کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب قیر

قیر در خواب به روزی انسان تعبیر می شود اما روزی ای که از طریق حرام کسب می شود و کم و زیاد آن بسته به کم و زیادی قیری است که در خواب دیده اید. داشتن قیر انباشته که سیاهی آن دیده شود، وقار و احترام است. چنانچه در خواب ببینید بشکه بزرگی دارید که انباشته از قیر است و سیاهی آن دیده می شود، مورد احترام مردم قرار خواهید گرفت.

دیدن تعداد زیادی بشکه قیر، مالی است فراوان و خواسته ای است سنگین ولی قیر گسترده مثل قیری که برای گرفتن سوراخ های بام و قایق ها یا اسفالت یا اندود بام ها به کار می رود، گرفتاری است و دست و پاگیری به خصوص اگر پایتان به آن آلوده شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

13 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Amin

Amin : سلام خانم هراتی. خواب دیدم از یه خیابونی دارم میرم به سمت خونه مون بعد روی زمین قیر بود پام بلند کردم که تو قیر نره ولی نشد پام رفت توش و بعد دیدم کل خیابون تا در خونه مون پر از قیر سیاهه مثل یه رود خونه بود انگار راهی واسه فرار نبود ....

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۵:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مسیر زندگی تان به سمت اهدافتان پیش می روید و نمی خواهید منفی بافی کنید و ناراحتی و دلشوره به خودتان راه دهید. ولی شما مجبور خواهید شد که به عمق ضمیر ناخودآگاه خودتان بروید و به دنبال مساله ای باشید که فکر می کردید کنارش گذاشته اید. شما نیاز دارید برای خواسته هایتان ایستادگی کنید، کس دیگری نمی تواند این کار را برای شما بکند. چیزی در زندگی تان در حال کامل شدن است. شما گذشته را پشت سر گذاشته و شروعی تازه از سر می گیرید. راه رفتن در قبرها استعاره ای از احساسی بزرگ و سنگین یا نگرانی در مورد یک موقعیت جدی یا ناراحت کننده است که شما در راه رسیدن به اهدافتان می بینید و شاید روحیه تان دارد افسرده می شود. باید سعی کنید ایمانتان را حفظ کنید و مثبت اندیش باشید. خدا با شماست و دوستتان دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۴:۰۳
هدی

هدی : سلام،من در واقعيت سركار نميرم مصاحبم نرفتم،ديشب خواب ديدم رفتم يه شركت كه قرار قبلي داشتم ٤تا مرد بودن كه يكيشون همكار ٥سال پيشم بود يه دختر معرفيم كرده بود كه همكار اونا بود اونجام بود دور يه ميز صحبت ميكرديم كفشاي مشكي پام بود كه كامل پام نكرده بودم پشتشو خوابونده بودم من دنبال رئيسشون بودم رفتم پشت يه صندلي نشستم كه ديدم يه مرد خيلي قد بلند ميانسال داشت نگام ميكرد كه جاش نشستم ولي حرف نزد ناراحتم نبود من بلند شدم و معذرت خواهي كردم تو راهرو تلفني داشتم معذرت خواهي ميكردم ازشون كه نفهميدم جاي ايشونه و بهش گفتم براي كار مزاحمتون شدم دوتا برگه زرد و سفيد اگهيتون دستمه نگاش كردم نوشته بود روانشناسي منم گفتم نميدونستم روانشناس ميخوايد و خدافظي كردم،ولي داخل همون شركت كه شبيه كارخونه بود و خيلي نيروام داشت نشستم ديدم بعضيا چسب كتابي دارن باخودم گفتم اين كجاش روانشناسيه،دختراي كارمند اونجا گفتن نه بابا روانشناسي رو بهتون اموزش ميدن خودشون ،اون همكار سابقم همجا بود اومد داشت ميگفت رئيسمون خوش اخلاقه باهاش حرف زدي بچها ميگفتن نيست تو خيابون بودم خلاصه كارگراي شهرداري وسط خيابون داشت قير ميريخت يه پسر جوون بود ديد دختريم از عمد بيشتر ريخت كفش پام نبود انگار گفتم داغه الان ميسوزيم به دوستم ولي احساس سوختگي نميكرديم و از داخل قير رفتيم داخل پياده رو و دوباره همون شركت ،يه خانومه گفت مداركتو واسه كار كارنامتو و نمرهاتو همه ديديم منم گفتم علاقه نداشتم اونموقع،گفتم ابروم پيش همشون ميره نميام ديگه،كه ٤تا از دخترا واسه مصاحبه رفتيم دفتر همون رئيس،برامون سوال طرح ميكرد،بمن كه رسيد گفت فك كن تو يه خيابون با سرعت اسب يا موتور يه دختر با مادرش انقد استرس داشتم از خواب بيدار شدم،ممنون

