کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خانه

اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.

اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.

اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.

اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
  1. مرد را زن و زن را شوهر،
  2. توانگری،
  3. ایمنی،
  4. عیش خوش،
  5. مال،
  6. ولایت،
  7. عزت،
  8. امانت.

محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.

حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.

جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

1433 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

sepidar

sepidar : سلام وقتتون بخیر باشه.حدودا بین ساعت 7:30 تا 9 صبح خواب دیدم که من به همراه مادر خواهر و برادرم تو خونه پسری که بهش علاقه دارم هستیم(در واقعیت به درخواست اون یک بار همدیگرو دیدیم و گاهی هم صحبت کردیم اما مدتیه که یا هم ارتباطی مثل قبل نداریم).در خواب ایشون ینظر میرسید که به یکباره وارد خونش شده و مارو دیده و از جضورمون اصلا راضی نیست و اخمو بود همونظور که در حال صحبت با تلفن همراهش بود و قدم میزد و من متوجه شدم که منتظر رفتن ما هست.خلاصه من مشغول پوشیدن لباسام شدم واز خونه اومدیم بیرون و توی حیاطش یودبم که تمام شد

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۷:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که اگر خردمندانه، با احساس و با اراده و مصمم بخواهید شرایط تان را قضاوت کنید و از روحیه و افکار دوست پسرتان سر دربیاورید؛ متوجه می شوید که او اصلا به شما علاقه ای ندارد و دوست ندارد که با شما ارتباط داشته باشد. او با کسی دیگر ارتباط پیدا کرده و نمی خواهد که به شما فکر کند یا با شما کاری داشته باشد. پس شما هم منطقی و خردمندانه و مدرن فکر می کنید و او را به حال خودش رها می کنید و دیگر به او کاری ندارید مگر اینکه در جامعه شاید به عنوان یک آشنا، با او مرتبط باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۲۷:۳۹
Dina

Dina : سلام.این خواب رو از طرف دوستم میگمچون نتونست تو سایت عضو بشه،من خواب دیدم باخانواده رفتیم شمال و انجا یه خونه اجاره کردیم ک قرار بود اونجا زندگی کنیم،اما یه دفعه دیدم یه خانواده دیگه هم اون خونه رو اجاره کردن و آقای ک اونجا رو اجاره کرده بود موقع پرداخت اجاره از پشت خودشو ب من میچسبوند و آلتش مدام ب من میخورد، سرتاپا مشکی پوشیده بود ، سعی کردم ازخودم دورش کنم ،بعد ب مامانم گفتم جریان چیه گفت دیگه اینجوریه حالا شش ماه اینجا میمونیم اینا هم هستن، بخشی از خوابم ، دوست پسرم بود ک تو یکی از اتاق ها به من اصرار داشت ک رابطه جنسی داشته باشیم اون هم از پشت، هرچقدر خواستم مانع بشم نشد و حین رابطه از پنجره دیدم خواهر کوچیکم روی پشت بوم خانه روبروی هستش و از پنجره داره میبینه،نمیدونم دید یا نه اما سریع از جام پریدم و پنهان شدم و دوست پسرم بشدت ناراحت شد، بعد از اون دیدم خواهرم و شوهرش خونه ما هستن و سر میز شام بدون لباس با بالاتنه لخت جلوی دامادمون رفتم،چندباری تکرار شد و اول پیش خودک گفتم اشکال نداره و راحت باشم و خودمونیه و این حرفا اما شوهرخواهرم سر موضوعی ناراحت بود و نگاهم نمیکرد شایدم از لخت بودنم ناراحت بود اما بعدش رفتم لباس پوشیدم و همه فهمیدن لباس پوشیدم زمانی ک لخت بود، سینه های من خیلی از نظرم تو چشم بود و کمی بخاطرش خجالت میکشبد

