کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کوچه

اگر کسی خواب ببیند که به کوچه ای وارد شده که خانه های مجلل و شیک در آن وجود داد، به منفعت خواهد رسید، خصوصا اگر بداند که اهل آن کوچه مردمان پرهیزکاری هستند. اگر اهل آن کوچه فاسد و بد کردار باشند، بیننده خواب به گناه آلوده خواهد شد.

اگر در خواب ببینیم که در کوچه ای ناشناس و مجهول هستیم، با سوالی رو به رو می شویم که فکر ما را به خود مشغول می دارد. اگر در خواب خود را در کوچه ای دراز و تنگ ببینیم، در راه رسیدن به هدف باز می مانیم. اگر کوچه ناهموار بود، راه آینده ما دشوار خواهد بود و اگر هموار بود، به سرعت پیشرفت می کنیم.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

52 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ad

Ad : با عرض سلام و خسته نباشید. امروز صبح بیدار شده بودم، ولی بعد از ساعت شش دوباره خواب رفتم و این خواب رو دیدم. خواب دیدم توی یک کوچه‌ نسبتاً گشاد بودم که سقف داشت. مسیرم این کوچه بود و میدونستم که از داخل این کوچه کجا میخوام برم. نزدیک انتهای کوچه بودم که دیدم پشت سرم یک موتور اومد که پسری روش نشسته بود. یه کم ترسیدم حرکتم رو تند کردم و سریعتر از قبل راه میرفتم، رسیدم به جایی که کوچه به انتها میرسید، انتهای کوچه چند تا پله بود و بالای پله دری بود که وارد خیابون میشد. دیدم در بسته است. متوجه شدم که یکی گفت در رو بخاطر اینکه موقع نماز هست بسته‌اند. از کوچه برگشتم، میدونستم که این کوچه یک راه دیگه‌ای داره و میخواستم از اون یکی راه برم. پسری که روی موتور بود، شده بود یک پسر بچه کوچیکتر و موتور نداشت. توی کوچه باهاش رفتم، دم یک ساختمان (مغازه مانند بود) که داخل کوچه بود و چند تا پله میخورد، دادمش دست مادرش که داخل این مکان کار میکرد، مادرش یه حرفی زد و گفت که پسرش این حرف رو میگه (یادم نیست که چی گفت). بعد دیدم توی خونه خودمون هستم، نمازم رو خونده بودم و تمام شده بود، همونجور که جلوی جانماز بودم، میخواستم در ادامه، کار دیگه‌ای رو انجام بدم ( مثل خوندن قران، یا تسبیح، ولی دقیق یادم نیست)، ولی هنوز انجام نداده بودم دیدم در خونمون باز شد و بابام اومدن. منم از جلوی جانماز پا شدم، رفتم پهلوی بابام. با تشکر

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۴:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما احساس می کنید که با محدودیت هایی مواجه هستید و یا در شرایط بغرنجی قرار گرفته اید. دوست دارید که آزادانه و با کمترین مسئولیت پذیری زود به اهدافتان برسید و در عین حال نمی خواهید که این افکار شما را دنبال کند و گناه و یا اشتباهی را مرتکب شوید. شما نمی توانید از این روشی که برای خودتان در زندگی پیش گرفته اید به اهدافتان برسید و باید به خدای بزرگ توکل کنید تا شما را در پناه خودش حفظ کند چون او از دل شما باخبر و به شما مهربان است. شما احتیاجاتتان را از خدای بزرگ طلب می کنید. در اینصورت است که خردمندانه رفتار می کنید و به امنیت کامل خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۵:۰۵
VA

VA : سلام
روز بخیر خانم هراتی من دو سه بار است می بینم که قصد خرید خانه دارم ولی برایخرید خانه داخل کوچه های باریک و پیچ دار و بن بست می رویم ولی در انتهای کوچه یک خانه بسیار خوب و شیک است
همش در خواب با خودم می گویم خانه خیلی خوبه ولی چرا حیف در ته کوچه بن بست است و در خواب دوست دارم بخرمش ولی به خاطر کوچه اش مردد می شوم

