کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خانه

اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.

اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.

اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.

اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
  1. مرد را زن و زن را شوهر،
  2. توانگری،
  3. ایمنی،
  4. عیش خوش،
  5. مال،
  6. ولایت،
  7. عزت،
  8. امانت.

محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.

حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.

جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

1443 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Lara

Lara : سلام خواب دیدم در خانه ای که من تا ۹ سالگی در آن زندگی کردم (الان ۴۵ سالمه) هستم و خانه ای کوچک بود ۵۰ متری من اونجارو بازسازی کردم و یه سوئیت درست کردم نورانی و زیبا و فوق العاده قشنگ شده بود و به همه نشون میدادم یه تخت هم اونجا گذاشته بودم و سقف خانه پر از لامپ و لوستر های زیبا بود البته هنوزم آثار بنایی مانده بود مثل خاک و گچ و اینا ممنون از پاسخگوییتون

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۱:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید به امنیتی که در گذشته داشتید برسید و برای خودتان زندگی سرشار از امنیت و رفاه بسازید. شما ذهن و روحتان را ترمیم و بازسازی خواهید کرد و افکار منفی را از وجودتان دور میکنید. ایمانتان را قوی تر می کنید وخیلی روحیه ی عالی خواهید داشت و البته سقف آرزوهایتان سرشار از امید و نور و روشنایی خواهد بود. شما به ثروت و موفقیت زیاد می رسید ولی البته خاطرات سختی هایی که در زندگی تان کشیده اید، در ذهنتان تا اندازه ای باقی خواهد ماند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۲:۵۸
مایا

مایا : با سلام و عرض ادب و احترام

لطفا این پست نمایش داده نشود .

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۸:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما به امکانات و موقعیت های پیش رویتان نگاه می کنید و باید سعی کنید که سیاست داشته باشید. در زندگی به مولفه ها و مسائلی که کلیت زندگی تان را می سازند توجه می کنید ولی باید سعی کنید که خیلی باریک بین و نکته سنج نباشید و کلیت موضوع را در نظر بگیرید و سر چیزهای کوچک گیر ندهید. زندگی شما متحول خواهد شد و روحیه تان عوض می شود. ارزش ها و ایده های تازه ای به زندگی تان می آید و احساس امنیت خواهید کرد. باید سعی کنید که جبهه نگیرید و نسبت به مسائل بی طرفانه قضاوت کنید. انشالله ازدواج می کنید و صاحب فرزند خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۴:۲۹
لیلی

لیلی : سلام خواب دیدم تو ی خونه خیلی قشنگی هستم تو اون خواب خونه ما بود اما شبیه خونمون نبود دوتا پسر بودن یکشیون میخواس بیاد سمتم ک دومی ب گرگ تبدیل شد و پرید رو اونی ک میخواس بیاد سمتم و اونی ک میخواس بیاد سمتم ب سگ تبدیل شد و من ترسیدم فرار کردم از پله خیلی درازو فرش قرمز اومدم پایین و اونا در حآل دعوا میمودن دنبال ک شاید یکیشون ب من برسه وب اخر پله رسیدم یه روبروم یه دری دیدم دویدم سمتش قفل بود ولی کلیدش داخلش بود کلیدبزرگ بود و طلای بود به زور باز کردم درو و کلیدو در اوردم و از پشت درو رو خودم قفل کردم ک نیان سمتم چون خیلی ترسیده بودم و تو حیاط رفتم و از پشت شیشه میدیدم اونا دعوا میکنن جوری ک میخواستن همو بکشن وازخواب پریدم خانم هراتی من یک دخترمجرد هستم که در مسئله ازدواج ازطرف پدرم وعموم مشکل بزرگی دارم(مشکل اجبار)ممنونم.