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۱:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تصمیم دارید ایده هایی را عملی کنید که بتوانید زندگی موفق تری داشته باشید ولی دقیقا نمی دانید که باید از چه راه و روشی استفاده کنید که بتوانید از پس کارهایتان برآیید و مسئولیت کارها را بعهده نمی گیرید. اما با این وجود گشایش کار خواهید یافت و اوضاع به نفع شما به پیش می رود. شما مجبور می شوید که خواسته یا ناخواسته از روش درستی برای رسیدن به موفقیت اقدام کنید و جدی کار کنید. انشالله به سعادت و موفقیت خواهید رسید. دوست پسرتان هم به بهانه ی حمایت از شما سعی می کند که نظراتش را به شما تحمیل کند و خواهرتان که درک بسیار بالایی دارد از احساس شما با استفاده از بینش و آگاهی های ذاتی اش با خبر خواهد شد هر چند که شما دوست ندارید افکارتان را با او در میان بگذارید. شما می خواهید شرایط خواهر و شوهرش را در مورد تصمیمی که باید اتخاذ کنند؛ مورد بررسی قرار دهید و می خواهید به آنها کمک و از ایشان حمایت کنید. نظراتتان را رک و پوست کنده با آنان مطرح می کنید و نشان می دهید که قدرت حمایت از ایشان را هم دارید. اما شاید به صورت افراطی این احساسات را بیان می کنید و شوهر خواهرتان معذب می شود. شما شخصیتی مهربان و دلسوز دارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۰:۵۰
masume

masume : سلام خانم هراتی عزیزم.دیشب خواب دیدم خونه ی ما و علی اینا بهم وصله(دیوار وسطی وجود نداشت میشد رفت خونه ما یا خونه اونا.کلا 1خونه شده بود اتصال خونه هامون.دیدم اونا مهمون داشتن خونه خودشون.خونه اونارو خیلی بزرگتر از واقعیتشون میدیدم.بعد دیدم ازون مرز اتصال 2تا خونه ها وارد خونه ما شدن.من ب علی گفتم خب مامانت اینا رفتن الان اونجا وارد خونه ما شدن نمیگه مامانت اینجا کجاس؟اینجا خونه کیه.میفهمن تو با من(یه دختر)ارتباط داری.علی گفت ن کاری ندارن مشکلی نیست.بقیه خوابم دیدم اونا خونه ما بودن همشون و من و علی ام با هم بودیم.و اونام براشون عجیب نبود ک هی بخوان سوال کنن اینجا کجاس.یه پسر بچه از فامیلشونم میدیدم تو اتاق پیش من و علی بود منم باهاش حرف میزدم.و دیدم علی خواهر خیلی چاقو توپل و چادری سنتی داره(تو واقعیت اصلا این تیپ نیستن لاغرو قرتیه خواهرش)

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۰:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. انشالله کم کم ذهنیت شما و علی مشابه هم خواهد شد و او به خانواده اش راجع به شما خواهد گفت. هدفتان و برنامه هایتان و روحیاتتان یکی می شود. انشالله گشایش کار می یابید و علی ثروتی به دست آورده که بتواند زندگی مستقلی برای شما و خودش فراهم کند. قلب شما به هم وصل است و ایده ها و افکارتان یکیست. خوش خبر باشید انشالله. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۰۱:۰۱
Ghoncheh

Ghoncheh : سلام
من امروز صبح زود خواب دیدم داخل یک خانه قدیمی بودیم نمی دونم برای چه کسی بود ولی مادر بزرگ ویا فامیل ولیزمن اونحا بودم از کاه گل بود و چند تا مردکه ظاهرا فامیل بودن و من نمی شناختم اونا رو دیدیم چند جای خانه نم پس داده گفتن‌ زمانی ضربه دارن به این خانه قدیمی و گلی هم داره فشار میاد بعد من ترسیده بودم که توی این خانه احتمال خراب شدن و قدیمی هستم و امنیت ندارم هستم گفتم فردا برم بعد یک لحظه دیدم جای از خانه خوابیده بودم با ترس بلند شدم حس کردم خاک از سقف ریخت و خانه داشت خراب می شد ادم های که اونجا بودن هی می گفتن بریم بیرو خانه داره خراب می شه من مادر بزرگم دیدم (فوت کردن )خوابیده اونحا صداش می زدم بلند بشه فرار کنیم از خانه که داشت خراب می شدتوی خانه انگار آشنا و فامیل و همکاراونحا بودن البته بعضی رو نمی شناختم بعد یادم اومد کت برادرم توی یکی از اتاق بود من رفتم بردارم کت رو یواشکی چون نمی خواستم ادم های که اونحا بودن بعضی شون هم من می شناختن بفمن وبگن توی این این خانه داره خراب می شه به فکر کت برادرش و ببینن کت برادرم رو برداشتم و با مادر بزرگم داشنیم فرار کردیم از اون خانه که دیدم درب چوبی بزرگ و محکمی و نوی رو خانمی که چادر سرش بود باز کرد کفت بیان داخل وگفت چرا اون خانه موندین اون معلوم قدیمی و سست خراب می شه و به خانمه گفتم خوب خانه قدیمی و اجر نداشت وگرنه می افتاد روی سرمون ولی فقط یک گرد و خاک از سقف رو حس کردیم بعد اون خانم گفت بیان بشینین اینجا من یادمه چادر سرم بود و روی فرش با پسر عموم و یک خانمی دیگه و مادر بزرگم نشستیم‌