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۷:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید برای دفع شر و ناراحتی از زندگی تان به اندازه ی وسعتان بگویید برایتان یک یا چند مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. خانه ی شما در خوابتان روح و روحیات شماست و کوچه ها شرایط بغرنج و محدودیت ها و بستگی کار است. پس لطفا سریعا بگویید برایتان قربانی کنند. خوابتان هشداری به شماست که به واسطه ی قربانی دفع شر کنید و قضا بلا را از زندگی تان دور کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۹:۱۲
aram

aram : سلام دیشب خواب دیدم که داخل کوچه ی آشنایی هستم که در بیداری به این شکل وجود نداره.(این کوچه به خیابون اصلی راه داشت، آسفالته تمیز و صاف و یکدستی داشت. دو سه تا پیچ داشت و دو طرفش خاکی بود) دو طرف این کوچه خالی از سازه بود. فقط در طرف راستش منزل یکی از همکلاسیهای قدیمیم بود و نمای زیبا و تمیزی داشت. و در طرف چپش دو تا مغازه دیدم که کرکرشون پایین بود و نو ساخت بودند. مغازه ها به نظرم کمی کوچیک اومد. صاحب کارم در کنارم بود. به ایشون می گفتم که اونجا خونه همکلاسی و این مغازه ها مال پدرمه. (مغازه ها رو از قول کسی می گفتم ومطمئن نبودم مال پدرم باشه) حال و هوای کوچه بسیار دلپذیر و روشن بود. بعد خودم رو در منزلمون دیدم و به برادرم جریان مغازه ها رو تعریف میکردم

پاسخ
لینک۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۹:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همکلاسی شما زندگی آرام و موجه ای دارد و پدر شما اهدافی برای بهبود شرایط مالی در سر دارد که هنوز این اهداف را عملی نکرده یا راجع به آن صحبت نکرده است و این پروژه ها خیلی بزرگ نیستند ولی به هر جال او به فکر گشایش کارهای مربوط به امور مالی شماست. شما سعی می کنید که با شرایط بغرنج و محدودیت هایی که در زندگی تان پیش می آید به خوبی مقابله کنید. شما نسبت به آینده امیدوار هستید. با برادرتان همفکری و توافق خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۵:۴۷
binesh

binesh : سلام روزتون بخیر.لطفا خواب پاک بفرمایید

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۶:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به دنبال جستجوی راهی برای بهبود زندگی تان هستید. می خواهید هویت و مسیر زندگی تان را پیدا کنید و از لحاظ روحی به ثبات و آرامش برسید. چیزی در زندگی شما هست که احساس می کنید که به بن بست رسیده و دیگر ادامه اش برایتان فایده ای ندارد. شما نمی خواهید که از روشهای قدیمی و بدردنخور برای پیشبرد اهدافتان استفاده کنید بلکه مدرنتر و منطقی تر از گذشته رفتار می کنید. مشکلات شما از نوع مشکلات مالی نیست ولی در زندگی تان هارمونی وجود ندارد و می خواهید برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و دوباره همه ی کارها را اصولی و درست انجام دهید. شما نوعی درهم برهمی عاطفی و روانی را تجربه می کنید و می خواهید که افکارتان را بروز کنید و نگرش ها و احساسات قدیمی را دور بریزید تا از این جنبه ی شلوغ زندگی تان رها شوید. احساس استیصال شما به کمک و راهنمایی همسر و فرزندتان کمتر می شود و شما در کنار آنان احساس امنیت بیشتری می کنید هر چند که همسر شما زیاد متوجه ی این احساسات شلوغ و درهم روحی شما نشده است. اما شما قادر خواهید بود که از راهنمایی کسی استفاده کنید و قطعا مشکلاتتان از بین خواهند رفت. همینطور اضطرابات فکری پسرتان کم می شود و شما از جانب او هم احساس آرامش خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۲:۲۰
Zahra

