کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دزد

دیدن دزد در خواب، میهمان ناخوانده غریبه یا دوست و یا مسافری است که به خواستگاری دختر خانه می آید. ترس از دزد در خواب، تعبیرش شادی و خوشحالی است که به زودی با شنیدن خبری از آن مهمان ناخوانده یا دوست یا مسافر خواهد شنید.

تعبیر خواب دزدی (تاراج، غارت، چپاول)

اگر در خواب ببینیم که دزد پول های ما را غارت و چپاول کرد، از غم و غصه رهایی می یابیم. اگر ببینیم که پول های دیگری را می دزدند، آن شخص از اندوه رهایی می یابد. اگر چپاول به جز پول، ربودن وسایل آسایش یا کار کسی باشد، رسیدن ناراحتی به آن شخص تعبیر می شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند مال و نعمت کسی را به تاراج برد، دلیل که آن کس را غم و اندوه و زیان رسد، به قدر آن که از وی برده بود.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند لشگر اسلام دیار کفر را غارت کردند، دلیل که کافران را مصیبت رسد. اگر بیند لشگر کفر دیار اسلام را غارت کردند، دلیل که اندوهی به اسلام رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن غارت به خواب بر چهار وجه است:
  1. جنگ کردن،
  2. زیان مال،
  3. غم و اندوه،
  4. نرخهای ارزان.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

667 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Elham

Elham : سلام خسته نباشید پدرم خواب دیده است رفته خانه قبلی که مینشستیم 3 تا از فرش هایمان را دزد برده سر وصدا هم نکرده .لطفا تعبیر کنید ممنونم

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۶:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پدرتان به دخترانش فکر می کند که شوهر کرده اند و زمینه ی زندگی او را عوض کرده اند. تعبیر دوم این است که پدرتان امکانات رفاهی اش را از دست داده و مثل قبل زمینه ی زندگی اش با تجمل و راحتی همراه نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۷:۰۸
masuumee

masuumee : سلام خانم هراتی گل،من دیشب ساعت 3 شب خوابیدم و 4 صبح از خوابم پریدم.کاملا خوابم ممتد بود و بدون اینکه بیدار بشم بود.(همونطور که دیروز بهتون گفتم دختر مجردم و 8 سال با پسری دوست بودم برای ازدواج که سه ماهه رابطمون کات شده)دیشب خواب دیدم دوست پسرم داره میاد خونمون.و میدیدم من و مامانم به سرعت داریم حاضر میشیم.و مامانم همش به من میگفت چی بپوشم.منم آخری گفتم زیاد نمیخاد حجاب کنی اون بعدا بهت محرم میشه(یعنی دومادت شه محرم میشه).خودمم چند تا لباس عوض کردم و آخری یه دامن مشکی پوشیدم با یک بلیز یقه شل گشاد سفید.خودمو آماده کردم و اون اومد.تو خواب دیدم که با قطار داره میاد.و مامانم گفت شاید دیر برسه قطار تاخیر داشته باشه و اینکه خسته باشه.گفتم نه قطار از مبدا سر ساعت حرکت میکنه اون سر ساعت حرکت کرده بدون تاخیر.بعد میدیدم تو حیاطمون مامانم یک عالمه مرغ سرخ کرده بود تو قابلمه گذاشته بود.انگار به اندازه 70-80 تا مهمون.در قابلمه ها رو باز میکردم میدیدم یک عالمه مرغ سرخ شده آماده برای غذا.و دوست پسرم در نهایت اومد خونمون.اینجا مثل یک عکس که فلش میخوره خوابم پرید رو یک صحنه ی دیگه که من خودمو توی یک طلا فروشی دیدم که مال خودم بود.دیدم یک مغازه ی طلا فروشی دارم که برای خودمه.یک مرد تو مغازه بود بعد دیدم دزده و یک چیز نوک تیز گذاشت زیر گلوم.مغازه طبقه آخر یک مجتمع بسیار بزرگ بود.من فرار کردم و رفتم آژیر طبقه رو زدم و داد زدم دزد دزد.و خودمو سوار بر ویلچر میدیدم که پله ها رو با ویلچر به سرعت و خیلی راحت میومدم پایین و به همه با فریاد میگفتم دزد اومده.و آژیر مجتمع هم میزد.رفتم تو نمازخونه ی اونجا و به همه باز گفتم دزد اومده فهمیدیدن؟گفتن پس صدای آژیر برای اون بود. و آخر خوابم بهم گفتن دزد همه ی ظلاهای مغازتو زد و با خودش برد.گفتم ای وای پس همه چی و دزدید؟ بعد یه خانومه داشت نماز میخوند کنارم بهش گفتم من رو ویلچر نشستم فکر نکنی معلولم.من چون پاهام درد میکرد نشستم رو این که پاهام دردش بیشتر نشه رعایت دارم میکنم.(خانم هراتی جان من هر بار خواب دزد میدیدم بعدش میدیدیم وسیله هامو پس گرفتم از دزد ولی دیشب دیدیم طلافروشی که تو خواب داشتم آقا دزده کامل زد)ممنون.