پاسخ
لینک۲۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۳:۱۵:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۶:۱۶
Mah11111

Mah11111 :
سلام خانم هراتی، روز بخیر.
من یه خواستگاری داشتم قبلا که خیلی وقت پیش ازدواج ما بهم خورد و الان چند ماهی هست مجدد به هم رجوع کردیم. ایشون الان با دوستشون مسافرت هستن.
خواب دیدم از جایی اومده بود و طبقه سوم منزل پدرم را بهش داده بودم که با یکی از دوستاش که موهای بوری داشت چند روز اونجا بمونه. مثل اینکه به پدر و مادرم نگفته بودم. گاهی میرفتم پیشش و با من شیطنت میکرد. یه بار رو تختش یه تعدادی موهای بُلند ریخته شده که معلوم بود مال خانمه را دیدم و بهش گفتم معلومه داری چیکار میکنی و حالت قهر رفتم پایین. خودش اومد و یکم توجیه کرد. رفتم با دوستش صحبت کنم بگم ببین چیکار میکنه، اومده خونه ما اونوقت با کس دیگه ارتباط داره که همون موقع خودش غیبش زد. من سریع رفتم بالا دنبالش و دیدم یه خانم و پسر نوجوانش را قایم کرده بوده که من نبینم. دستاشو انداخته بود دور گردن اون دوتا و فشارشون داده بود به خودش جوری که سرهاشون بهم چسبیده بود. من خیلی عصبانی شدم و شلوغ کردم، دلم میخواست بزنمش، میگفتم کاش میشد از پنجره پرتش کنم پایین. یه عده ادم دیگه هم جمع شده بودن اونجا و وضعیت شلوغ پلوغ و درهمی بود.

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۲:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما الان بعد از این مدت که او برگشته به او اعتبار و جایگاه بالایی در زندگی تان داده اید و متصور هستید که درک او نسبت به گذشته بالاتر رفته. ولی هنوز خودتان در همان جایگاه فکری که در قدیم داشته اید مانده اید و گاهی فکر می کنید که او که الان ثروتی به هم زده و کار خوبی دارد نکند به شما خیانت کند. از جهتی او رفتاری اجتماعی و طبیعتی برونگرا دارد که این باعث می شود شما فکر کنید که او می تواند به راحتی با هر کسی بخواهد ارتباط داشته باشد. همانطور که از او انتظار دارید که این جدایی باعث شده باشد که حالا منطقی تر فکر کند و درک بالاتری داشته باشد خودتان هم باید همین انتظار را از خودتان داشته باشید و با حسادت های بی پایه و اساس فکرتان را ناراحت نکنید. اما در عین حال باید سعی کنید که بی گدار هم به آب نزنید . شما تجربه کسب کرده اید و باید تا از لحاظ اخلاقی او را کاملا آزمایش نکرده اید، و مطمئن نشده اید که در زندگی او تنها کسی هستید که او به آن علاقه دارد، از لحاظ عاطفی درگیر او نشوید. محبت کنید ولی دل نبندید تا زمانی که همه چیز برایتان کاملا روشن شود. شک و ابراز کردن شک، رابطه ی شما را دوباره می تواند به هم بزند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۵:۲۱
majinaz

majinaz : سلام خانم هراتی عزیز . وقت بخیر

ممنون میشم متن خواب مخفی شود.



پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۳:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر بزرگ شما روحی بزرگ دارد و سقف آرزوهایش بلند است. او خودش را به خاطر سختی ها نباخته و شخصیتی تمیز و با کرامت دارد. کار و پروژه ای که برایشان سود دهی داشته باشد، قرار است در زمینه ی زندگی آنها به وجود بیاید. کسی برای خاله ی شما احترام زیادی قائل نیست و اکثرا او را محکوم می کنند که به خاطر روابط جنسی و زناشویی است که با شوهرش مانده. عملکرد او برای دیگران مشخص است و نگرش و رویکردی نسبت به زندگی ندارد و بی هدف است. شما امیدوارتر و خوشبین تر از قبل شده اید و می خواهید کوشا و با عزت باشید. شما نمی خواهید که نظرات شما را آدمهای نالایق که هیچ شایستگی ندارند به اسم خودشان تمام کنند. شما سعی می کنید که اهدافتان را برای خودتان نگه دارید. روابط اجتماعی شما با فامیل قویتر خواهد شد و دنیا به شما رو می آورد. به شما گفته بودم که باید صبر کنید تا خودش به سمت شما تمایل پیدا کند!! بار اول گوش نکردید شما را پس زد. اینبار هم آرام باشید بگذارید او حس کند که شما قیمتی تر از آنید که بخواهد شما را کنار بزند. چراغ زندگی مادر بزرگتان انشالله گرم خواهد ماند و فکرشان آرام می شود. شما به ایشان کمک می کنید که آرامششان را حفظ کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۶:۵۵
Mehri

