تعبیر خواب خواستگار
محمد ابن سیرین در مورد فردی که خواهان ازدواج یا به قول امروزیها خواستگار است میگوید اگر کسی در خواب ببیند که خواستار ازدواج با دختری است نشانه آن است که بزرگی و مرتبه او از بین خواهد رفت. اگر زنی در خواب ببیند که فرد مرده ای به خواستگاری او آمده و با او ازدواج کرد بیانگر این است که از مال زن کم خواهد شد.
اگر کسی در خواب ببیند که قصد ازدواج دارد ولی دختری که قصد ازدواج با او را دارد نه میشناسد و نه نامش را میداند ابن سیرین این خواب را به نزدیک بودن اجل فرد تعبیر کرده است.
ابراهیم کرمانی: اگر زن شوهر داری ببیند که همسرش با شخص دیگری ازدواج کرده و آن همسر جدید را ملاقات نکرده نشانه عزت و شرف زن خواهد بود.
-
امام صادق (ع) خواستار زن داشتن را بر چهار وجه میدانند.
- بزرگی،
- افزایش مال،
- سرحالی،
- خرمی و شادی
تعبیر خواب خواستگاری کردن
لیلا برایت میگوید: اگر در خواب به شما پیشنهاد ازدواج شد، نشانهی خوشبختی در زندگی میباشد، شوهر کردن در خواب، نشانهی رفاه مالی است و طلاق گرفتن، علامت آن است که مورد تهمت دیگران قرار خواهید گرفت.
تعبیر خواب خواستگاری و ازدواج دختر جوان با پیرمرد
آنلی بیتون میگوید: اگر دختری خواب ببیند پیرمردی به خواستگاری او آمده و با او ازدواج میکند، علامت آن است که با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Samaneh : سلام ،بعد نمازصبح خواب دیدم که قراره یه خواستگار برام بیاد که خیلی پولداره،دوتا ماشین آبی و زرد گرون قیمت داشت،اما انگار تو خواب میدونستم که پسره دزده،و گویا میشناختمش.تو خواب اصلا راضی نبودم که باهاش ازدواج کنم بخاطر دزد بودنش
فریبا هراتی
: سلام. کسی به خواستگاری شما می آید که جاه طلب و عاقل، از خود گذشته و خردمند و زیرک است ولی شاید خیلی ثروتمند نباشد. شما مردد هستید که با او ازدواج کنید یا خیر. او آدم خیلی خوبیست. شما به خاطر پولدار نبودن او شک دارید که او را بپذیرید یا خیر. تشکر از همراهیتون.
Samaneh : سلام من خواب دیدم یه خانم با دخترش (در واقعیت میشناسمشون و هم تو خواب هم تو واقعیت بادخترش قهرهستیم) اومدن دنبالم و من رو بردن تو حیاط خونشون.بعدش که برگشتم خونه خودمون،مامانم گفت اون خانومه گفته یه پسره دنبال یه دختر خوب میگشته ماهم دختر شما رو بهش معرفی کردیم،و گفتیم این دختر اخلاقش عین شهیداست،(گویا پسره توی حیاط اونا قایم شده که منو ببینه وقتی که اونا منو بردن تو حیاطشون)بعدشم مامانم خندید و گفت پسره نپسندیده،،و من توی خواب ازاین حرف خیلییییی ناراحت شدم،،،،،،من توی خواب بالباسای تو خونه و چادر رنگی رفتم خونه ی اون خانم و موهامم بیرون بود،درصورتیکه تو واقعیت باحجابم
فریبا هراتی
: سلام. این خانم به کسی گفته که شما به درد انجام کاری که مد نظر آن شخص بوده ، نمی خورید. یا مثلا گفته که شما به هیچ درد نمی خورید و از پس انجام کاری بر نمی آیید ولی دختر بدی نیستید. تشکر از همراهیتون.
