تعبیر خواب خانه
اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.
اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.
اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.
اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
- مرد را زن و زن را شوهر،
- توانگری،
- ایمنی،
- عیش خوش،
- مال،
- ولایت،
- عزت،
- امانت.
محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.
جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطمه : سلام
لطفا متن خوابم نمایش داده نشه.
فریبا هراتی
: سلام. شما مهاجرت کرده اید ولی دلتان پیش پدر و مادرتان است. آنان همیشه مشتاق حضور شما هستند. آرامش در زندگی آنان پا برجاست و عشق و محبت و دلسوزی بین خانواده ی شما بیشتر شده است. شما از این جهت خدای بزرگ را شکر می کنید. از آنجاییکه بعضی از خوابهای شب 25 ماه ممکن است برعکس باشند، چنانچه احساس کردید که محتوای خواب با واقعیات شما صدق نمی کند، به همین دلیل است و در اینصورت باید تعبیری که عرض کردم را برعکس کنید. تشکر از همراهیتون.
Goliii : سلام لطفا خوابم نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. شما به گذشته فکر می کنید و اینکه اگر او امروز به خواستگاری تان بیاید، چه عکس العملی در قبال او از خودتان نشان می دهید. مادر او احساسات واقعی اش را از شما می پوشاند و شما در یک موقعیتی قرار داشته اید که احساس آسیب پذیری می کرده اید. حساس و شکننده و دل نازک بوده اید. شما سعی کرده اید که از تجارب و درسهایی که در زندگی آموخته اید استفاده کنید و شانستان را بیازمایید. اما اینکه او روی جزوه ی شما روغن می ریخته یا دوغ، به این تعبیر است که او نسبت به احساسات و تجارب شما، ناآگاه بوده و بی دقتی کرده است. او به شرایط شما توجهی نکرده و شما را ناراحت و آزرده خاطر کرده است. شما سعی می کردید که با ظرفیت و با جنبه برخورد کنید و خیلی احساسات منفی بخرج ندهید. شما به این فکر می کنید که اگر متمول بودید و دستاوردهای مالی بیشتری داشتید شاید شرایط بهتر می شد و روی شما نظر بهتری داشتند و اینکه خودتان را به خاطر اوضاع مالی تان تحقیر نمی کردید یا اعتماد به نفستان را از دست نمی دادید. ولی واقعیت این است که این آقا عادت دارد که دیدگاه ها و نظرات خودش را به دیگران تحمیل کند. یعنی اگر با او ازدواج می کردید، هم به احساستان بی توجهی می شد و هم به خاطر اینکه شرایط مالی تان ضعیفتر از او بود، تحقیر می شدید و هم اینکه باید به بهانه ی اینکه او ادعا می کرد که خردمند تر از شماست، شما حرف زور می شنیدید و صدایتان هم در نمی آمد! پس خردمند ترین کار این است که اصلا به او فکر نکنید و اگر هم به خواستگاریتان آمد، او را نپذیرید. خواب شما معادل 1497 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
طاهره : سلام خانم هراتی عزیزم .خواب دیدم وارد خانه ای شدم درب آهنی بزرگی داشت عرض وارتفاعش ۳متر بود وداخل حیاطش یک وانت بود همسرم آمد وگفت خانه ی خودمان هست ویک فرش دستباف کرم رنگ ،قطور پشمی آورد وپهن کردخوشحال بود،من هم گفتم همه جا راباید بشوریم،همسرم گفت همه را میشورم.بعد دیدم برای ثبتنام حج امتیازم ۷۵هست،واز شماره کارتی که باید پول واریز میکردم ۵۵و۲ را بیاد دارم که تکرار میکردم.بعد دیدم ماکارانی وگوشت را داخل قابلمه آب هم میزدم.خیلی ممنون از تعابیر دقیقتان.تشکر از همراهیتون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما با عزم و اراده ای قوی مسیر تازه ای برای زندگی تان ایجاد کرده اید. شما سخت کوشیده اید و حالا وقتش است که زمینه ی زندگی تان عوض شده و اوضاع به نفع شما شود. هر چند که شما جناح کسی را نمی گیرید و صرفا به منافع خودتان فکر می کنید. همسر شما باعث خواهد شد که شما به امنیت و آرامش و ثروت بیشتری برسید. شما می خواهید زندگی تان به کمال برسد و از زندگی تان لذت ببرید. می خواهید جسورانه تر برای رسیدن به اهدافتان تلاش کنید و مسیر زندگی تان را عوض کنید. وقتش رسیده که به دستاوردهای بزرگی برسید و تعادل را در زندگی تان ایجاد کنید و احساس قدرت و موفقیت کنید. رشته ی کار انشالله دستتان خواهد آمد ولی تلاش می کنید که از این کلاف سردرگمی که برایتان به وجود آمده، بهترین بازدهی و نتیجه گیری را داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
ستاره : سلام معلم و مجرد هستم نمایش داده نشود.