Mehri : خواب دیدم منو برد تو یک خونه تازه ساخت یا اینکه عکس خونه رو فرستاده برا؛ کاملا خونه ش سفید و خوشگل بود و تقریبا بزرگ و برشکاریهای سقف و دیوار به زیبایی خونه اضافه میکرد؛ بهم گفت نظرتو بگو
منم گفتم خب نظر من چرا
گفت چون مهمه و برای تو هست ازین به بعد باید اینجا باشی
یهو رو دیوار چشمم میخوره به یه عکس؛ یه عکس تار و کوچیک که تصویر داخل اون شبیه زنش بود تقریبا!....پرسیدم ازش عروسیت نزدیکه و اینجام خونه تونه؟
گفت نه اینجا خونه ی توئه نه کسی دیگه
من این خونه رو هم قبلا چند بار تو خوابام دیده بودم
بعد پریدم از خواب

پاسخ
لینک۲۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۳:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی شما متحول خواهد شد. شما روی ذهن و روح و حسمتان کار خواهید کرد و افکار منفی را از سرتان پاک می کنید. شما آرزوهایی دارید که باید به آنها برسید. واقعیت رسیدن این آقا به همسرش بر زندگی شما نقش بسته و شما نمی توانید این واقعیت را عوض کنید ولی از این به بعد شما باید سعی کنید زندگی تمیز و پر انرژی و امیدوار کننده و شادی برای خودتان بسازید و شروعی تازه داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۲:۲۰
Molly

Molly : خواب دیدم با فامیل دور و نزدیکم در منطقه تفریحی هستیم،از مادربزرگم شنیدم تو این منطقه یکی از پادشاهان قدیم گنج پنهان کرده و کسی نمیدونه کجاس،داخل خونه ای که کرایه کرده بودیم بعد از باز کردن در یخچال برف و بارون و تگرگ برای لحظه ای شروع ب باریدن کرد،بچه هایی رو متعلق به فامیل میدیدم که اصلا در واقعیت وجود ندارن.چند نفر که بمن نزدیک میشدن میگفتن صدای گریه شنیدیم اومدیم سمتت درصورتیکه من گریه نمیکردم و صدایی نمیشنیدم ولی ترس از یک اهریمن نامرئی داشتم،
یک در آبی حیاط پیدا کردیم که کلید هم داشتیم ،در که باز شد پشت در یک خونه روستایی بود ،همه فکر کردیم این همون خونه است که گنج داخلشه،داخل خونه سوراخهای بزرگی تو دیوار بود که درختهای بزرگی از ریشه در اورده بودن و داخل سوراخهای دیوار گذاشته بودن و میگفتن این سوراخا پر از مارهای سیاه هست،اطراف خونه ی عده مرد تجمع کرده بودن ک نباید این خونه خراب بشه و مرد شروری میدم که سعی میکرد اذیت کنه و ما طوری وانمود کردیم ک قصد استراحت و اسکان تو اون خونه رو داریم و دنبال تخریب و گنج نیستیم،داخل خونه وارد راهرویی شدم سمت راست ی جایی شبیه مطبخ های قدیمی و ی آتیش رو زمین سنگی روشن بود و ی کتری روی اتیش و تو خواب بنظرم عجیب بود که آتیش چرا روشنه !کی این آتیش رو روشن کرده و ما که نکردیم،همینطور فامیلم رو در رفت و آمد میدیدم ،از اونجا مسیرم رو ادامه دادم ناگهان پنجره عظیمی پر از نور و رنگ و شیشه های رنگی و خیلی زیبا برای لحظه ای دیدم مثل اینکه اون پشت ی سالن بزرگ غرق نور با اون پنجره عظیم بود ،همه رو صدا زدم بیاین ببینن اما به سختی میتونستیم اون منظره ای که من دیدم رو دوباره کامل و با عظمت دید و فقط ی گوشه اش دیده میشد ،رفتم سمت راست با یکی از خاله هام داخل یک اتاق و از پنجره اونجا بیرون نگاه کردم ی رودخونه زیبا بود و طرف مقابل ما کلی خونه بود و من تعجب کردم چطور صاحب خونه های رو به رو این خونه رو ندیدن و مخفی مونده،همه جا داخل خونه شلوغ و پر از آدم بود ،دیدم خونه تاریک شد انگار آفتاب رفت ،داییم اومد سمتم گفت این شماره تلفن بگیر و قبل اینکه اینکارو کنم ی نفر با صدای ترسناک فریاد زد نه من جشن تولد میخام و من بشدت میترسیدم و مطمئن بودم این خونه شیطانی هست و پر از دعا و جادو،ب سرعت رفتم سمت یکی از اتاقا و اونجا خاله و دختر خاله و ...خاب بودن بیدار کردم و گفتم فرار کنین و فقط برین بیرون از خونه،خاله ام گفت نه من خاب دیدم بیرون منتظرن ک اذیتمون کنن ولی من هرکسی رو میدیدم فریاد میزدم برین بیرون از این خونه،ی دفعه دختر خاله ام که خاب بود سرش به شدت تکون میخورد و میچرخید انگار ی نیروی شیطانی داخلش بود و من سریع سرش گرفتم و گفتم بسم الله به اسم الله و فریاد میزدم و تکرار میکردم و از خاب پریدم