Hediyehshahverdi : سلام خانم هراتی عزیزم پیشاپیش بابت طولانی شدن خوابم عذر میخوام من با کسی که دوستش دارم مدت زیادی هست که ارتباطی ندارم و فکرمیکنم کس دیگه ای وارد زندگیشون شده 'شب 29محرم خواب دیدم ایشون اومدن خونمون به همراه یه جمعی که نمیشناختم( نه به عنوان خواستگار) بعد مادرم خیلی نگران و دستپاچه به من گفتن حلوا و خرما هم نداریم بذارم جلوشون! بعد مادرم داشت واسه دوست پسرم توضیح میداد که اره دخترمن خیلی دخترقانعیه و اینا ولی احساس میکردم اون از مامانم خوشش نمیاد و حرفشو قبول نداره بعد دوست پسرم یه سفره پهن کرد من و خودش داشتیم نون و پنیر میخوردیم که یهو بهم گفت که عصمت(یکی از اقوام خیلی دورمون که اصلا ارتباطی نداریم باهاش) امارتو داده که چه کارهایی که نمیکنی منم گفتم من چه کارها که نمیکنم یا تو که تا3 صبح انلاینی و معلوم نیس چه غلطی میکنی و بعد دوتامون چشم غره رفتیم و اون از خونمون رفت بیرون ...انگار فردای اون روز شد و من ومادرم مشغول تمیز کردن خونه بودیم انگار که قراربود دوست پسرم اینا بیان خواستگاری بعد من همش نگران بودم میگفتم مامان کاش اول خونمونو عوض میکردیم بعد اجازه میدادیم بیان الان میام میگن چه خونه کوچیک و قدیمی یهو در زدن و خانواده عموش اومدن و رفتن طبقه بالای خونمون ولی خودشون نیومدن و ما مدت زیادی منتظرشون بودیم انگار که تو خواب فکر میکردم که دوست پسرم به خاطر این نیومده که داره خانوادشو راضی میکنه (در بیداری من از نظرخانوادشون نسبت به خودم بی اطلاعم) و انگار که اومدن و ما نامزد کردیم و یهو صحنه خوابم عوض شد و انگار یه مراسمی بود توی تالار مثل افطاری یا ولیمه بعد مادردوست پسرم چندتا میز اونور تر بود و اصلا به من توجه نمیکردپیش خودم میگفتم چه بی ادب خیر سرش عروسشم حداقل جلومردم بهم اهمیت نمیده یهو عمه دوست پسرم اومدن با حالت کنایه گفتن من ازت بزرگ ترم از جات بلند شو تا من روی صندلی بشینم و من بلندشدم و یه بشقاب حلوا دستم گرفتم و بردم بدم به مادر دوست پسرم که باز بهم بی محلی کرد و ازم نگرفت و یه کینه ای توی چشماش بود انگار ک عمدی منو نادیده میگرفت و اینکه خانم هراتی الان مدت زیادیه توی اکثر خوابام یا اسمی از حلوا هست یا خودحلوا این خیلی نگرانم کرده ممنون بابت تعبیرهای زیباتون عزیزم❤
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. او کاری کرده که جلوی شما سبک و بی ارزش جلوه کند و مادرتان امیدوار است که کاش می توانست این غائله را ختم کند و او از زندگی تان برود. او احتمالا احساس کرده که از پس خرج و مخارج شما بر نمی اید و به پاکی تان هم شک کرده. شما می خواهید که فکرتان پاک باشد و به آرامش برسید. او خودش را از شما بالاتر می داند و فکر می کند که اصالت بیشتری نسبت به شما دارد. برای او مادیات خیلی مهم است و پیش خودش فکر می کند که چرا باید پولش را خرج شما کند. حتی اگر او بخواهد به شما متعهد باقی بماند با خانواده ی او مشکلات زیادی خواهید داشت. همانطور که حلوا را برای مرده می پزند حلوا دیدن هم یعنی یک مسئله ی مرده و تمام شده که ختم به خیر شود. یعنی کاری پیش می آید و نتیجه ای حاصل می شود که به صلاح شماست. خانواده ی او شما را در جایگاه خودشان ( همسطح) نمی دانند و عمه ی او ( فرهنگ و ریشه ی او) خودش را بالاتر از شما می داند که گفته از اینجا بلند شو. من احساس قوی ای نسبت به بهم خوردن رابطه ی شما دارم چون مادر او هم می خواهد که زودتر این قضیه تمام شود. ازدواج شما با او به صلاحتان به نظر نمی رسد. قدر خودتان را بدانید و مطلقا خودتان را دست کم نگیرید. تشکر از همراهیتون.
