مشروب تلخه ولی باز آبجو رو میشه خورد) و یهونصف بیشتر و شاید همه لیوان رو سر کشیدم خیلی خوشمزه بود بعد نمیدونم چی شد انگار نوشیدنی ها رو برده باشن من همینطور پشت میز روبروی مدیرکلمون نشسته بودم اونم سرش تو کاغذاش بود که مدیر کنار دستیم گفت پس ما میریم تو اتاقمون دیگه وقتتون رو نگیریم و انگار که سفره ای باشه چیزا رو جمع کردیم و دیگه از خواب بیدار شدم
راستش مدیر مستقیمم یه آقایی هستش که ۱۰ ساله باهاش کار میکردم و از هر لحاظ رفتاری و دانشی واقعا قبولش دارم ولی چند روزه فهمیدیم که قراره مدیر جای دیگه بشه و بهم گفته مدیر کلمون تصمیمش اینه که منو جای اون بذاره و پست اونو بده به من، که خوب موقعیت خیلی خوبیه
نمیدونم گفتم شاید خوابم به این موصوع ربط داشته باشه
مرسی عزیزم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دقیقا تعبیر خوابتان همان دو خط آخریست که شما خودتان راجع به واقعیت ها نوشته اید. مدیرکل شما شرایطی را با شما مطرح می کند و شما به ثروت و رفاه بالاتری در زندگی تان خواهید رسید. مدیر مستقیم شما هم از اینکه شما به جای او این سمت را قبول کنید، موافق است و شما را تشویق می کند که جای او کار کنید. بعد از اینکه خوابتان را خواندم و خواستم تعبیر را عرض کنم دیدم خودتان وقایع را نوشته اید و خوابتان تعبیر شده است. تشکر از همراهیتون.
بهاران : سلام خدمت شما و خدا قوت
بعد از نماز صبح خواب دیدم با کسی که دوستش دارم جایی هستیم و من یه چیزی شبیه لیوان و جام تو دستم بود و شراب قرمز توش میریختم که مقداریش روی دستم ریخت و اون ظرف پر پر بود خیلی کم اندازه یه قلپ کمتر خوردم و بقیه اش رو دادم به اون آقا اونم به اندازه من خورد(در واقع اصلا نه شراب دیدم و نه خوردنش رو جایز میدونم)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نسبت به کسی که دوستش دارید احساسی خالصانه و عاشقانه دارید ولی با او زیاد در ارتباط نیستید و او هم همین احساس را نسبت به شما دارد. عطش شما نسبت به هم زیاد است و دوستی تان خالص است. ولی سعی می کنید نسبت به هم واقع گرا باشید و کنترل زندگی تان را از دست ندهید. تشکر از همراهیتون.
Asadi : با عرض سلام خدمت خانم هراتی عزیز، دیشب خواب دیدم در یک کوچه با پسری جوونتر از خودم که در خواب بنظر یک دوست معمولی بود در چند کوچه و محله قدم میزدم که دوبار گروه هایی از مردم رو دیدم که در دسته های حدود ۵ تایی مشغول مشروب خوردن بودن در پیاده رو که بنظرم حسشون جالب بود، بعد در انتهای یک کوچه که منتهی میشد به رودخونه ایی بزرگ، سوار ترن هوایی شدیم، روی رودخونه به شدت بالا رفتیم به ارتفاع زیادی رسیدیم و بعد پایین و دوباره... با هیجان زیاد ولی جیغ نمیزدم وحس امنیت میکردم ،پیشاپیش ممنون از تعبیر شما
فریبا هراتی
: سلام. شما با سرزندگی و عزم و اراده ی بیشتری در زندگی تان به پیش می روید و سعی می کند که در شرایط بغرنج و با وجود محدودیت های زندگی تان به جای احساساتی شدن و از دست دادن کنترل تان و به جای غصه خوردن، خردمندانه و روشنفکرانه رفتار کنید. شما در بالا پایین های زندگی سعی می کنید که کنترل تان را حفظ کنید و واقعگرا باشید و هرگز بی دقت و بی حس و حال رفتار نکنید. تشکر از همراهیتون.