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۶:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما صرفا تصویر ذهنی شما از مسائلی هست که در بیداری شنیده اید و تعبیری ندارد. ذهن انسان گاهی یک سری شنیده ها و دیده هایش را هنگام خواب از خود تخلیه می کند مثل پریدن دست و پا در خواب که بر اثر خستگی رخ می دهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۲۴:۲۸
علیرضا

علیرضا : سلام خانم هراتی وقت شما بخیر پنجشنبه صبح دیدم یه خونه بزرگ دوطبقه توی یه باغ داریم و منو بچه هام تو خونه ایم ودرو باز کردم دیدم شوهرم جلوی خونه یه سطل تودستش بود وقیر سیاه وشل وداغ توش بود ومی ریخت روزمین (کف زمین سنگریزه بود ) ودورتادور خودش روی زمین رو قیری کرده بود ویه طرف صورت وکمی از دست و تنش قیری شده بودوبا اینکه قیر داغ بود اصلا احساس سوختگی نمیکرد به پسرم گفتم بابات کار داره انجام میده وقیری شده وپسرم بمن گفت یعنی اینکه برم کمکش کنم بعد دیدم منو پسرم ازخونه بیرون اومدیم و با فاصله دو متری ازشوهرم داریم میریم بیرون ویه نگاهی هم به شوهرم انداختیم ورفتیم.ممنون ازتعبیر خوبتون

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۸:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همسر شما می خواهد که مشکلات مالی اش را حل کند و بیشتر به خودش متکی باشد. او می خواهد که رفاه زیادتری به زندگی شما بیاورد، بنابر این سخت می کوشد ولی خشم و عصبانیت ناشی از استرس این کارها از عملکرد و وجهه ی او مشخص است. شما از اینکه همسرتان برایتان تلاش می کند راضی هستید ولی این رفتار خشم آلود او را که ناشی از خستگی اوست دوست ندارید و حس می کنید که باید زمانی که دوگانگی و تضاد در رفتار او مشاهده می کنید، از او کمی فاصله بگیرید و اجازه دهید که او فکرش راحت باشد و آرامش به او برگردد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۵:۳۴
naeimeh

naeimeh : با سلام، در خواب مي ديدم كه مادربزرگم(در قيد حيات است) به من وصيت مي كند:
5 تا تاب(پوشيدني) در رنگ هاي مختلف(بنفش - آبي لاجوردي- كرم و....) به من مي دهد و مي گويد 325 نماز برايم بخوان. من هم در جواب مي گويم: حتما مطمئن باش.
لطقا سريعتر جواب دهيد به تعبيرش نياز دارم.
با تشكر

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۹:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر بزرگ شما می خواهد که شما راجع به یک مسئله یا موقعیت جدی تر باشید و قویتر عمل کنید. می خواهد که شما مهربان تر باشید، بیشتر فکر کنید و از خود گذشته باشید، جناج گیری نکنید و بی طرف باشید... او می خواهد که شما مسیر زندگی تان را عوض کنید و در این صورت شما به دستاورد بزرگی خواهید رسید و موفق می شوید و از اینکه او نصایح دقیقی به شما کرده، برای او دعا خواهید کرد تا آخرت او هم عالی باشد. ضمنا دوست عزیز تمام تعابیر کاربران از روی ساعتی که خوابشان را ارسال کرده اند و به نوبت ارسال می شود و نوبت کسی را مقدم یا موخر بر دیگری قرار نمی دهیم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۰:۲۵
naeimeh