Khatereh : سلام خسته نباشید مادر من خواستگار منو خواب دیده با خانوادش درصورتیکه توواقعیت از نزدیک اونهارو ندیده چون خواستگارم هنوز کارنداره و منتظره کارش درست شه مادرم میگه خواب خودش و خانوادش رو دیدم طوری که چندساله اونهارو میشناسم خیلی باهاشون راحت بودم همه سرحال وخوشحال بودن و خواستگارم که اسمش مجیده مامانم ازش میپرسیده مجیداین کیه میگفته این پدرم اون یکی مادرم وهمه خوشحالن و ما رفته بودیم شمال خونه خواستگارم اینا خوشحال بودیم میگفتیم میخندیدم سرحال بودیم انگار چندسال همو میشناختیم و مشکلی نبود.ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. اگر دیشب این خواب را دیده اند احتمالا برعکس است ولی اگر شب دیگری این خواب را دیده باشند روابط دوستی شما و خواستگار شما قویتر خواهد شد و ارتباط بهتری با هم خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام من پریروز خواب دیدم کسی که دوستش دارم البته فامیلاشون خونه ما اومده بودن و تو یه اتاقی نشسته بودن وپدر ومادرمنم تو اون اتاق بودن البته تو خواب خونه ما بود ولی خونه خودمان توبیداری نبود بعدتو اتاقهای دیگه این خانه و توحالش سفره پهن بود یه چیزایی تو سفره بود ولی غذا نبود و من تو خواب پیش خودم می گفتم یعنی میخوایم شام بدیم ما یعنی عروسیمو تو خونه میگیرن اون کسی که من دوستش دارم نبود تو خونه ولی قرار بود اونم بیاد نمی دونم خواستگاری بود یا عقد یاعروسی فقط چندتا از فامیلاشون خونه مااومده بودن وسفره پهن بود تو اتاقهای دیگه و تو اتاقی که فامیلاشون نشسته بودن پدر مادر منم بودن که مامانم یه چیزایی میگفت دعوا می کرد مامانم یه سر اتاق بود رو به روش اون سر اتاق پدرم نشسته بود پدرم با صدای بلند جواب مامانمو می داد و اصلا مراعات نمی کردن که فامیلای شخصی که دوستش دارم اونجا نشستنو یه جور عجیبی دعوامیکردن دعوانبود حرف زدنشون مثل دعوابود ازدعواهم بدترکه فامیلای شخصی که دوستش دارم دیدن پدرمادر من اینجورین بشون برخورده بودوخیلی بی سرصدا داشتن بلند میشدن برن و فکر کنم هم رفتن من خیلی از دست مامانم لجم گرفته بود که جلوی اوناخودشو کنترل نمی کنه واینجوری می کنه آخر خوابم مامانم رو زمین دراز کشیده بود من از شدت عصبانیت وناراحتی دستمو گذاشته بودم گردنش خفه ش میخواستم بکنم گردنشو فشار می دادم میگفتم خداکنه خفه شه چون تو خواب می دونستم مامانم انگار می تونسته خودشو کنترل کنه ولی ازقصد این کارو کرده ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که اگر خواستگار شما بیاید و زندگی شما را از نزدیک ببیند، شاید اصلا شما را نپسندد و برود. رفتار پدر و مادرتان در حدی نیست که شما آن را تصدیق کنید و اعتماد به نفستان کم است. خودتان را از فامیل خواستگارتان کمتر می دانید. شما احساس می کنید که مادرتان خونسرد و بی تفاوت نسبت به شرایط شما هر چیزی را که دوست دارد می گوید و شما می خواهید احساس خشم خودتان را نسبت به این رفتار او ابراز کنید و جلوی حرفی را بگیرید که اگر از دهان مادرتان بیرون بیاید، زندگی تان را به باد خواهد داد! شما می خواهید مادرتان را وادار کنید که حرف بد و اشتباهی نزند و باعث خجالت شما نشود. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام وقت بخیرمن دو شب پیش خواب پدر کسی که دوستش دارم رو(والبته او هم از من خوشش می آید ولی باهم ارتباطی نداریم و دوست نیستیم ودرحال حاضر ازهم دور هستیم )پدر ایشان دندانپزشک هست تو خواب داشت دندون منو درست می کرد و دندونم یکم خونی هم بود،پدرش توخواب از من پرسید چندسالته من سنمو گفتم بعد گفت من دوتا پسر دارم یکیش یک سال از تو بزرگتره و یکی دیگه چندسال منظورش این بود هر کدوم از پسرامو میخوای انتخاب کن)البته اون پسری که چندین سال از من بزرگتر هست رو دیدم واو هم منو میشناسه پسر کوچکترشو ندیدم(ولی تو بیداری پدرش منو برای همون پسر بزگترش میخواست وهم خودش هم پدرش از من خوششون میومد ولی الان چندوقته همدیگرو ندیدم مخصوصاپدرش رو چندوقتی ندیدم ولی تو خواب انگار بعداز چندوقت رفته بودم پیش پدرش وپدرش منو یادش اومد و ازم سنمو پرسید و منو برای پسراش میخواست ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید(اون پسری که در خواب پدرش گفت یک سال از تو بزرگتره درواقعیت ۲سال ونیم ازمن بزرگتره ولی تو خواب میگفت یک سال)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر او می خواهد که زندگی شما سروسامان بگیرد و احساسش این است که پسر کوچکترش تا اندازه ای کمتر از سنش عقلانیت دارد و هنوز برایش زود است ازدواج کند ولی به این فکر می کند که خوب است که به خواستگاری تان بیاید برای پسر بزرگترش. حالا شاید حرفش را زده اند باید ببینید در عمل چه کار می کنند. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام.من خواب دیدم .دوتا خواستگار داشتم که یکیشون توی کافه منتظر من بود تا برم جواب بهش بدم از دور نگاهش کردم دیدم دو تا کاسه گزاشته روی میز یکی خودش یکی هم طرف مقابلش که من باشم..و داشت طالبی قارچ میکرد تا واسه منم بزاره.داداشم با من اومده بود گفت تنها نمیشه بری پیشش.