فریبا هراتی
: سلام. شاگرد شما، در مسیر زندگی اش می خواهد درکش را بالاتر ببرد و به خرد و عقلانیت کامل دست پیدا کند. ولی او عوض اینکه اصالت و ابتکار از خودش به خرج بدهد، همرنگ جماعت می شود و روی اینکه زندگی اش به کجا می رود، هیچ دخالتی نمی کند. در واقع او هر کاری را می کند که باقی مردم می کنند و سعی می کند که از قوانینی که به او دیکته می شود، پیروی کند. او می خواهد راه درست را در زندگی اش بیابد تا بتواند اخرت خوبی داشته باشد. بتواند به آرامش برسد، از تنهایی و ایزولگی دوری کند، از ناامیدی اجتناب کند و مثل شما شخصیتی فداکار و باگذشت، قابل انعطاف و مهربان داشته باشد که همیشه منافع خودتان را به خاطر دیگران نادیده می گیرید. او باید خط فکری خودش را تعیین کند.عقلش را به کار بیاندازد و هر چه که هر کسی گفت را چشم و گوش بسته نپذیرد. تشکر از همراهیتون.
Marjanehhhhh : سلام وقت بخیر مادربزرگم خواب دیده که پدربزرگم (چند سال هست که فوت شده ) رو انگار توی یه خیابان دیده شروع میکنه باهاش صحبت کردن ولی پدربزرگم ایستاده بود و جوابش رو نمیداد ، یه خانومی صداش میکنه که بریم خونه چرا اینجا ایستادی ؟ پدربزرگم میره باهاش وارد خونه میشه ولی چیزی به مادربزرگم میگه نه به اون خانومه میره داخل.... مادر جونم عصبانی میشه میگه این شوهر منه چیکارش داری !؟؟ دعوا میکنن .. خانومه بهش میگه شوهر منه و مادر بزرگم ۲تا بچه ۳ ، ۴ ساله دختر و پسر بودن توی خونه دید و با ناراحتی و عصبانیت به پدر بزرگم میگه رفتی با یه زن بچه دار و از شدت ناراحتی بیدار شد.... ولی توی خواب اصلا حس نمیکرد که پدر بزرگم فوت شده باشه..این خواب رو یک شنبه شب و حدودا ساعت ۳ یا ۳:۱۵صبح بیدار شد.مادربزرگم چندبار این خواب رومیبینه و باهاش صحبت نمیکنه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. پدر بزرگ شما به خاطر مسائل مالی و حساب و کتابهایی که در دنیا داشته نگران است و سرگرم پاسخگویی و رسیدگی به این مسائل است. او از مادربزرگتان ناراحت است که چرا حساب و کتابهای او را در دنیا درست نمی کنند یا برایش رد مظالم و صدقه نمی دهند یا فکر می کند که کمکها و صدقات مادر بزرگتان برای او کافی نیست. تشکر از هممراهیتون.
Maryam : سلام خانم هراتی عزیز. من 12 رمضان خواب دیدم که به دوران دبیرستان خودم برگشته ام منتهی این بار در عربستان سعودی(من نسبت به این کشور دید مثبتی دارم) و با حجاب شال ایرانی هستم که اونجا من رو به دفتر مدرسه می برند و می گن که تو بی حجابی و باید مثل ما تو این مدرسه روسری سر کنی. یهو فردی که در واقعیت بهش علاقه دارم(ولی با وجود ارتباط خوبی که داریم از حسشون بی خبرم) میاد تا از من دفاع کنه من بهش می گم اصلا ارزشش رو نداره با اینا بحث کنی. بعد یک روسری فیروزه ای رو برمیدارم که مدل ترک ها سر کنم و با خودم می گم من که به مامانم گفته بودم حجاب بهم میاد. ولی هنوز روسری رو محکم نکرده بودم که مادرم صدام زد که برم وسایلم رو جمع کنم و به خوابگاه منتقل کنم.(ناگهان انگار به دوران دانشگاه منتقل شدم) وسایلم رو بردم به اتاق خوابگاه (که اتاق خودم در واقعیت و در خانه خودمون در واقعیت بود) که دیدم این فردی که بهشون علاقه دارم هم هستن و وسایلشون رو هم آوردن و میز تحریری گذاشتن و مشغولن که من که انگار قرارمون چنین چیزی بوده باشه اما انتظار نداشته باشم که ایشون یادشون بوده باشه گفتم عه اومدی؟ و گفت اره و من خوشحال بودم از این اتفاق ولی از خبردار شدن بقیه می ترسیدم که پدرم اومدن و وقتی داشتن می رفتن اومدن داخل اتاق و ایشون رو که اون زمان خواب بودن دیدن و عادی برخورد کردن و تعجبی نکردن.