naeimeh : سلام من در خواب ديدم در بالاي پشت بامي با خواهر و مادرم هستيم ( مانتو و شلوار سياه يا شايد چادر سياه داشتيم)و مادرم اتومبيل 206 ( كه مال خواهرم است و به مادرم داده است) را در دستش مثل ماشين اسباب بازي مي كشد يعني رانندگي نمي كرد و با كشيدن آن را مي برد ناگهان مادرم و خواهرم هر دو در قير كه شل بود مثل درياي سياه فرو رفتنتند و من هم روي قير نسبتا سفتي بودم . آنها را دور زدم و شنا كنان رفتم كه يك چوب بر دارم و آنها را نجات دهم ولي خودم هم در قير فرو رفتم. ديگر صدايي از آنها نمي شنيدم و تا بالاي سر در قير فرو رفته بودم ولي نام خواهرم را داد مي زدم كه همسرم از خواب بيدارم كرد . 2 ارديبهشت 98 دوشنبه ساعت 2 نصف شب بود.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۵:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادر و خواهرتان به موفقیت رسیده اید و از لحاظ مالی تامین هستید و احترامتان هم پابرجاست ولی مادر شما توانایی اداره زندگی تان را ندارد و همه چیز را به بازی می گیرد و وانمود می کند که می تواند خوب شما را هدایت و راهنمایی کند. اما شما متاسفانه به خاطر ثروتتان و به خاطر اینکه می خواهید متکی به خودتان باشید و سر مسائل مالی عصبانی خواهید شد و در موقعیتی دست و پاگیر و چسبناک گیر خواهید افتاد و احساس خصومت شدید نسبت به کسی در وجودتان زیاد می شود. برای دفع شر فورا صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۰:۲۰
نرگس کوهی

نرگس کوهی : سلام بزرگوار روزتون پر نشاط
صبح خوابم رو فرستادم دیدم نیست دوباره مینویسم
انگار پدرم به عموم چیزی یاد داده بوددر یک محوطه یک متری مثل سینی بزرگ لانه ای بودچند جوجه به نظرم5تا داخلش بودن کرک دار
پدرم یادداده بوددورتادورمحوطه قیربریزن که مانع ریختن غذای جوجه ها به بیرون شودویک غذای نرم مثل لواشک مایع برای جوجه ها بریزند
دیدم دخترعموهام اومدن نزدیک خونه پدرم و گفتند از عموم یاد گرفتن این کار روبکنندواجازه بدم انجام بدن
اما زیاده روی کردن و از اطراف بیرون ریخت بالا مایع لواشک بود کنار میزدی قیر روان بود
اومدم مانع بشم بریزه دستم آغشته به مایع لواشک شدلیس زدم ترش نبود
بعد به دختر عموم گفتم شما در شهرتون این کارروانجام دادیدوبابتش فروش زیاد داشتید برای همین این مایع به سمت شهرتون کشش داره و اونوری میره و اونم تایید کرد.
(پدر و عموم فوت کردن)

پاسخ
لینک۱۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۷:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح امواتتان شاد. پدر شما می خواهد که طبق سنت و فرهنگ خانوادگی اش، وقار و احترام شما محفوظ باشد، صرفه جویی کنید و به خودتان متکی باشید. او نمی خواهد که برایتان دردسر درست شود و یا افکار منفی به ذهنتان راه پیدا کند. پدر شما می خواهد که شما دستاوردهای مالی خودتان را حفظ کنید و با رفتاری خودجوش، جسورانه، انسانی و قوی، مراقب زندگی تان و اموالتان باشید. او می خواهد که شما با احساس باشید و حواستان را جمع کنید. دختر عموهای شما هم مانند شما فکر می کنند ولی شاید مراقب این هستند که شما هم از لحاظ مالی قویتر شوید و خیر این کار به خودشان هم خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۲۷:۱۵
Zohre

Zohre : سپاس فراوان. خیلی جالبه چقدر به واقعیت نزدیک بود!!! بسیار ممنون

پاسخ
لینک۲۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۱۶:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم.