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۵۳:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. قبل از تعبیر خوابتان از شما خواهش می کنم سعی کنید خوابتان را کوتاه بنویسید. با توجه به حجم بالای تعابیر و کاربران، خوابهای طولانی منبعد به هیچ وجه تعبیر نخواهند شد. شما و فامیلتان تمایل دارید که مهارتها و استعدادهای پنهانی خودتان را کشف کنید و راجع به این صحبت می کنید که اگر مثلا قابلیت های کشف نشده ی درون وجودتان را پیدا می کردید می توانستید از منابع درونی تان استفاده کنید. از مثلا نیروهای ماورایی و غیر طبیعی تان یا اینکه با این نیروها می توانستید در تماس باشید. ولی به این نکته توجه نمی کنید که استفاده از این قابلیت ها و نیروهای ماورایی همیشه به صلاح آدم نیست که مثلا با استفاده از آن نیروها، کارهای شما ختم به خیر شود. خیلی نیروها هستند که شر آفرین هستند و باعث خانمانسوزی و ریشه کنی زندگی های انسان ها می شود. استفاده از جادو جنبل بعنوان مثال همیشه خوشبختی آفرینی نمی کند و خیلی وقتها هست که باعث شر می شود. این کارها استرس آفرین است و استفاده از این کارها باعث می شود که زیبایی زندگی محو شود و تماما نیروهای شیطانی ذهن و زندگی انسان را پر کنند. دختر خاله ی شما خیلی علاقه دارد که بتواند از این نیروها داشته باشد ولی به محض اینکه او سعی کند با استفاده از جادو به خواسته هایش برسد، شیاطین او را تسخیر خواهند کرد و روانی و دیوانه و مضطرب خواهد شد. سراغ این کارها نروید. نرمال زندگی کنید. ارتباط با جنیان و شیاطین دنیا و آخرتتان را خراب می کند. به حرف مادربزرگتان هم که فکر می کند استفاده از جادو باعث خوشبختی تان می شود گوش نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۸:۳۴
Sheyda

