کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب عروس

اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

858 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ابراهیم1

ابراهیم1 : با سلام و احترام. یکی دو هفته قبل مثلا 99.03.15 خانم جوانی که از بستگان خیلی دور هستند و من او را نمیشناسم از طریق یکی از بستگان نزدیکتر این پیغام را به من دادند که پدر مرحومم را در رویا دیده اند. این خانم جوان دوست مجردی دارد به نام فائزه. در رویا پدرم را دیده است و پدرم خود را به او معرفی کرده که من فلانی هستم و منزل ما در خیابان فلان است و من همانی هستم که روضه برای امام حسین میگرفتیم (و ظاهرا اسم خیابان را کاملا درست گفتند چون اون خانم آدرس منزل ما بعد از فوت پدر را نمیدانسته و فقط چند باری در منزل قبلی هنگام روضه هایی که پدرم برای امام حسین میگرفتند شرکت میکرده) خلاصه پدرم نشانی دادند و بعد درحالیکه دوست آن خانم یعنی فائزه کنارش بوده پدرم به او اشاره کرده و گفته این عروس من است (یعنی فائزه عروس من است). (بیننده رویا هم در ذهن خود احتمال میداده که بنده مجرد باشم و این پیغام را رسانده. جل الخالق! از طرح ازدواج اجباری تا پیغام پسغام اموات) ببخشید دو تا خواب هم میشه اما چند شب بعد دختر همسایه رو در رویا دیدم (و هیچ صنمی هم با هم نداریم) که تو خواب اسمش فائزه بود و سعی میکرد چیزی به من بگه ولی من هیچ چیزی متوجه نشدم و در واقعیت اسم این دختر همسایه فائزه نیست و نمیدونم این رویا میتونه به این موضوع مربوط باشه یا نه.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۰۳:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. اگر او در واقعیت اصلا از آدرس شما با خبر نبوده و با این وجود آدرس را درست گفته، پس بخش دوم خواب هم که مربوط به اشاره ی پدرتان به دوست او به عنوان عروسش است هم قابل اعتماد است. مگر اینکه این ماجرا به دلیل شرایط خوب مالی شما، و منوط به اعتقادات شما یک ماجرای ساختگی باشد تا دوست فامیلتان ازدواج کند و خوب از شرایط شما هم با خبر هستند. همسایه ای که در بیداری وجود ندارد ولی در خواب شما دیده اید، به این اشاره می کند که شما کسی را از نظر اجتماعی و فرهنگی هم سطح خودتان بدانید و تمایل داشته باشید که او را ملاقات کرده و نظراتش را در باره ی مسائل مختلف از جمله در باره ی خودتان کشف کنید. اگر شما خواب اول را شنیده اید و بعد خواب دوم را دیده اید، خواب دومتان به احتمال قوی بازتاب افکار شما از ماجرای خواب اول است و نمی توان به تعبیر آن اعتماد کرد. اما به هر جهت شما با ملاقات این خانم در صورتی که تمایلی به اینکار داشته باشید، چیزی را از دست نمی دهید. چه بسا او را ملاقات کردید و از او خوشتان آمد و عروس پدرتان هم فائزه باشد! :))))) سعی کنید که او را ببینید و متوجه شوید که تا چه اندازه او به شما شباهت دارد. صحت خواب فامیل دور یا عدم صحت آن به شناخت شما از آنها و اعتماد شما بستگی دارد و من از روی خوابتان نمی توانم تصدیق کنم که راست می گویند یا کل ماجرا ساختگیست و چشمداشتی به ثروت شما دارند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۳۷:۳۰
ابراهیم1

ابراهیم1 : نه بابا همون اول که .... بنابراین بهتر سر در گریبان خویش کنیم، عرض خود نبریم و زحمت دیگران نداریم.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۰۳:۰۲
لیلاگنج نما