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۰:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما منتظر دوست پسرتان هستید و هم شما هم مادرتان خیلی نگران هستید و می ترسید که کارها در ارتباط با او برایتان خوب پیش نرود. شما می خواهید که در مقابل دوست پسرتان افتاده رفتار کنید و تواضع داشته باشید. او هم به شما فکر می کند. شما در شرایطی قرار می گیرید که احساس می کنید که قدرتی روی موقعیتتان ندارید. شما ثروت و موفقیت و معنویت و عشق و طول عمر دارید و مجبور می شوید که از خیلی از حقوقتان بگذرید و کوتاه بیایید و نوعی از سلطه گری مردانه به شما تحمیل خواهد شد. شما استقلالتان را از دست خواهید داد و نخواهید توانست روی پای خودتان بایستید. شما تحت تاثیر کسی به اطراف هُل داده خواهید شد و از قدرت و ثروت شما کم می شود. شما بحران هویت را تجربه خواهید کرد و احساس می کنید که با شما ناعادلانه برخورد می شود. احتمال دارد که تمام کنترل زندگی تان را به دست خواستگارتان بسپارید و بعدا از این موضوع پشیمان شوید؟ !! شاید خواستگار شما خیلی خیلی شما را دوست دارد و شما هم همینطور ولی این احتمالا بهایی است که باید برای رسیدن به این عشق بپردازید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۴:۴۰
Maryam

Maryam : سلام .من خواب دیدم که مادرپدرم رفتن مسافرت و من داشتم میرفتم سر کارم که راه بند بود از راه کمربندی اومدم برم سر راه با ۳ تا مرد مسن بودم منتظر یه ماشین بودیم .هوا نیمه روشن بود .یه ماشین با دوتا مردجوون ردشد و کمی جلوتر ایستادن که ما رو سوار کنن .من حس کردم نظربد بهم دارن و میخوان بدزدن منو پیرمرداهم گفتن اینا خلافکارن و ۴ تایی به سمت پایین و کوچه روبرومون شروع به دویدن کردیم.سر خیابون رسیدیم نشستیم تو ایستگا اتوبوس .یکی از جوونا رو دیدم عصبانی دنبالمون بود من ترسیدم سوار اتوبوس شدم وبه مردم گفتم این پیرمردابه من نظرسو و بد داشتن .و رفتم نزدیک میدونی نزدیک خونمون رسیدیم خیابون پر اب بود اتوبوس نتونس جلوبره من زدم به اب .میخواستم برسم خونه و از مرد جوونه دور شم.ابش گل الود بود تا ساق پام تواب بود ولی من از کنار رفتم تا تواب طوریم نشه. یکی از دوستام سوار یه اتوبوس بود اومد دستمو گرفت ولی چون تو حرکت بود نتونستم داخل اتوبوس شم و تو در بودم که در بازشد و من سرم رو حس میکردم میخواد کشیده شه رو اسفالت که یهو رسیدم خونه.دم در واسه همسایمون داشتن کارگرا کار میکردن گفتم ساعت چنده گفتن نه و بیست وسه دقیقه.گفتم میشه برم اداره ولی دیدم کلیدمو گم کردم .اما در باز بود رفتم تو حیاط دیدم اصلا از صبح در ورودی خونمونو قفل نکرده ام نگران بودم دزد نزده باشه خونمون .اروم رفتم گفتم اگه مبل و وسایل سرجاشونه خب کسی نفهمیده من خونه رو قفل نکردم .دیدم چیزا سر جاشونن .دیدم داداشم از در ورودی پشت خونه اومد تو خسته بود گفتم نگردنت بودم کلید داشتی گفت اره مال مامان بابام .حس کردم اونا رفتن مشهد .قفل بالایی در پشتی خراب بود گفتم داداش من این پیچ گوشت رو توش میذارم تا کسی نیاد تو .گفت سرتو بیار پایین من با دوستم بودم گفتم کسی خونه نیست میبینتت من دروغگو میشم. من دیدم یه قفل هم پایین اون در هست وخیالم از دزد راحت شد و تو فکر رفتن اداره بودم و داداشم رو تخت خسته دراز کشید.ممنونم بفرمایید تعبیرشو .(من و داداشم حالت بلاتکلیفی و انتظار در خصوص زندگیامون داریم به این مربوطه؟)