Zeinabiran : با سلام خدمت شما معبر گرامی معذرت خواهی میکنم پیام رو دقیق نخوانده بودم .لطفا متن پنهان بشه
فریبا هراتی
: سلام. خاله ی شما به ثروت رسیده و غنی می شود و تلاش می کند که پدرتان را هم به رفاه برساند تا سلامت و آرامش بیشتری پیدا کند. همینطور او از لحاظ معنوی قوی و یک دوست خوب محسوب می شود. خاله ی شما روی مسئله ای بشدت تمرکز کرده و می خواهد توجه بیشتری به آن مسئله داشته باشد. او از اینکه سانیا مورد بی مهری مادرش قرار گرفته ناراحت است. زن دایی تان به دخترش سخت می گیرد و دخترش از پس انتظارات و توقعات مادرش بر نمی آید. شاید خواهرتان می خواهد بگوید که ایرانیان اصیل اینطوری با جدیت بچه تربیت می کنند. شما می خواهید در زندگی تان تصمیم مهمی در زندگی تان بگیرید و به خاطر آن باید سعی کنید که توازن و تعادل را در جنبه های مثبت و منفی زندگی حفظ کنید. زندگی شما متحول خواهد شد و باید اگر گاهی سخت می گیریدو جدی رفتار می کنید در جای دیگر هم خوش رفتار باشید و ریلکس باشید ( تعادل داشته باشید). مادر شما نصایحی به شما می کند که شما آگاهتر شوید و بینش قویتری بدست بیاورید. شوهر خاله تان امیدوار است که شما خردمندانه رفتار کنید و به نصایح مادرتان گوش دهید. شما شخصیتی با فرهنگ دارید و از بچگی درست تربیت شده اید. خواهرتان برای پیشرفت در زندگی نیاز به حمایت و پشتیبانی و تشویق کسی دارد که او را به سمت جلو هول داده و تشویق کند که به پیش برود. شما می خواهید اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. اما نمی خواهید که خواهرتان را با بیان بعضی از مسائل، احساساتی کنید و او را وادار کنید که رفتار بی فکری از خودش بروز دهد. شوهر خاله تان معتقد است که این حق شماست که به گرمی و امنیت مالی برسید. دختر دایی شما به خاطر اشتباهات پدر و مادرش مرتکب گناه نشده ولی ارتباط شما با او هم به خاطر رفتارهای دایی تان قطع خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Zeinabiran : با سلام خدمت شما لطفا متن پنهان شود
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 2186 کاراکتر و 3 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. فرموده اید مخفی باشد پس باید دوباره خوابتان را ارسال کنید چون برای من هم مخفی می شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود. تشکر.
سحرم : سلام خانم هراتی عزبز متنم مخفی باشه )خیلی نگرانم خانم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: سلام. شما اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید و نظر رئیس الانتان به کار شما بسیار منفی شده و شما هم خودتان تصدیق می کنید که اشتباه کرده اید. حالا او فکر می کند که لابد در محل کار قبلی تان هم اینطور رفتار کرده اید و از آنجا بیرون آمده اید. پسر رئیس الان شما نمی خواهد که منافع خودش را به خاطر شما به خطر بیاندازد. البته منافع شرکای آنان و کسانی که با ایشان در تجارت هستند هم تحت تاثیر اشتباه شما به خطر می افتد و همه متضرر شده اند. آنها انتظار دارند که شما باعث افتخارشان باشید و آنها را از نظر منافع بالاتر ببرید. به هر حال امیدوارم که بتوانید دلیل موجهی برای این اشتباه داشته باشید در غیر اینصورت ممکن است کارتان را از دست بدهید. تشکر از همراهیتون.
suzan : خانم هراتي عزيز شارژ مجدد
suzan : سلام و عرض ادب خدمت خانم هراتى لطفاً نمايش داده نشه،
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما به دوست سابقتان فکر می کنید و او سعی می کند که ظاهری آرام داشته باشد و نسبت به شما خودش را بی تفاوت و بی حس و حال نشان دهد. اما فکرش ناراحت است. شما می خواهید تاثیری مثبت روی او داشته باشید و کاری کنید که او به شما احساس تعلق و وابستگی داشته باشد. او شخصیتی اصیل و با ریشه دارد ولی نمی خواهد که شما خودتان را خیلی به او نزدیک کنید مگر اینکه اول ثابت کنید که صلح دوست و مثبت اندیش هستید. او متمول و مرفه است ولی به شما اجازه نمی دهد که از همه ی افکار او و امکانات زندگی اش با خبر شوید. شما می خواهید که نسبت به او با سیاست رفتار کنید و اگر لازم شد هم حاضرید به او دروغ بگویید ( حتی مصلحتی). اما او نوعی دوگانگی و دمدمی مزاجی نسبت به شما پیدا کرده و دو دل است که شما را باور کند یا نه. برای او تصمیم گیری در باره ی شما سخت است. هم به شما بد بین است و هم خوشبین هم شما را می خواهد هم نمی خواهد ولی در هر دو صورت تمایلی ندارد که شما از افکار او فعلا با خبر باشید. او نمی خواهد که شما با دوستانش در ارتباط باشید بلکه تمایل دارد که به خودش رجوع کنید و با خودش مستقیما صحبت کنید. شما با موانع زیادی در رابطه با او مواجه هستید و برایتان وضوح و شفافیت کافی وجود ندارد که آخر کار چه خواهد شد. اگر کسی که از او به عنوان فامیلش یاد می کنید که استوری شما را نگاه می کند یک آقاست؛ مطلقا با او ارتباط نداشته باشید چون شاید بخواهند برایتان دام پهن کنند و به بهانه ای به او ثابت کنند که شما به او وفادار نیستید یا بخواهند از شما حرف بکشند و جور دیگری به او جلوه دهند. اگر شما او را دوست دارید با خودش ارتباط بگیرید فامیلش را از خودش صمیمی تر به خودتان ندانید چون او هر چه باشد عشقی نسبت به شما در قلبش احساس می کند ولی فامیلش چه؟ فکر می کنید عاشق شما هستند؟!! خواب شما 1300 کاراکتر و معادل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.