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۵:۴۴:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیزم سِروِر سایت با مشکلاتی مواجه شده بود و فعالیت سایت مختل شده بود. من تعبیر شما را 2 روز پیش اعلام کردم ولی الان که مشکلات سایت ظاهرا رفع شده، بعضی از خوابهایی که تعبیر کرده بودم به عنوان خوابهایی که تعبیر نشده دوباره برای من نمایش داده می شود. نمی دانم که واقعا شما تعبیر اولیه ی من را دریافت کرده اید یا خیر. از شما تقاضا می کنم در صورتی که تعبیر تکراری خدمتتان ارسال می کنم، آن را نادیده بگیرید. شما و فامیلتان با مشکلات و نگرانیهایی در زندگی تان مواجه می شوید و از نظر عاطفی و احساسی، ناراحت خواهید شد. اما سعی می کنید که زندگی تان را عوض کنید و نه اینکه به همان اشتباهات گذشته تان ادامه بدهید. شما از برادرتان هم حمایت می کنید و سعی می کنید که بسیار خردمندانه رفتار کنید. درهای تازه ای از موفقیت به روی شما باز خواهد شد. دنیا به شما رو می آورد و اگر می خواستید به اشتباهات گذشته تان با سماجت و اصرار، ادامه بدهید، زندگی تان قطعا تباه می شد. شما منبعد خردمند تر، رازدارتر، با سیاست تر و مستقل تر و حتی متمولانه تر زندگی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۵:۳۰
مرجان

مرجان : سلام وقت بخیر. من مجردم خواب دیدم مهمان بودم جایی و برگشتم خونه و مادرم گفت تو نبودی ما خونه رو یک میلیارد و پانصد فروختیم و شیراز خونه ۳ خوابه بزرگ خریدیم تو دهاته ولی تو شهره. مادرم خوشحال بود و من تو فکر بودم که اگر برم شیراز کسی که دوستش دارم چی میشه. یجا دیدم که رفتیم قسمت پیاده رو و مامان بابام همونجا خوابیدن منم دراز کشیدم که بخوابم یه زن جوانی رو دیدم که توی آپارتمان روبرو لبه پنجره نشسته لباس سفید به تن داشت و از بالا شیرینی و شکلات مینداخت پایین و بیشترش میوفتاد تو بغل من و من زیر پتو قایم میکردم یهو دیدم مردم حجوم بردن که تو خیابون شیرینی بردارن اما یکی دوتا اونجا ریخته بود و بیشتر پیش من میوفتاد. یه دختره جوون جفتم نشست اومدم یدونه شیرینی بهش بدم که از خواب پریدم. ولی لحظه آخر کناره من شیرینی مثل گز پیدا کرد و برد

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۵۹:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی شما تحولی مثبت خواهد داشت. مشکلات شما به زودی پایان می پذیرند و به آرامش و رفاه بیشتری خواهید رسید. شانس و سعادت خانوادگی بیشتری بدست خواهید آورد. مادر و پدر شما روی تصمیماتی که تدریجا برای زندگی شان می خواهند اتخاذ و آنها را عملی کنند؛ فکر می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۷:۱۵
Saba