فریبا هراتی
: سلام. شما لازم است که درسهایی از زندگی تان بیاموزید که شاید فکر کنید خیلی مهم نیستند ولی هنوز این درسها را خوب نیاموخته اید. نسبت به مسئله ای شور و شوق و احساسات تندی از خودتان بروز می دهید و باید سعی کنید که رازدار خودتان باشید و افکارتان را با هر کسی مطرح نکنید. شما می خواهید نشان دهید که طرز فکرتان خردمندانه است و با انرژی و پر شور و شوق، آتشین مزاج و قوی هستید و به این منظور، تمایل دارید که خشم و عصبانیت تان را به رخ دیگران بکشید. اما در عین حال خیلی سریع خودتان را کنترل می کنید و می دانید خردمندانه ترین کار این است که آرامشتان را حفظ کنید و نشان دهید که اصلا نگران هیچ مسئله ای نیستید و نقطه ضعفتان را نشان ندهید. کسی که به او علاقمند هستید هم به شما فکر می کند و سعی می کند که شما را مورد قضاوت و بررسی قرار دهد. اما او نمی خواهد که صراحتا احساسش را به شما مطرح کند چون هنوز از احساس خودش مطمئن نیست و این رفتار او خردمندانه است. حتی اگر پدرتان هم می خواست کسی را بشناسد، تا مطمئن نشده بود، صمیمیتی را بروز نمی داد. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام،من به یه آقایی علاقه دارم خواب دیدم رفتیم خونشون یواشکی و طبقه بالای خونشون بودیم هر دو یهو یه آقایی اومد داخل منم بلند شدم صورتمو کردم سمت دیوار که مثلا نبینه من کیم اون آقا گفت کجا میری بشین واست دوتا جوک بگم انگار تعجبی نکرد که این دختر اینجا چیکار میکنه منم رفتم بیرون تو راه پله رو پله ها نشستم یهو خواهرعشقم اومد بالا منو دید قشنگ خیلی گرم باهام سلام علیک بعدش زن برادرش هم اومد بالا کلی منو تحویل گرفتن انگار تعجبی نکرده بودن از دیدن من عشقم هم عکس العملی نشون نمیداد که مثلا خانوادش منو با اون تو خونه دیدن،بعدش هم انگار من خواهرش و زن برادرش و خودش سوار ماشین شدیم رفتیم بیرون کلی هم باهام صمیمی برخورد کردن،درواقع کسی نمیدونه ما با همیم مخصوصا خانوادش و من و عشقم خیلی با احتیاط رفت و آمد میکنیم ممنون میشم تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما و او به هم فکر می کنید و انشالله درکتان نسبت به مسائل بالاتر خواهد رفت و گشایش کار خواهید یافت. زندگی شما رو به روال مثبت قرار خواهد گرفت و ارتباط خانواده ی او با شما برقرار خواهد شد. زمان خوابتان در تعبیر می توانست بسیار موثر باشد که متاسفانه ذکر نکردهاید. اما خوابتان گویای این است که رابطه ی شما و او موقتی نیست و انشالله او راجع به شما جدی فکر می کند و از شما خواستگاری خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika : با عرض سلام و احترام
حواب دیدم در خانه ای هستم که پسر بزرگم به همراه دوستانش انجا هستن و یکی از دوستانش خانمی بود بسیار باریک و بلند قد و کمی ابله رو ولی مهربان، من انگار شیرینی اماده کرده بودم شیرینی غرق در شهد بود ،یادم نیست از دوستان پسرم با شیرینی پذیرایی کردم یا نه .ولی خودمو با پسر کوچکم کنار در وردی در حال بدرقه دیدم با تعجب به در و راه پله ها نگاه میکردم و به پسر کوچیکم گفتم اینجا که ورودی خونه قبلیمونه و او اصرار داشت که فقط شبیه و اونجا نیست ،و در همون زمان در اتاقی که متعلق به پسر بزرگم بود ایستاده بودم اتاق بزرگ بود تختش کنار پنجره بود با تشکی نو و سیاه رنگ و خود تختخواب چرم مشکی لمسه بود و کنار اتاق مقداری از وسایل خونمون چیده شده بود با رضایت و لبخند گفتم همه چیو مرتب میکنم و تو ذهنم گفتم باید روی تشک پسرم ملحفه سفید بکشم و کلا خونه پر از ارامش و رضایت بود.