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۴:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر و مادرتان می خواهند چشم انداز تازه ای از زندگی شان داشته باشند و از اینکه دیگران برای انان تصمیم بگیرند که چه بکنند و چه نکنند خسته شده اند و نمی خواهند که کسی از آنها سو استفاده کند. شما سعی می کنید که خودتان کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و احساس می کنید که از اهدافتان عقب مانده اید و به دنبال این هستید که حتی اگر شده ریسک کنید ولی زودتر به هدفتان برسید. شما سعی می کنید که ار تجارب و آگاهی هایی که در زندگی تان کسب کرده اید استفاده کنید و از مواجهه با مشکلات و خطراتی که مانع رسیدن شما به خوشبختی می شود، اجتناب کنید. شما می خواهید تصمیم بگیرید که باید با زندگی تان چه کار کنید و نمی خواهید که خطا و اشتباهی داشته باشید. احساس می کنید که سرگردان شده اید و دارید دور باطل می زنید و به هیچ جا نمی رسید. احساسات زیادی فکر شما را مشغول می کند. شما فکرتان ناراحت خواهد شد و سعی می کنید که استقلالتان را از دست ندهید و روی پای خودتان بایستید. نصیحت دوست شما به شما برای آرامش فکریتان فایده ای نخواهد داشت و شما مجبور می شوید روی خودتان کار کنید و خودتان را قوی کنید. می خواهید که زندگی تان را از نو بسازید و تولدی تازه داشته باشید . سعی می کنید مبارزه کنید ولی شما زیادی حواستان به مردم و خواسته هاشان است و اهداف بلند ویا غیر واقعی دارید یا زیادی ایده آل گرا هستید. شما به مردم اجازه می دهید که در کارتان دخالت کنند و مراقب نیستید که برای مردم باید حد و مرزی قائل باشید. شما و برادرتان با هم همفکری خواهید کرد تا مشکلاتتان را حل کنید. اینکه تا چه اندازه به دیگران حرفهایتان را بزنید و تا چه اندازه با کسی مشورت کنید... همه ی اینها با همفکری شما دونفر حل خواهد شد. بله به بلاتکلیفی شما مربوط است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۶:۴۷
خداوردی

خداوردی : سلام وقت بخیر

خواب دیدم شبیه دوران کودکی (که از جیب پدرم یواشکی پول برمیداشتم)، دارم از این و اون دزدی میکنم. دزدی های مختلف در جاهای مختلف و از افراد مختلف. همش پول نبود. گاهی وقتا چیزای دیگه هم میدزدیدم و بعدش فرار میکردم. چون حس و حالم شبیه کودکی بود، فکر میکردم خیلی زرنگم و گیر نمی‌افتم. یکی از دزدی هایی که کرده بودم، توی فرودگاه مهرآباد بود و بعداً متوجه شدم که دوربین های فرودگاه تصویر منو ثبت کردن.