Saba : سلام .خواب دیدم میخوام یک خونه اجاره کنم یا بخرم خیلی خونه بزرگ و تازه سازی بود دستشویی و حمامش هر کدوم اندازه پذیرایی بود ولی خیلی محکم نساخته بودند ،نمای بیرون هم عالی و بقیه خونه های توی کوچه هم خیلی زیبا بودند ولی همش اطرافیانم می گفتن این خونه پایین شهره و خوب نیست و من فقط نگاه میکردم که همه چی خوبه ولی حرف اونا همش تکرار میشد که محله ی پایین شهره و خوب نیست .ممنونم

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ایده ای در ذهنتان دارید که می خواهید آن را عملی کنید ولی صرفا به ظاهر ماجرا نگاه می کنید و از کم و کیف آن با خبر نیستید. علیرغم امکانات و پیشرفت ظاهری که ممکن است برایتان؛ با عملی کردن هدفتان پیش بیاید؛ انجام و پیشبرد ایده تان بسیار به ضرر شماست. شما نباید سطحی نگر و ظاهر بین باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۵۲:۴۷
Fereshte

Fereshte : باسلام خدمت شما .خواهرم خواب دیده ک من و پسرم واون داشتیم میرفتیم داخل یک خونه ایی ک جلوش داربست داشت انگار ک در حال ساخت باشه وداربست برای سنگ نما باشه من وپسرم داخل رفتیم خواهر هنگام داخل شدن داربست رو میگیره ک یهو اون داربست شل بود و می افتد و ب گوشه گیجگاه سر یک پسر بچه ۱۰ ساله(ک انگار بچه کارگر اونجا باشه ) برخورد میکنه پدرش میاد خواهرم پرستار بودند هر کاری میکنه وبه پدر بچه میگه بیا ببریمش بیمارستان شاید بخیه بخواد یا در داخل خونریزی داشته باشه بعدا براش خطر داره پدرش میگه چیزی نیست ولی پسر بچه با نفرت خواهرم رو نگاه میکرد وخواهرم با مهربانی نیگفت عزیزم تقصیر من نیست اونا شل بود بعد از اون هر روز ب خونه میرفت وب دیدن پسربچه میرفت ولی او همچنان با نفرت اونو نگاه میکرد .پیشاپیش از تعبیربسیار عالیتون تشکر میکنم.

پاسخ
لینک۱۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۱۹:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خواهرتان با کسی برخورد می کنید که سعی می کند که حفظ ظاهر کند تا نشان دهد که موفق و خردمند است و به دستاوردهای بالایی در زندگی اش رسیده است. او می خواهد روی جسمش کار کند و ظاهری بهتر لباسی فاخرتر و خلاصه، رفتاری آبرومندانه تر از خودش بروز دهد. اما خواهرتان به مسئله ای ساده و بدون اینکه تعمدا قصد آبروریزی او را داشته باشد؛ گیر می دهد و به این واسطه، آبروی این شخص می رود و حرمت او می شکند. هر چند که او در ظاهر، سعی می کند که خردمندانه رفتار کند و نمی خواهد اقرار کند که از خواهرتان کینه به دل گرفته، و هر چند که خواهرتان از ته دل به خاطر اینکه آبروی او را برده است؛ ناراحت می شود، اما نفرت او از خواهرتان هرگز کم نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۸:۱۷
Sh

Sh : باسلام بنده چند ماهی هست که عروسی کردم وزندگی مشترک شروع کردم خواب دیدم پدرومادرم وهمسرم وبه همراه من وارد خونمون شدیم ولی اون خونه انگار خونه ما نبود خیلی کثیف وقدیمی نامرتب بودحتی کاشی اشپزخونش ابی فیروزه ای بود من میگفتم اینجا خونه مانیست خونه ما تمیزز نوساز ولی همسرم میکفت چیزی نگو

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۹:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. افکار منفی به ذهن شما خطور می کند و فکرتان به خاطرش ناراحت خواهد شد. ممکن است فکر شما به خاطر اینکه امکانات و اختیارات مالی شما تحت تاثیر پدر یا همسرتان از شما گرفته شده ناراحت شود ( ممکن است امکانات مالی کمتری در اختیار شما قرار بگیرد). حتی ممکن است طرز تفکر همسر و پدرتان محدود شود و شما احساس کنید که آزادیهای شما از شما گرفته شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۹:۳۴
سودابه عباسی