Sheyda : باسلام و احترام
خانم هراتی عزیزم، عمه ی مجردم خواب دیده که پدر فوت شده اشون یعنی پدربزرگم یه خونه خیلی قشنگ ساخته، خیلی لوکس بوده، بالکن بزرگ، مثه قصر بوده یه خونه ی رویایی. عمه ام واسه خونه خیلی ذوق داشت. عمه ام به پدربزرگم گفته یه جاهایی باید درست شه و نرده زده شه و...
عمه ام یه مارمولک دید و گفت من از مارمولک بدم میاد هرجا میرم هست!
بعدش ناهار همه خونه ی ما بودن، توو خونمون یه جشن خوشحالی بود، من به عمه ام گفتم میخوام همه بفهمند من دیگه از طلاقم ناراحت نیستم و این جشن رو گرفتم که بگم مرحله زیبا زندگیم شروع شد و خیلی زیبا شده بودم.
مادرم کلی گیاه بادمجون و گوجه و. ..داد که عمه ام توو حیاط بکاره، عمه امم که یه باغچه مرتب داشته شروع کرد به کاشتن و روو بمن گفت بعد از کاشتنم آماده میشم و میام.
برای اماده شدن عمه ام دید که من فرصت نمیکنم آرایشش کنم بهم گفت خودم میکنم.


ممنون میشم برای تعبیرش راهنماییم کنید.
سپاسگزارم.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۴:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. پدر بزرگ شما جایگاه خوبی در آخرت ساخته و مقام او نزد خداوند بالاست. او گناهان کوچکی داشته که خداوند آن گناهان را پوشیده و پنهان کرده و بخشیده است. عمه ی شما به پیشنهادی فکر می کند و پاسخ او بله است. می خواهد به ازدواج یا کاری بله بگوید. شما زندگی تان متحول شده و نگرانیهایتان را کنار گذاشته اید. امید ها و آرزوهای جدیدی برای ثروت و سلامت خواهید داشت و عمه ی شما نیاز به راهنمایی شما ندارد. به اندازه ی کافی مجرب و با سیاست هست که بتواند زندگی اش را اداره کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۰:۰۶
Hoshang

Hoshang : سلام.خدا قوت.خونه ام است ،هر چند هیچ شباهتی با خونه ام نداره. خیلی بزرگ است.اتاق ها با یک سرسرا به هم مرتبط هستند،دختر بزرگم را می بینم که صورتش کمی تکیده و نمی دونم به چی سابیده شد بود که چند تا خط افتاده بود و با او با گله و ناراحتی صحبت می کردم. از پذیرایی که قسمت فوقانی بود به یک اتاق که در قسمت تحتانی بود اومدم(شبیه دوبلکس ها).با خودم داشتم می گفتم اینجا اون قدر بزرگه که اصلا مستقل از اون ور هست و سر وصدا هم به اون ور نمی ره. در این اتاق خواهر بزرگم دراز کشیده و ناحیه جنسی خودش را که ( اصطلاحا باد کرده )و اندام جنسی اش جوان شده بود را به من نشان می داد و خوشحال از وضعش بود و من را وسوسه می کرد.( چهره خواهرم که الان پیر و مجرد هستش را اصلا ندیدم ).در این صحنه برادر بزرگم هست و نگاه می کنه و حرفی نمی زنه‌. خانم دیگه ایی که در دوره جوانی قدری به هم علاقه داشتیم هم آنجا بود،چهره ایشان را هم ندیدم .خانمم نیز هست و قدری پکر هست و ساکت.او که همیشه در خونه با لباس راحتی هست در اونجا مانتو به تن داره ولی مانتوش قدیمی بود.او هم به اون ناحیه خواهرم نگاه کرد و نگاهی به خودش که قدری جذابیت اش را از دست داده.در این لحظات من به پای خانمم زدم که پا شو بریم اتاق (فوقانی ) که با هم رابطه داشته باشیم.وقتی داشتم می رفتم تو سرسرا حس کردم روی یک مار پا گذاشتم ولی متوجه شدم یک کمر بند مشکی است که اونجا افتاده بود.در ادامه دختر کوچکم را می بینم که روی پله ها داره با یک چیزی که شبیه شیلنگ آب هست و به دور خودش می پیچه بازی می کنه.شلنگ شبیه مار سبز رنگ بود و حتی سر هم داشت بود ولحظات من می ترسیدم که مار باشه ولی تنها سرش شبیه مار بود. ببخشید.. خیلی سعی کردم کوتاه باشه.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۱:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و روحیات و ایده های تازه ای به ذهنتان راه می یابد. شما نمی خواهید که دخترتان اشتباه کند و وجهه ی بدی پیدا کند. شما سعی می کنید که اصولی و بر مبنای عقاید سنتی تان فکر کنید. روشنفکر باشید و راز دار دخترتان. شما به فکر کسب درامد هستید و به این فکر می کنید که کارهایتان را سروسامان دهید و به ثروت بیشتری برسید. خانمتان هم سعی می کند که با همان رفتار قدیمی خودش و طبق شناخت قدیمی که از شما دارد شما را درک کند و متوجه شود که می خواهید که زندگی خانواده تان را متمول تر کنید. شما و خانمتان با هم کمی بحث و اختلاف نظر خواهید داشت و سعی می کنید که این موضوع را درک کنید که هدفتان دشمنی با هم نیست بلکه لازم می دانید که همدیگر را بیشتر کنترل کنید و مراقب رفتار هم باشید تا اشتباه نکنید. دختر کوچک شما سعی می کند که خوشبین و بی خیال باشد و آرامش زیادی داشته باشد. شما نگران دخترانتان هستید که در زندگی شان اشتباه نکنند و بدنام نشوند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۰:۳۶
زهرااااا