Zahra : سلام عرض ادب،صبح خواب دیدم درکوچه ناشناس هستم ک درشهرخودمون نبودودخترِنوجوانی ازساکنین اونجاوقتی منادیداحوال پرسی کرد(معلوم بودمن مدتیه اونجاساکن هستم)بعددخترگفت:منطقه خورشیدرابلدهستی بیاباهم بریم(من دردلم گفتم:عجب کاری شدالکی گفتم اون منطقه رابلدم)بعدیهوکسیکه دوسش دارم درکوچه ایستاده بودمن رفتم لباس عوض کردم مانتوبلندچاکدارپوشیدم(درواقعیت اون مانتوراندارم)وکیفِ قدیمی خودم دستم گرفتم ک داخلش خالی بودوزیپش باز(درواقعیت اون کیفادارم ولی دیگه استفادش نمیکنم)برگشتم کوچه راه رفتم(براجلب توجه کسیکه دوسش دارم)واصلابهش محل ندادم واون خیلی متعجب داشت نگام میکردبعدرفتم داخل خونه ای ک درش بازبود(بنظرمیامدک خونه محلِ کارِساکنینش هستش)ازپلهارفتم بالاداخل خونه خانمی بودوچندآقاک آقایون همشون لباسِ فرمِ سرمه ای ک روسرشونه درجه داشت تنشون بود(هیچکدومانشناختم)داشتم ازخونه خارج میشدم ک خانم منادید(اون منامیشناخت)خیلی مشکوک بهم نگاکردوگفت:چرابی خبرواردخونه شدی

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۲:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. فکر شما ناراحت است و خودتان را با محدودیت ها و شرایط بغرنجی مواجه می بینید. شما می خواهید برای درخشیدن و جلوه کردن جلوی کسی که دوستش دارید کاری انجام دهید ولی بیشتر از اینکه عقلانیت در کارتان به کار ببرید و خردمندانه فکر کنید، فقط اشتیاق زیادتان را نشان می دهید. شما می خواهید که رفتاری باز و " به اصطلاح اجتماعی" - نه واقعا اجتماعی بلکه به ظاهر اجتماعی- از خودتان بروز دهیدو احساستان را بیشتر بروز دهید. از همان طرز تفکر قدیمی خودتان می خواهید استفاده کنید ( که اصلا فکرتان به جایی قد نمی داد و خمیر مایه ی ذهنی تان کافی نبود). شما می خواهید آماده ی روابطی باز و اجتماعی خودتان را جلوه دهید. اما در عمل بی توجه به کسی که دوستش دارید باشید تا او را جلب خودتان کنید. شما در شرایط و محیطی زندگی می کنید که همه رفتار و افکارشان بر طبق نورم های خاصی است و همه مثل هم فکر و رفتار می کنند ولی به یکباره شما می خواهید خلاف نظر همه رفتار کنید و ساز جداگانه ای برای خودتان بزنید. این کار زیاد به نفع شما نیست و باعث می شود که دیگران از شما فاصله بگیرند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۲:۴۷
Khanomeirani

Khanomeirani : متن مخفی باشه

سلام وقتتون بخیر

ممنونم از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۵:۲۶:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. حواب شما گویای این است که شما منطفا" حق دارید که به کلاس نروید چون پیشرفت شما به سمت اهدافتان، برای شما خالی از دردسر نخواهد بود و شما از نظر احساسی دچار تنش و اضطراب هم خواهید شد. اگر برایتان مقدور نیست که کسی را همراه خودتان به کلاس ببرید، سعی کنید که معلم دیگری برای خودتان انتخاب کنید چون این احساس ترس شما و افکار شما برای استادتان هم قابل درک است و مانع از این می شود که شما راحت تمرکزتان را به فراگیری مهارت های نوشتاری، جلب کنید و استادتان متوجه ترس شما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۳:۰۹
معصومه