سودابه عباسی : سلام خانم هراتی این اولین خوابی هست که در مورد خانه جدیدمان میبینم خواب میدیدم خانه جدیدمان هستیم خانه یک کم بزرگتر و مرموز بود یکم ترس داشتم با برادرها و مادرم بودم شب بود و خانه چند پنجره اضافه تر داشت باد میامد و یه قسمت از پنجره را با خود تکان میداد و من متوجه تکانهای آن قسمت از پنجره بودم و شاید نوعی ترس
داشتم حس میکردم نیروهای مرموزی مثل اجنه در خانه هست شروع کردم به خواندن ایات قرانی مثل سوره ناس ،سوره فلق و ایت الکرسی و از برادرهایم هم خواستم که انها هم پشت سر من تکرار کنند به یکباره به سمت بالکن رفتم و وقتی پایین رو نگاه کردم متوجه حضور عمه ام که فوت شده اند شدم در حیاط ایستاده بودن و حس میکردم دو دخترش را صدا میکند امدم خانه و به مادرم گفتم که من عمه که فوت کرده اند رو دیدم در حیاط مادرم هم گفت بله من هم متوجه شده ام دوباره برای دیدن عمه ام به بالکن رفتم اینبار دیدم عمه ابستاده و لاغرتر از زمان زنده بودن هستن صورت غمبار در حالی که چادر مشکی به سر دارن به بالا نگاه کرد و من را دید در چهره اش التماس و درد بود بدون اینکه لبهایش تکان بخورد حرف میزد به من التماس کرد که او را حلال کنم من از گدشته و اذیتهایی که به مادرم و ما کرده بود گفتم گفت همه را میپذیرد امااز من میخواهد که حلالش کنم من هم گفتم به یک شرط حلال میکنم که برای من دعا کند که یک بخت خوب نصیبم شود و ازدواج کنم البته یک خواسته دیگر هم داشتم در مورد کار ولی ازدواجم را گفتم و گفت برایت دعا میکنم تو هم مرا حلال کن بعد امدم خانه دیدم برادر کوچکم لباس به تن کرد و به سمت بیرون خانه رفت گفتم کجا میری گفت لیلا دخترعمه زنگ زده که با مهمان خارجی اش داره خانه ما می اید نتوانستم جلورفتن برادرم را بگیرم اما از امدن دختر عمه و همراه اش در نیمه شب خیلی خوشحال نبودم چون دلم نمیخواست خانه جدید ما بیایند چون در واقعیت هم خبر ندارند که من خانه دارم و به خانه جدید که بزرگتر از قبلی هست نقل مکان کردهایم ترس داشتم که آنها حسادت کنند برادرم که رفت از بالکن خانه انگار جایی را میدیدم شبیه بیمارستان و همراه دختر عمه ام که به نطرم مرد خارجی بود روی تخت چرخدار بود که به سمت اتاق شیشه ای شبیه آی سی یو میبردن بعد دیدم به یکباره در زدن و پسر عمو و عمو به خانه ما برای اولین بار امدن از امدن انها هم خوشحال نبودم پسر عمو یم دستش را روی کمرش گذاشته بود و خم شده بود و چهره برافروخته ای داشت از شدت درد فریاد میزد فریادهای بلند همان برادرم که رفته بود به استقبال دختر عمه ام را دیدم در خانه هست ولی به سن کودکیش بر گشته از فریادهای پسر عموی ام ترسید و من برادرم رو بغل کردم و به گوشه ای بردم که نترسد محکم در آعوش گرفته بودم و میبوسیدم که نترسد . عمویم هم بعد از پسر عمویم وارد منزل شد در چهره اش حسادت میدیدم بدون اینکه برای امدن به منزل جدیدمان به ما تبریک بگوید شروع کرد به نگاه کردن به در و دیوار خانه و مدام به خانه نگاه میکرد من از این رفتار عمو یم ناراحت بودم که چرا اینقدر توجه به خانه میکند و اصلا توجهی به ما ندارد (خانم هراتی عزیز در واقعیت خانواده عموی من از اینکه من این خانه را خریده ام حسادت میکنند حتی یکی از دوستان به من گفتند که پشت سر من چه حرف هایی زده اند اما من به خاطر خویشاوندی به روی انها نیاوردم ) من در خواب مدام یک تابلوی چهار قل که چند وقت پیش در یک مغازه دیده بودم را هم میدیدم انگار یک جور قوت قلب بود برایم. (خانم هراتی عزیز من سالهاست که پدرم را از دست داده ام و کار کرده ام خودم هم با پس انداز خانه خریده ام در این سالها از هیچ کس کمکی نخواستم جز خدا ولی نمیدانم اطرافیانم چرا نسبت به من و برادرهایم حسادت دارند و من از حسادت و رفتارهایشان بسیار دلگیرم) . با سپاس از تعبیرتان