پاسخ
لینک۲۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۰۰:۴۱
Zohre

Zohre : سلام. وقت بخیر. من خواب دیدم که از عرض یک رودخونه قیر سیاه سیاه شناکنان گذشتم و به اون طرف رودخونه رسیدم و چند بار هم شدت جریان آب من رو به عقب برد ولی دوباره به سرعت خودم رو به اون طرف رود رسوندم.شلوار پوشیده بودم ولی بالاتنه ام برهنه بود و سینه هام معلوم بود. 4یا 5 مرد غریبه هم توی یه کشتی دنبالم بودن و بعد از اینکه من از رود گذشتم پیاده شدن و جلومو گرفتن. یکیشون شلوار ارتشی پوشیده بود و تفنگ جنگی هم دستش بود. من خیلی ترسیده بودن و فرار کردم سمت بالای تپه. رسیدم به یه ترمینال که پر از اتوبوس بود. چنتا اتوبوس منو محاصره کردن و اون آقایون اومدن. نمیتونستم فرار کنم. یکی از اون مردا دستش رو دوطرف من گذاشته بود و منم چسبیده بودم به اوتوبوس. توی چشمای همدیگه زل زده بودیم. خیلی بهم نزدیک بود و نفسش توی صورتم بود و اینکه کلی عرق کرده بود تا به من رسیده بود. با ترس و التماس بهش گفتم تو رو خدا با من کاری نداشته باشین و بذارین برم. اولش مکث کرد و هیچی نگفت و بعد دستاشو آزاد کرد تا من بتونم برم. اتوبوسا هم رفتن. منم دویدم سمت بالای تپه . سریع رسیدم به خونه دوستم و اون مردها داشتن منو نگا میکردن. یه کلبه بزرگ چوبی و قدیمی بود. از اون دور که داشتم نگاه میکردم به خونه؛ متوجه شدم که خانواده دوستم یه بیماری ارثی دارن که دختراشون از کوچیک به بزرگ دچارش میشن و چشماشون کور میشه و بعدش می میرن. اول دختر کوچیکشون رو دیدم که از در خونه اومد بیرون و لباس سفید بلندی پوشیده بود و پا برهنه بود و چشم نداشت و جای چشماش پوستش فرو رفته بود داخل و دستاش رو صاف کرده بود به سمت جلو و حرکت میکرد به سمت بیرون خونه و بعدش مرد. دختر دومی هم همینطور شد. بعدش دوست من از خونه اومد بیرون و یه کیف و کفش مشکی ست پوشیده بود. صورتش سفیدتر شده بود و ابروهاش باریکتر شده بود و کمی کمونی شده بودن. دور چشم چپش کبود بود و پوستش کمی چروکیده شده بود خیلی ناراحت بود از اینکه اونم این بیماری رو داره. نتونست نگام کنه و اشک توی چشماش حلقه زد. البته چشماش سالم بود. منم تا دیدمش از شدت ناراحتی بغض کردم و زدم زیر گریه و اشک ریختم و دوتا هق هق هم کردم و همدیگرو بغل کردیم .
ببخشید یکم طولانی بود. ممنون میشم تعبیرشو بگید

پاسخ
لینک۲۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۵:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. وقت شمام به خیر. وقار و ثروت و احترام شما زیاد خواهد شد. شما نیاز دارید که متکی به خود باشید و مقید به اصولی هستید که تخطی از آن باعث شرم شما شده و خودتان را می خواهید به نحوی با عصبانیت تان تنبیه کنید! تجربه ای از احساسات غم انگیز گذشته شما را تحت تاثیر قرا رداده و کسی در زندگی شما هست که شما را خیلی دوست داشته ولی شما او را دوست نداشتید. شما وارد فاز جدیدی از زندگی خود شده اید و مشکلات شما را رها خواهند کرد. زندگی شما به سمت تعالی پیش می رود و دید وسیعتری نسبت به وقایع پیدا می کنید. دوست شما در خانواده ای که پایه و اساس آن بر دروغ گذاشته شده زندگی می کند. آنها نمی خواهند حقیقت را ببینند و نظر هیچ کسی را غیر از خودشان قبول ندارند بنابر این بینش و دید آنها کور است. کسی حاضر نمی شود با چنین افرادی زندگی کند و پابرهنه بودن دختران یعنی بدون کار و بدون شوهر... و مرگ آنها یعنی شکست در زندگی شان. دوست شما عاقلتر است و فقط ظاهرش و رفتارش بد است ولی دیدش نسبت به دیگران در خانواده اش ، منطفی تر است و کار و زندگی هم می تواند برای خودش داشته باشد. اما او هم آدم بی احساسی است و به اندازه کافی احساس خودش را ابراز نمی کند. با همه اینها هردوی شما خوشحال خواهید بود و به آرامش می رسید و دوستان هم خواهید ماند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۲:۵۶

عطیه : سلام مادرم خواب دیده که مادرش توی قیر افتاد .. تعبیرش چی میشه؟؟ ممنونم از زحماتتون

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۳۷:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر خواب دیده اند که درون ظرفی از قیر افتاده اند، که به یکباره همه لباس ها و بدنشان قیری شده، وقار و احترام و ثروت ایشان بسیار زیاد خواهد شد. اما اگر قیر به صورت پهن شده در جایی بوده و ایشان پایشان را در آن گذاشته اند، قیر به گرفتاری دست و پاگیر تعبیر می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۰:۰۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.