سپاس فراوان از شما
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. زندگی شما تحولی تازه پیدا خواهد کرد. پسرتان دوستان جدیدی پیدا می کند و شاید دوست دختر تازه ای که بی سیاست ولی مهربان است و احترام و پرستیژ او بالاست. شما سعی می کنید که خیلی خوشرو با دوستان او رفتار کنید. البته به نظر خودتان همیشه از قدیم برای تحولات مثبت زندگی تان اینگونه بوده اید ولی پسر کوچکتان معتقد است که این رفتار شما تازگی دارد. پسر شما می خواهد نشان دهد که سخت کوش و جدی و قویست و شما تلاش می کنید که آرامش او را فراهم کنید. پسرتان به دنیای بیرون نگاه می کند و می خواهد چشم اندار تازه ای نسبت به زندگی داشته باشد و به آرزوهایش برسد. تشکر از همراهیتون.
Shiva : سلام مجردم خواب دیدم واردخانه عشقم شدم خانه ویلایی.بسیارمرتب وتمیزباپنجره های بزرگ ک نورخورشیدازبیرون واردشده وتمام خونه پرنوربودباکف موزاییک(کاشی)سفید.مادرم همراهم بود دم در اتاق خواب ایستادم وبه داخل اتاق نگاه کردم دیدم اتاق کوچکتر از یک اتاق خواب معمولی است ی پنجره بزرگ داش ک تقریبا تمام دیوارو گرفته ونورزیادی از اون وارد اتاق میشه کف اتاق موکت قهوه ای پهن بودک ی گوشه اون کمی جمع شده وکاشی سفید وبسیارتمیز زیر اون معلوم شده.طرف دیگه اتاق ی میزچوبی باکشوهای متعدد بودک روی اون ی آینه نیم قدقرارداش ک لبه آینه چوبی بود(تختخواب نداش)همون جا دم دراتاق به مادرم گفتم وقتشه ک کمددیواری برای این اتاق بخرم(بعنوان اتاق خوابمون)به غیرازاتاق خواب تمام خانه کاملاخالی از اثاث بود.درواقعیت هرگزخانه عشقمو ندیدم وخانوادم ازعشقم نسبت به این آقا بیخبرن ببخشید فراموش کردم بنویسم هیچ کس تو خونه نبود حتی عشقم . خوابم از اونجایی شروع شد ک انگار تازه وارد خونه شدم به همراه مادرم وداشتم همه جای خونه رو با دقت میدیدم . باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به عشقتان سعی می کنید که با احساس و مهربان و خردمندانه فکر کنید. از فکر کردن به او احساس آرامش و امید می کنید و به این فکر می کنید که کسی در زندگی او نیست. اما در عین حال خود او هم به شما فکر نمی کند. او شخصیتی پاک و مثبت اندیش دارد و شما از زندگی با او، می توانید چشم اندازهای مثبت و آینده ای روشن برای خودتان ببینید. او محافظه کار و خانواده دوست است و شما تمایل دارید که با او ارتباط داشته باشید و از او خاطره ای بسازید. شما چیز زیادی از روابط و زندگی او نمی دانید. تشکر از همراهیتون.
Yazdan : سلام خانم هراتی وقت بخیر خواب دیدم رفتم خونه پدر مرحومم و وارد حیاط شدم دیدم یه مرد جوانی رو دیوارحیاط ایستاده وبا پتک میزنه به دیوار و دیوار میریزه و دیدم نصف حیاط کنده شده و گوده وخاک خیس معلوم بود ودیدم دو قابلمه روحی نسبتا کوچک تو هم کنار دیواره ورفتم قابلمه هاروبرداشتم گذاشتم اون طرف حیاط که زیر خاک و آجرا نمونه خراب شه و دیدم طبقه اول خونه پدرم ،خونه مادرشوهرمه ودر یه اتاق که به سمت حیاط تو بالکن باز میشه
و اون در باز بود واز اون در رفتم تو خونه و به دختر برادرشوهرم که به خونهمادر شوهرم اومده بود ودرخواب سه سال کوچکتربود وهفت ساله بنظر میرسیدگفتم درو بستم
که خاک نیاد تو خونه.ممنون ازتعبیر خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح پدرتان شاد. افکار سنت گرایانه و روحیات اصیل پدرتان جای خودش را به افکار تازه ای خواهد بخشید و شما نمی توانید به سنت ها و فرهنگی که در گذشته داشته اید پایبند بمانید. نمی خواهید که عقب نگه داشته شده و پیشرفت نکنید. ظرفیت و طرز فکر شما و نگرشهای شما دستخوش تغییراتی خواهد شد. مادر شوهر شما هم شاید افکاری سنت گرایانه دارد ولی آماده است تا با مردم تعامل بیشتری داشته باشد. دختر برادر شوهرتان کم عقلی از خودش بروز می دهد و شما خودتان را موظف به حمایت از او می دانید که برایش دردسر و مشکلی به وجود نیاید. تشکر از همراهیتون.