زهرااااا : با سلام و عرض ادب و احترام ...!
خانم هراتی گلم یکی دو روز پیش خواب دیدم منو خواهر بزرگم در خانه ی قدیممان هستیم ،آن خانه در واقعیت خانه ای کوچک و خشت و گلی ست و ما سالهاست انجا را ترک کرده ایم .در خواب نیز به همان گونه بود .وضعمان خراب بود و مثل انچه در گذشته مان بوده ،خانه خرابتر هم شده بود و وسایل درست و حسابی هم نداشت. .داشتیم با هم صحبت میکردبم که چه کنیم .ممکن است خانه بر سرمان خراب شود( این اتفاق نیافتاد) .ی لحظه خودم را در پشت بام خانه دیدم .به خانه همسایه نگاه کردم و دیدم خانه شان بزرگ و مرتب بود و کلی خوارکی ها و غذاهای خوشمزه بر روی بالکن چیده بودند برای خوردن و بی توجه به ما بودند.در حالیکه ما غذای انچنانی برای خوردن نداشتیم ..بعد دیدم یکی از همکارانم که مرد محترمی ست با تعدادی مرد دیگر به خانه ما امدند و تاسف میخوردند و انگار ی جورایی میخواستند به وضعمان رسیدگی کنند ..بعد از ان دیدم منو خواهرم به ی خانه ی بزرگتر و بهتر ( ی خانه ی متوسط و معمولی و مرتب که خیلی بهتر بود ) نقل مکان کردیم .خواهرم گفت برو از خونه قبلی وسایل حمام مثل لیف که در انجا جا مانده بود را بیاور .من رفتم اما بر خلاف واقعیت حمام خانه قدیممان خیلی بزرگ بود ،به اندازه یک اتاق و کف ان سرامیک سفید بود .من برای برداشتن لیف داخل حمام به حالت تفریح در داخل حمام سر خوردم .بعد یهو دیدم کف پای چپم ( قسمت پایین تر از انگشتانم ) به واسطه ی تیزی لبه ی سرامیک به اندازه ی چند سانتی متر و تا حدودی عمیق بریده شد و مقداری درد هم داشت .مقداری خون امد .خونش را شستم و خونش بند امد و برگشتم به همان خانه ی جدید ... با سپاس فراوان ♡♡♡

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۴:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما به شرایط منفی و تلخ قدیمی تان فکر می کنید و خوشحال هستید که آن شرایط عوض شده و دیگران برای شما دلسوزی و ترحم نمی کنند. امروز شما مستقل و بهتر از قبل زندگی می کنید و حتی فکر شرایط لغزنده ی قدیمی ، می تواند مانع استقلال شما شود و افکار منفی را به ذهنتان جاری می کند. شما باید بشویید این خاطرات تلخ قدیم را برود پی کارش! باید شروعی تازه داشته باشید. فکر گذشته ها را هم نکنید... شما چیزهای خیلی بهتری دارید که کم کم تمام ذهنتان را به خودش اختصاص خواهد داد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۹:۳۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.