اونجایی متوجه شدم لو رفتم که توی خونه پدرم رفته بودم توالت و یهو دیدم یکی داره تیکه های نون پرت می‌کنه داخل توالت. بعدش متوجه شدم مامانم داره این کارو می‌کنه. کارش شبیه کنایه بود و منظور خاصی داشت ولی نمیتونم بگم دقیقا چه منظوری اما حس بدی داشتم و با این رفتاری که باهام شد، داشتم تحقیر میشدم (انگار داشت بهم میگفت خاک تو سرت).

از توالت اومدم بیرون، بر خلاف گذشته ها که وقتی اشتباهی میکردم مامانم از دستم عصبانی میشد، این بار دیدم برام ناراحته و دلش برام میسوزه‌. بعد یه کاغذی بهم نشون داد که یکی از دوستای خودش بهش داده بود. کاغذه انگار شکوائیه بود و اون دوست مامانم یکی از کسایی بود که ازش دزدی کرده بودم و رفته بود برام پرونده تشکیل داده بود و از روی فیلمهای دوربین های مهرآباد دزد رو پیدا کرده بودن.
قبل از اینکه بخوان بیان سراغم و دستگیرم کنن، با مامان و بابام رفته بودم بازار تره بار و مامانم بهم گفت به اون گاری ها بگو که ما میخوایم خریدهامونو ببره تا خونه.
انگار که خونه ما ابتدای یه خیابون دراز بود و تره بار انتهای اون خیابون. بعدش دیدم ماشینم همونجا پارک شده و تعجب کردم که چرا میگه از گاری استفاده کنیم. انگار حواسش نبود که من ماشین دارم.
قبل از اینکه بخوایم با چیزایی که خریدیم از تره بار خارج بشیم و ببینم داستان اون پرونده چی میشه، بیدار شدم.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۵:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست خوبم لطفا همیشه خوابتان را پشت سر هم ارسال کنید و بین خطوط فاصله نگذارید تا هنگام پاسخ در باکس تعبیر بتوانم همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم. شما اهداف بالایی برای خودتان تنظیم کرده اید که هنوز نتونسته اید اجرایشان کنید و از اینرو احساس محرومیت می کنید. یا نگران هستید که چیزی را از دست بدهید چون فکر می کنید که استحقاق داشتن آن را ندارید و یا حتی ممکن است در کارهای دیگران دخالت می کنید که اصلا این کارها ربطی به شما ندارند. به هر جهت شما احساس می کنید که همه ی چشمها روی شماست و رفتار شما را مورد موشکافی و بررسی قرار می دهند و به خاطر کارهایتان قضاوتتان می کنند. به احتمال قوی شما احساس می کنید که لیاقت داشتن چیزی را که امروز دارید را ندارید و مادرتان شما را دست کم می گیرد و می خواهد به شما بگوید که از دیگران یاد بگیرید که چطور روزی شان را بدست می آورند. شما می خواهید به ثروت برسید و از غم رها شوید. شما احساس می کنید که بی هویت هستید و نمی دانید که چه کسی هستید یا چه کسی می خواهید باشید و کسانی که در زندگی شان دارند پیشرفت می کنند را مورد بررسی قرار می دهید و در کارشان دخالت می کنید و آنها متوجه این موشکافی شما در مورد خودشان می شوند. شما خواسته ها و احتیاجاتی برای زندگی تان دارید ولی احساس می کنید که در شرایط بغرنجی قرار دارید و با محدودیت هایی مواجه شده اید و راه درازی برای رسیدن به موفقیت پیش روی شما وجود دارد. شما کم کم متوجه می شوید که خودتان خمیره ی وجودی تان قویست و می توانید به خوبی زندگی تان را کنترل کنید و لازم نیست که سربار دیگران باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۰:۵۰
لادن