پیش خودم میگفتم مگه این با همسرش که نامزد بودن یکی باهاشون میرف که تنها نباشن که حالا میخواد با من بیاد.بعد من گفتم: من این رو نمیخوام و گریه میکردم .بابام گفت زشته منتظره برو همونجا بهش جواب بده.اما من گفتم من اون یکی رو میخوام .بابام و داداشم هر دو قرارشد باهم برن به کافه و جواب منو به اون بدن
فریبا هراتی
: سلام. خواستگاری که جلوی شما کاسه طالبی گذاشته بوده می خواهد به شما بگوید که باید از بیرون سفت و سخت به نظر بیایید ولی از درون حساس و احساساتی و شیرین باشید. شما او را رد کرده اید. شما ننوشته اید که خواستگار دومتان کجا بوده ولی اولی فقط در کافه بوده و برادر و پدر شما هم می خواهند حامیان شما باشند. پس احتمالا آنها هم خواستگاری که در کافه بوده را نمی پسندند. تشکر از همراهیتون.
maryam : سلام خانم هراتی عزیز
من دیشب خواب دیدم که یه جایی هستم که دختر عمه و پسر عمه ام هم هستن و پسرعمه ام به خواهرش انگار میگه که خواستگاری کنن دیگه امشب و خواهرش هم بهش میگه که عمرا بهت جواب بده حالا من اینا رو میشنوم (من ازدواج کردم و در ضمن در واقعیت هم پسر عمه ام سالها قبل ازم خواستگاری کرده بودن البته الان هم ازدواج کرده و جدا شده اون تقریبا) و تو خواب میگم یعنی چی ؟ واقعا نمیگن شوهرم ناراحت میشه بعدش خودم هم دوست نداشتم بعد میگفتم من که شوهر دارم انگار از درونم تو خواب میگذشت که نکنه اتفاقی قرار واسه شوهرم بیفته که این خواستگاری کرده در ضمنا الان چند بار ،البته در زمان های خیلی متفاوت خواب این پسر عممو میبینم که یه همچین چیزایی مثل خواستگاری و ازدواج میخواد بکنه با من، من اصلا بهش فکر نمیکنم علاقه هم ندارم اصلا، میشه لطفا تعبیرشو بهم بگید، ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. او به شما فکر می کند و می گوید اگر به جای همسرش شما با او ازدواج کرده بودید چقدر خوب می شد. شما این احساس او را از طریق تله پاتی می گیرید و اینطور خواب می بینید. به او و خواسته هایش اهمیت ندهید. دلیل نمی شود که حالا که زندگی او خراب شده، زندگی شما هم خراب شود. به زندگی و همسرتان بچسبید و محل این خوابها نگذارید. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.روز بخیر.خواب دیدم که یه خونه تقریبا بزرگ که چندین پله میخوره بره برا مادرشوهرم ایناس و یه مهمون خاص دارن که یه خانومه که 5تا بچه قد و نیم قد داره و اسم بچه هاشم خیلی جالب و عجیب بود که یکیش یادمه اسمش غمگین بود!من نمیدونم به چه هدفی اونجا بودم ولی وقتی وارد شدم خواهر شوهرم به احترام من پا شد.وقتی هم از خونه خارج میشدیم دیدم دوست صمیمی ام هم کنار منه و با هم میریم.تو راه همون خونه یه ماشین بزرگ شبیه کامیون رد شد.بعد انگار چن روز بگذره دوستم بهم گف اون مردی اونروز از اون جاده گذشته تو رو دیده و ازت خوشش اومده میخاد بیاد خاستگاری.منم اصلا قیافه مرده یادم نبود انگار قرار شد همدیگرو ببینیم.تو یه خیابان اون مرده با دوستم برا دیدن من اومده بودم اون یه مرد تقرییا قد بلند به سیبیل کلفت با یکم شکم و سنشم از 30به بالا بودبه چشمایی وحشی و نافذ که از این طرف خیابان کاملا دیده میشد که زل زده بود به چشمای من و تمام وقت به چشمای من خیره شده بود.بعد دیدن اون به خودم گفتم دیگه چی میخای شرایط خوبی داره دوستم داره و میشه همون شرایطی که از زندگی میخاسی.