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۸:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی شما بهتر از گذشته شده است ولی در عین حال شما ایده ها و افکار تازه ای به ذهنتان می رسد. با موانع و مشکلات زیادی مواجه هستید و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. نگران هستید که دشمنان شما به شما آسیب بزنند و یا به شما چشم زخم برسانند و حسادت کنند. شما به امکانات و موقعیت هایی که برایتان ممکن است پیش بیاید فکر می کنید و ادراک یا نشاط تان را از دست داده اید. شاید شما به تصمیمی فکر می کنید. یا خواب به شما می گوید که نیاز دارید وارد دنیایی بزرگتر شوید و زندگی را تجربه کنید. درک شما بالاست و بینشی قوی دارید. عمه ی شما ( روحش شاد) از دخترانش و شما طلب کمک دارد و واقعا می خواهد که او را حلال کنید. او هم متقابلا شما را دعا می کند که به خواسته تان برسید. دختر عمه تان احساس استیصال می کند و با مشکلی مواجه شده که شما درک درستی از آن ندارید و احساسات او جریحه دار شده است. پسر عمویتان هم مستاصل است و فشار زیاد و مسئولیت های زیادی را روی پشتش احساس می کند و شرایط برای او غیر قابل تحمل شده. برادر شما در حل مشکلاتی که به تنهایی می خواهد با آن مواجه شود، عاجز است و نیاز به حمایت و مراقبت شما دارد و از خودش کم عقلی به خرج می دهد. عموی شما از اینکه شما می توانید زندگی بهتری از آنان داشته باشید متعجب شده و به شما حسادت می کند.شما باید مرتب 4 قل را در ذهنتان حک کرده و بخوانید تا از شر چشم زخم همه در امان باشید. روح پدرتان شاد. آفرین به شما. بعضی از مردم همیشه نسبت به کسانی که زندگی بهتری از خودشان دارند، حسادت می کنند ولی اگر آیت الکرسی زیاد بخوانید از شر همه ی خطرات در امان خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۴۷:۵۰
سوگل

سوگل : با عرض سلام و ادب و خدا قوت . لطفا خواب نمایش ندهید

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۶:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. زندگی خواهرتان و خانواده اش متحول خواهد شد و آنان اعتبار زیادی برای پسرشان قائلند. خواهر زاده ی کوچکتان می خواهد حرف خودش را در زندگی به پیش ببرد و بین عقل و دل او کشمکش وجود دارد شما پیشنهاد می کنید که با او مهربانتر باشند و احساسات بیشتری نسبت به او بروز دهند شاید از لجبازی دست بردارد. خواهر شما و شوهرش گرچه از بیرون سخت و خشک به نظر می رسند ولی شخصیت هایی احساساتی و شکننده دارند و می خواهند روی ذهن و جسم و زندگی شان کار کنند و تحولات مثبتی را در زندگی شان بوجود بیاورند. شرایط مالی آنها خوب است و سعی می کنند که برای پسر کوچکشان هم امکانات رفاهی بهتری فراهم کنند. خواهر شما و شوهرش باید به بچه هایشان هم کمک کنند تا مشکلات مالی آنها هم حل شود. عروس ایشان و پسرشان با اختلافاتی در زندگی مواجه هستند. شما سعی می کنید که آرام ولی خردمندانه و سخت کوش باشید و در جهت بهبود شرایط آنان نظرات خودتانرا ابراز کنید. شاید خواهرتان می خواهد بخشی از زندگی اش را بنام پسرش کند تا او هم بتواند مستقل زندگی کند. هر چند که در اینصورت شاید پسر کوچک او با محدودیت هایی در زندگی اش مواجه شود. خواب شما معادل 2358 کاراکتر و 4 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۹:۳۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.