لادن : سلام خدمت خانم هراتی عزیز خدا قوت
خواب دیدم خونه مادربزرگم با پسرخالم که نه سالشه تنها هستم،مادربزگمینا جایی رفته بودن،ایفون زنگ میخوره برمیدارم نمیفهمم کیه درو باز میکنم سریع میرم دم در که اگه دزده درو ببندم اما قبل اینکه اقدام کنم یه خانم جوان میاد داخل گاراژ و پسرخالمو هل میده اونطرف،بهش گفتم برو بیرون اومدم بزنمش گاهی دستم بهش نمیخورد گاهی میخورد اخر به زور فرستادمش بیرون درو بستم همون موقع مادربزگمینا اومدن گفتم زود درو ببندید،اما یهو یه خانم میانسال اومد داخل گاراژ(انگار اون خانم جوان درو براش باز کرد ولی نمیدونم چجوری اینجا احساس کردم هنوز تو خونه بوده)این خانم میانسال انگار مادر همون خانمه بود اینم همش سعی میکردم بزنم به زور میخواستم بندازمش بیرون اخرسر بهش گفتم خواهش میکنم برو بیرون اونم یادم نیست چی گفت ولی یه چی گفت که یکم خیالم راحت شد ادمای بدی نیستن و به منظور دیگه ای اومدن و نیت خیر داشتن در نهایت رفت بیرون(چهره ش یادمه صورت گرد و سفید و شفاف و چشم های تقریبا روشن داشت و قدش بلند بود و چادری هم بود)
وقتی این خانم رفت اومدم داخل خونه احساس کردم اون خانم جوان که اول اومده بود داخل بود و نشسته بود ولی مطمئن نیستم،نشستم کنار دخترداییم و اتفاقایی که افتاده بود رو تعریف کردم.
با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۰:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. برای شما خواستگار خواهد آمد و انشالله خبرهای خوشی در راه دارید. کسی شما را به خواستگارتان معرفی کرده و اصرار دارند که شما را ببینند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۴:۲۱
Pooneh

Pooneh : سلام‌خانم هراتی عزیز خسته نباشید
دیشب خواب دیدم تو یه خونه خیلی لوکس و بزرگ زندگی میکنیم شب بود و بجز من‌وبابام کسی خونه نبود پدرم طبقه بالا خوابیده بود، تو یکی از اتاقای طبقه پایین یه در رو به کوچه داشت من رفتم قفلش کردم که یوقت دزد نیاد بعدش که خواستم بخوابم رفتم در همون اتاق باز کردم که چک کنم خوب قفل شده دیدم قفل رو در نیست یدفعه در باز شد و‌یه خانم از در اومد تو بین لباش یه پانسمان بزرگ بود که خون روش بود انگار لب و دهنش زخمی شده خیلی از قیافش ترسیدم حس بدی داشتم، داشت بهم نزدیک میشد تو خواب هر کاری میکردم که داد بزنم دزد تا پدرم بیدار شه اصلا نمیتونستم با ترس از خواب پریدم

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۹:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما روحیه تان قویست و درکتان بالاست و زندگی آرام و مدرنی دارید. پدر شما خیالش راحت است و چیزی نیست که او را نگران کند ولی شما از محدودیت ها و شرایط بغرنجی که ممکن است در زندگی برایتان پیش بیاید نگران هستید و نمی خواهید که کسی در کارتان دخالت کند یا به شما آزار برساند. برای شما خواستگار خواهد آمد و این شخص، شخصیتی بد دهن دارد که نمی خواهد همه چیز را راجع به خودش افشا کند و سعی می کند که رازهای یا ایرادهای خودش را بپوشاند. او یا بد حرف می زند یا حقیقتی در مورد او وجود دارد که او نمی خواهد شما این حقیقت را بفهمید. او را نپذیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۰:۱۰
سارا

سارا : سلام وعرض ادب
خواب دیدم یه صدایی امد با تر س به طرف درب ورودی اپارتمانم رفتم انگار دزد امده بود وقتی بااحتیاط در را باز کردم انگار یه دزد تو راهرو بود ویکی هم تو خونه با یه چیزی مثل پا رچه دورگردنم از پشت انداخته بود البته فکرکنم خوابم طولانیتر بود ولی بقیش یادم نیست این قسمت اخرخوابم بود که از ترس از خواب پریدم انگار خودم یه روسری مشکی سرم بود وخونه هم انگار شب بود و تقریبا تاریک بود