لیلاگنج نما : سلام علیکم....خواهرم دیروز بعدازظهر سه شنبه ۳ تیرماه در مورد من خواب دیده که من لباس عروسی پوشیدم و نشستم روی همون مبل سبز رنگ جلوی پنجره اشون ....لباس عروسیم خیلی خوشگل بوده .تاج سرم هم همینطور ...درست همون شکلی بوده که دوست دارم موهامو درست کرده بودندو آرایشم کرده بودند خیلی هم طبیعی بود خواهرم میگه خوابم خیلی واقعی بود ایتقدر که ازخواب بیدار شدم و فهمیدم خوابه حالم گرفته شد

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۵:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تمایل به ازدواج با کسی دارید که بتوانید جایگاه امن و سرشار از آرامشی در زندگی داشته باشید. می خواهید در کار و در زندگی تان متعهد باشید و رفتار موفقی داشته باشید و بدرخشید. فکرتان را مرتب و منظم خواهید کرد و با سیاست و موقر رفتار خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۴۷:۳۲
المیرا

المیرا : سلام. دیدم مراسم عروسی من بود البته داماد نبود و فقط شلوغی و میهمان ها را می‌دیدم و دو نفر از دوستانم را دیدم که میرقصیدند. در آن شلوغی دو سه نفر پسر جوان که نمی‌شناختم جلو آمدند و روزنامه ای به من نشان دادند که داخلش اعدادی نوشته شده بود دقیق یادم نیست. 7،15،11... و انگار یک نفرشان در گوشم گفت سی و نهم پرواز میکنی با هواپیما.
البته قبل از این خواب من دنبال بلیط هواپیما بودم برای سفر که منجر به شیوع کرونا شد و سفرم لغو شد.

پاسخ
لینک۸ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۵۶:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید به انجام کاری متعهد باشید و فکرتان به خاطر این مسئله ناراحت است. 33 که جمع اعدادی است که شما فرستاده اید، به معنی پتانسیل بالا و آگاهی معنوی شما است. سی و نه نمادی از درک، اندیشه، مدیتیشن و برتری ذهنی است. شما می خواهید بر مشکلاتتان غلبه کنید و دوستانتان هم نگران شما هستند. از لحاظ معنوی شما قویتر خواهید شد و باید برای سلامتتان و دفع شر و سختی بگویید به اندازه ی وسعتان چند مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۵:۳۵
المیرا

المیرا : سلام. دیدم مراسم عروسی من بود البته داماد نبود و فقط شلوغی و میهمان ها را می‌دیدم و دو نفر از دوستانم را دیدم که میرقصیدند. در آن شلوغی دو سه نفر پسر جوان که نمی‌شناختم جلو آمدند و روزنامه ای به من نشان دادند که داخلش اعدادی نوشته شده بود دقیق یادم نیست. 7،15،11... و انگار یک نفرشان در گوشم گفت سی و نهم پرواز میکنی با هواپیما.
البته قبل از این خواب من دنبال بلیط هواپیما بودم برای سفر که منجر به شیوع کرونا شد و سفرم لغو شد.

پاسخ
لینک۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۵:۰۴:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۶:۲۰
المیرا