معصومه : سلام وقت بخیر من امروز خواب دیدم تو خیابون نزدیک سر کوچمون دراز کشیدم همینجوری و یکی از پتو های تو خونمون هم روم بود که اون سمت خیابون خاله ام رو دیدم که خونش نزدیک خونه ماست از دور مطمئن نبودم خالمه چون فکر کنم عینک آفتابی داشت ولی بااین وجود گفتم شاید خودش باشه و پتو رو کشیدم رو سرم که اون منو نبینه درحالیکه او فهمیده بودم منم و اومد پیش من وبالای سرم اسممو صدا می کرد مجبورشدم جوابشو بدم بعد بلندشدیم رفتیم تادم در خونمون و بعد فکر کنم میگفت بیابریم خونمون

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۷:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به فکر انجام کاری هستید که نمی خواهید خاله تان متوجه ی شما باشد و خاله تان هم می خواهد چیزی را از شما مخفی کند و نمی خواهد که شما از افکار او با خبر باشید. با اینحال ، هم او از حال شما با خبر می شود و هم شما از افکار او با خبر خواهید شد. شما با هم همفکری خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۶:۰۲
Maryam

Maryam : سلام، قبل از غروب چهارشنبۀ گذشته، در بیداری دیدم
✫تمنا دارم متن خواب نمایش داده نشود✫

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۰:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نوشته اید در بیداری دیدم. چیزی که در بیداری می بینید و واقعیت ها توضیحاتشان و ذکر جزئیاتشان تعبیری ندارد مگر این که در خواب دیده باشید!! اما اگر خیال کرده اید که اینطور هستند و در واقعیت این جزییات کاهگلی بودن و آجرهای قدیمی اینطور نیستند، شما فکرتان ناراحت است و به مشکلات و قید و بندهای دنیایی و چهارچوب فکری سنتی و مشکلات و موانع و شرایط بغرنجی که پیش رویتان است نگاه می کنید و همزمان سعی می کنید که مثبت اندیش و آرام باشید. دوست شما می خواهد که شما باور داشته باشید که هرگز تنها نیستید و او با شماست و کنار شماست. او نقش خودش را به عنوان شخصیتی آرام و مغرور و کم حرف ولی به عنوان دوستی واقعی در زندگی تان ایفا کرده است ( روحش شاد). تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۲۲:۱۵
Maryam

Maryam : با سلام و وقت به خیر، تشکر از زحمات شما.
✫در صورت رضایت شما، لطفا کامنت من مخفی بماند✫

باز هم سپاس.

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۴:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بنده با توجه به این که این خیال ( یا رویا ) است تعبیرش را عرض کردم . تعبیر دیگری ندارد. تشکر.

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۱:۵۸
Reyhan

Reyhan : سلام وقتتون بخیر
من خواب دیدم که به پیشنهاد یکی از دوستام واسه دیدن خواهرش قرار شد بریم خونشون وارد یه کوچه خیلی تنگ مثلا عرض حدود یک متر شدیم به خاطر باریکی کوچه و دیوارهای بلند کوچه تاریک بود به آخر کوچه که رسیدیم یه در بود که من فکر کردم به خونه رسیدیم درو باز کردم و داخل که شدم دیدم یه کوچه پهن و روشن و بزرگه که وسطش یه مادی بزرگ بود پر از درخت و گلهای اطلسی زیبایی گلها واقعا شگفت انگیز بود همینطور خوشحال میرفتم که دیدم به دیوار های خونه ها هم به سمت کوچه پر از گل ولی نمیدونستم اون کوچه کجاست و سوال میکردم با خودم اسم این کوچه چیه یعنی مثل بهشت بود

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۵:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. من متوجه منظور شما از وسط کوچه یک ((مادی)) بزرگ بود نشدم! اما به هر جهت خواهر دوست شما در ظاهر با شرایط بغرنجی روبروست و با مشکلات و محدودیت های زیادی مواجه است ولی روح او بسیار بزرگ است و ایمانش بسیار قویست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۴:۰۶
سوگندم