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۶:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. کسی سعی می کند که نظر شما را به سمت خودش جلب کند و اظهار می کند که هدف او حمایت از شماست ولی شما نسبت به این موضوع بدبین هستید و فکر نمی کنید که اوضاع به نفعتان پیش برود. شاید فکر می کنید که می خواهند سرتان را کلاه بگذارند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۱:۲۲
Sheyda

Sheyda : باسلام وعرض ادب

خانم هراتی بزرگوار، خواب دیدم، مامان و بابام و برادر زاده ام با ماشین رفتن بیرون و من توی اتاقم بودم، دو تا مرد خیلی سریع با دوتا لاستیک ماشین توو دستشون اومدن توو خونمون
نفهمیدن من تووی خونه هستم، داشتن بهم میگفتن اونا که به مقصد رسیدن لاستیک ماشینشونو پنچر میکنه یکی دیگه از گروهمون و حالا حالاها نمیتونن برگردن و ما همه چیو میدزدیم
اول رفتن بالای پشت بوم که یسری وسیله هامون از جمله جهاز من اون بالاست
منم که خیلی ترسیده بودم از فرصت استفاده کردم و فک کنم پا برهنه دوییدم توو کوچه به تک تک همسایه هامون خبر دادم و بعدش زنگ زدم به پلیس
همه رسیدن و دزدها رو گرفتن و بردن

میشه لطفا برای تعبیر این خواب راهنماییم کنید؟
سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۵:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. خانواده ی شما می خواهند به سمت آینده حرکت کنند و گذشته را پشت سر بگذارند. می خواهند که روحیه شان تازه باشد و صحبت در مورد حرف های گذشته و شکست هایی که در زندگی داشته اید، باعث می شود که شما از نظر احساسی، احساس تهی بودن و خستگی کنید و نتوانید در زندگی تان پیشرفت کنید. انرزی منفی می تواند به موفقیت های شما لطمه بزند و شما تصمیم می گیرید که منبعد بیخود عصه ی گذشته را نخورید و با انرژی باشید و اجازه ندهید که گذشته های بد مانع رسیدن شما به خوشبختی شوند. سعی می کنید که با اعتماد به نفس از بد شانسی فرار کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۲۱:۲۳
Sssbbb