به خودم گفتم باید چن جلسه باهاش صحبت کنم بعد در واقع تو خواب چندان دوسش نداشم.مادرم مخالف بود و چندان جدی نمیگرف.همین اقا با دوست من انگار قبلا دوست بودن و تو اینستاش یه پست گذاشه بود که از دوستم تشکر کنه احتمالت بخاطر واسطه شدن.اونجا بود که دوستم گف همکلاسی بوده و متولد 73هس.ولی دوستم متولد 76هست.و من یکم ناامید شدم از رابطمون و گقتم از من کوچیک تر هست در حالی که متولد 74هستم.ولی میدونسم اون همچنان به من علاقه داره.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شوهر شما افکار جدیدی در ذهنش دارد و از لحاظ روحی الان در مود بهتری نسبت به قبل قرار دارد. از لحاظ مالی قویتر است و سعی می کند با تمام حواس پنجگانه اش در زندگی هماهنگ باشد تا با مشکلی مواجه نشود. خواهر شوهر شما مغرور است و می خواهد به شما اثبات کند که او و خانواده اش برگ برنده را در دست دارند. شما به این فکر می کنید که بار سنگینی از وظائف حالا در زندگی تان وجود دارد که باید به آنها رسیدگی کنید. دوست شما ممکن است به شما کاری را پیشنهاد بدهد که معتقد است به شما کمک می کند که اقتدار و قدرتتان بیشتر باشد و شما نباید این کار را سطحی بگیرید و از روی آن بی تفاوت بگذرید. شما باید سعی کنید که نگاه نزدیکتری به این رابطه یا موقعیت بیاندازید و همه چیز را با دقت بررسی کنید. شما باید از انفعال دست بردارید و دست به کار شوید. اگر این کار را بپذیرید زیر ذره بین هستید و باید ثابت کنید که موفق می شوید ولی مادرتان تمایلی به این ندارد که شما اینکار را بپذیرید. قبول این کار برای شما دستاورهای بزرگی را به تدریح در زندگی تان فراهم می کند. تشکر از همراهیتون.
نیوشا : سلام خانم هراتی
من و کسی که دوستش دارم رابطه ی خوبی نداریم باهم و از هم دور هستیم یعنی اون منو دور کرده
چند وقت پیش تولدش بود و من براش هدیه ای نا شناس فرستادم منزلشون طوری که نفهمن کیه
و دقیقا در اون روز توی مسجد خانمی که مادر ایشون نبودن از من خواستگاری کردن
من دیشب خواب دیدم که خانه پدر بزرگم هستم
و خواب دیدم مادر عشقم هم خانه پدر بزرگمه و از من خوشش اومده و داره برای پسرش که میشه عشقم خواستگاری میکنه
بعد من داشتم از خونه ی پدر بزرگم میرفتم بیرون که از شیشه ی اسانسور دیدم که عشقم توی ماشین نشسته
انگار که میخواست بیینه کسی ک مامانش خواستگاری کرده کیه
منم اول پنهان شدم ولی یک جا توی پیاده رو با دوستم نشسته بودم روی زمین که ایشون ناگهان چشمش خورد به من و فهمید اون دختری که مادرش براش خواستگاری کرده منم و برگشت اروم با خودش به من گفت تو روحت
رو در رو نگفت ولی با خودش داشت به من این حرف رو میزد انگار که اصلا راضی نبود
فریبا هراتی
: سلام. شما باید با کسی دیگر ازدواج کنید چون نه مادر او از شما خوشش خواهد آمد و نه خود او. باور کنید یا نه، هدیه ی ناشناسی که شما به خانه ی او فرستاده اید باعث اختلاف و دعوای مادر او با او شده و اینکه دیده اید که مادر او به خانه ی پدر بزرگ شما آمده یعنی این آقا به مادرش گفته که یک دختری هست که من از او خوشم نمی آید ولی به من گیر داده و این شما را پیش آنها بدنام تر کرده. چون خواستگاری او در خواب به تنفر او از شما اشاره می کند. اگر کسی دیگر از شما خواستگاری کرده به این شخص جدید فکر کنید و او را فراموش کنید. چون بدتر از این دیگر نمی توانست بشود که شما کردید!! تشکر از همراهیتون.