سوگندم : سلام وعرض ادب،بعد از ظهر خوابی دیدم که تعریف می کنم .خانم هراتی من چند وقته مدام خواب کوچه امان را می بینم واتفاقاتی که در ان می بینم .برام جالبه تعبیرش چیه؟خواب دیدم که در کوچه هستم .مادرم در واقعیت در راه.رفتن ضعیف هست .من به او می گویم که باید راه برود وامتحان کند.که راه برود واو امتناع می کند وخلاصه دستش را می گیرم وبا عصا سر کوچه می برم.سر کوچه که منتهی به خیابان اصلی هست.چوب برش می دادند وانگار کامیون ها بارگیری می کنند.وتنه های درخت را بار می زنند پسرم سر کوچه بود من عینکی که شیشه گرد داشت را پیدا کردم وبه پسرم دادم که به کسانی که چوب برش می دادند بدهد .موقع برگشت از سر کوچه به خانه روی زمین طلاهای زیادی بود که من مدام جمعش می کردم وداخل نایلون می ریختم مثل پلاک وزنجیر وتکه های کوچک طلا که من از لابلای خاک روی زمین جمع می کردم من تعجب می کردم چقدر زیاد هست این طلاها ،وبعد از جمع کردن طلا ،می بینم که دیوار همسایه که در واقعیت باغ است شکافته شده وداخل ان باغ سوله ایی بود ودخترعمویم رفت داخل انجا ومن نگاه کردم .دیدم گهواره ایی انجاست که نوزادی داخلش هست .وانجا من روی زمین کفشی پیدا کردم مشکی بود .لنگه ایی از کفش به پایم بود جلو باز که این لنگه جدید را پوشیدم ولنگه به لنگه شد دو نوع کفش، لنگه دیگر کفش جدید بود وپسرم گفت گوشه جلویش چروک داردوجلو بسته بود. من نگاه کردم ولنگه ایی از کفش جدید را از پایم در اوردم وهمان کفش جلوباز مشکی خودم را پوشیدم بعد جلوی خانه پدرم لوله ایی بود که سرش باز بود .وگرفته بود .من رفتم جلوتر باز هم لوله ایی مثل همان قبلی بود که داخلش درب پلاستیکی سطل بود وباعث شده بود لوله بگیرد .وانتهای دیوار خانه پدرم بود .یعنی اول واخر خانه پدرم دو تا لوله گرفته بود .من به برادر ومادرم می گویم این راه اب را باز کنند .پدر مرحومم هم بود ونگاه می کرد .بعد من با جارویی که دسته بلندی داشت کوچه را جارو می زنم چند تا جارو دسته بلند در کوچه بود .ممنون

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۲:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به محدودیت ها و موقعیت های سخت و بغرنجی که مادرتان در آن قرار دارد فکر می کنید و او را کمک می کنید که از این شرایط رها شده و سلامتی اش را بدست بیاورد. شما در این مورد شدیدا احساس مسئولیت می کنید و وظیفه ی خودتان می دانید که مادرتان را کمک کنید. به همین جهت ثواب زیادی برای شما نوشته می شود و قدم به قدم در زندگی تان با موفقیت های بسیاری روبرو خواهید شد. دعای خیر مادرتان پشت سر شماست و به خاطر خوبیهایتان به او خداوند به شما پاداش زیادی می دهد. شما شاید فکر می کنید که همسایه تان هدفی دارد که می خواهید بدانید اگر شما این کار یا هدف را داشتید خوشبخت بودید یا خیر ولی شما ترجیح می دهید که سر جای خودتان باشید و مثل او فکر نکنید یا مسئولیت های او را نداشته باشید. احساسات منفی در وجود مادر تان تلنبار شده است و ایشان راجع به احساسشان با کسی حرف نزده اند همینطور پدرتان به خاطر مادرتان فکرش ناراحت است. شما باعث می شوید که ارتباط مادرتان با شما قویتر شود و حرف دلش را راحت بگوید و سبک شود و بنابراین بیشتر بتوانند افکار و احساساتشان را بیان کنند و خیال پدرتان به خاطر مادرتان راحت شود. شما می خواهید که تمام مشکلات و سختی های زندگی ایشان را از بین ببرید و همینطور هم خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۷:۵۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.