Sssbbb : سلام روزتون بخیر.دیروز با یکی از اقوام داشتیم راجبه مراسم خواستگاری هردومون صحبت میکردیم که چجوری قراره برگزار بشه.(این خانم یه شخصیت خاصی داره دروغای شاخدار میگه و حسوده.و راجبه زندگی همه تجسس میکنه.و یه داستانایی درست میکنه که بگه آره ما با فلان شخصی که تو میشناسی یا فامیلیم یا دوستیم خودشو ربط میده به آدمای سرشناس) حس کردم داره دروغ ميگه و ناراحت شده و میگفت من بدبختمو بیچارمو فلانم.صبح اطراف 6 خواب دیدم تو یه مهمونی زنانه تو یه خونه بزرگ خونه کامل یادم نیست ولی نور چراغا خونرو خیلی روشن کرده بودن. تو جمع نشستیم.انگار مهمونی مشترک ما با خانواده نامزدم بود ولی محور اصلی تو خوابم یه خانمبود. با لباس خونه که یه چادر مشکی سرش بود حالت پریشونو عصبانی و ناراحت روبروی من نشسته بود .کمیم شبیه همین خانم فامیل ما بود.یه مغز گردوی خیلی کوچیک گندیده سیاه به زور میخواست بده به من.میگفت بخورش.منم نمیخواستم بخورم به زور گذاشت کف دستم من حس خوبی بهش نداشتم پیش خودم میگفتم جادو جمبله یا دعاست(به این چیزا اصلا اعتقاد ندارم)ولی تو خواب حس میکردم این زنه میخواد اذیتم کنه قصد شومی داره.حس وحشت داشتم بهش. منم گردورو گذاشتم لای انگشتم فشار دادم له شد ریخت زمین یه جوری وانمود کردم که خوردم.بعد زنه دستمو کشید نگاه کرد دید لهش کردم آب سیاه گردوی گندیده روی انگشت اشارم مونده بود فهمید نخوردم عصبانی شد.بعد با یه گوش پاک کن که سرش نمیدونم چی بود انگار ميخواست با حالت عصبانیت و تهدید بکوبه به دستم بهم گفت آره رفتی دکتر اینو ازت نمونه برداشته که مریضی همه برادرای نامزدت مریضن زناشونم مریض شدن.رفتن جنوب همشون واسه درمان.منم ناراحت شدم که اینجوری داره آبروی خانواده نامزدمو تو جمع میبره.منم گفتم من که نذاشتم دکتر نمونه برداره با چه حقی برداشته اینو.خیلی از زنه میترسیدم.بعد خواستم برم دیدم کفشام تو جا کفشی نیست. دنبال کفشام گشتم نبود.دزدیده بودنش.یه کفش چرم قهوه ای روشن بود(در واقعیت این کفشو ندارم) ولی کامل تو جا کفشی کفشمو تصور میکردم یا میدیدم ولی دزدیده بودنش.بعد دیدم دزده اومد یه زن چادریه تپل بود.نشست کنار جاکفشی با حالت مهربونی بهش گفتم کفشامو بده کاری باهات ندارم به کسی نمیگم. دزده هم با من با مهربونی حرف میزد لبخندم رو لبش بود دوتا کیسه داشت پر کفشای چرم هم رنگ کفش من که دزدیده بود.گفت بیا ببین بین ایناست.گشتم ولی یادم نیست بین اونا بود یا نه. بعد دیدم کفشای سه تا از زنداداشای نامزدم روی جاکفشیه یکیش کامل یادمه یه بوت خوشگل جیر که دورش نگین داشت ولی غیر عادی.خیلی کوچیکو تنگ بودن انداره جوراب.فقط کفش من بین اونا عادی بود.ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۳:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی به شما حسادت می کند ( احتمالا همین خانم ) و می خواهد که شما از لحاظ مالی اوضاع خوبی نداشته باشید و شما به این حرف او اهمیتی نمی دهید و شما سعی می کنید که با استفاده از مهارت های ذهنی و عقلی تان و در عمل کاری کنید که او به اهدافش نرسد. او می خواهد به شما این باور را القا کند که همه ی شما به افسردگی و ناراحتی و فقر و سختی دچار خواهید شد و نصیحتی را که با نیت سوء می خواهد به شما بکند را بپذیرید. هدف او سرکوب شماست و نه اینکه خیرتان را بخواهد. شما افکار منفی او را باور ندارید و مطمئنید که او گزاف می گوید. او برای شما آرزوهای بد می کند ولی قادر نیست عملی شان کند. شما ثروت و بختتان را از دست نخواهید داد ولی زن برادر نامزدتان احساس می کند که در زندگی به او سخت می گذرد نه به این دلیل که شوهرش حالتی حمایتگرایانه ندارد بلکه شاید به اندازه ای که او دوست دارد مرفه باشد، مرفه نیست. هیچ کسی نمی تواند آدمی را که به خدای بزرگ توکل می کند جادو کند و قدرت شیطان فقط برای کسانی که باورشان این است که شیطان از خداوند نیروی بالاتری دارد، موثر واقع می شود. با این خانم ارتباطتان را کم کنید و برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۷:۳۲
ta

ta : سلام خواب دیدم وسیله ای رو که یادم نیست چی بود از یه خونه دزدیدم و با وانت فرار کردم ولی دایی من اصرار داشت فرار نکنم بعد خودم را دیدم که برای برداشتن پول گاوصندوقی را با کلید سفید باز کردم و مقدارپولی رو که نیاز داشتم برداشتم وقتی رفتم خونه یه قابلمه دستم بود به جای پول که داخلش رشته پلو بود

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۰:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اهدافی دارید که تا به حالا به آنها نرسیده اید و از این جهت احساس محروم بودن و خالی بودن می کنید ولی ایده ای به ذهنتان می رسد و سعی می کنید که با سخت کوشی تمام از مواجهه با مشکلات خودداری کنید. شما به موفقیت بسیار بزرگی خواهید رسید. رشته ی کار دستتان می آید و ظرفیت رسیدن به موفقیت را هم دارید پس انشالله به هدفتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۵:۵۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.