المیرا : چشم حتما

پاسخ
لینک۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۵:۰۸
شمایل

شمایل : سلام خاب دیدم خونه عمم عروسیه یه پسر دیگشه. من توی اتاقی کنار اشپزخانه بود بودم که مراسمی نبود. عروس اولی عمم اسمش زهراست که من باهاش ارتباط دارم از اتاقی که جشن اونجا بود اومد و رفت داخل اشپزخانه یه لباس ابی و سفید هم‌ پوشیده بود و معلوم بود توی دلش ناراحت بود. از اتاق جشن صدای نوار ترانه میومد. به مامانم گفتم زهرا هم رقصید گفت اره  اومد توی اتاق جشن و دستاشو برد بالا و با فیس دست میزد. من حسودی کردم چون نه لباس پوشیده بودم نه توی اتاق جشن رفتم. بعدشم از بالا اتاق جشنو میدیدم که عروس و داماد و بقیه مهمونا بودن. میرقصیدن و ساقدوشا برای عروس حرکات رقص خاصی اجرا میکردن و من میگفتم خوشبحالش این عروسه چه جشنی برا خودش بپا کرد. زهرا هم میرفت جلو مهمونا و خودشو نشون میداد درواقع میخاست عروس اول بودن و ابهت خودشو نشون بده ولی اونا زیاد اهمیت نمیدادن. مامانم گفت برو از روی پشت بام از مراسمشون فیلم بگیر ولی دیدم راه پشت بام بستست نشد. بعد دیدم یکی از زنای همسایشونم بیرون اتاق جشن نشسته و سینه های خیلی بزرگش بیرون بود و یه بچه زد به سینه هاش شیر اومد من گفتم بچه ها شیطونی نکنین شیرش داره میریزه میخاد برا بچش، زنه گفت اشکالی ۵ ساله بچمو از شیر گرفتم بهتر تا شیرا بریزن کمتر بشه. بعد مراسم را از حالت رقص به حالت مذهبی و مرثیه در اوردن، بعد همه نشسته بودیم یه بشقاب برنج و دو سه تا کباب شامی به هر نفر دادن و منتظر بقیه مراسم بودیم که گفتن مراسم تموم بروید خونه هاتون نهارتونو خودتون از رستوران بگیرید! اکثرن که داشتن میرفتن و حتی حاج آقایی که برای مراسم مذهبی اونجا بود از این رفتار شکایت میکردن و بعضیا توی راه از نهارشون میخوردن چون به نهار پختن یا خریدن نمیرسیدن. منم که داشتم یکمی میخوردم گفتم یا این غذا را به عنوان نهار میدادید یا یه نهار درست حسابی میدادید و رفتیم.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۷:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مشکلاتی برای عمه ی شما پیش خواهد آمد که فکرشان ناراحت می شود و غصه می خورند. عروس اولی او سعی می کند که رفتاری خردمندانه و با کرامت و دلسوز از خودش نشان دهد و شما از بطن ماجرا خبر ندارید و نمی خواهند که خبرش به بیرون درز کند. ولی کم کم ماجرای آن آشکار خواهد شد و خدای نکرده ممکن است کسی فوت کند. اما به خاطر شرایط موجود احتمالا کسی از کسی حمایت و پشتیبانی نخواهد کرد و مقداری برای خودشان خرج می کنند. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۲۰:۱۲
زهره

زهره : سلام خواب دیدم درساختمان عجیبی هستمکه نزدیک خانه پدربزرگم هست آنجا پر بود از مردم آن اهالی که نمیشناختمشان کسانی هم که میشناختم بسیار بلنه قد شده بودند و سرتاپا مشکی پوش من هم روسری و چادر مشکی پوشیده بودم مراسم عجیبی برگزار میشد که یادم نیست درردیفی بودم که 4صندلی چوبی بلند با پایه های لرزان و بی ثبات بود من درکنارفردی بزرگ و دوستم روی اینها نشسته بودیم آن مرد به خاطر لرزانی پایه ها افتاد و من و دوستم به زورجلو خندمان را گرفتیم اما کمی بعد من هم افتادم مردی روحانی مراا گرفت طوری که درآغوشش بودم از شرم چهره خود راباچادرم پوشاندم و به خانه پدربزرگم رفتم از لابه لای درحیاط مردم را میدیم که پوزخند زنان از مراسم برمیگشتند درخانه پدربزرگ دختردایی و دیگران رادیدم که باز داشتند به من پوزخند میزدند درگوشش گفتم فهمیدند من بودم گفت بله چطورمیتوانند نفهمند چون تو فقط عروس آن مجلس بودی از شدن درس و شرم به درون اتاقی رفتم مردی مشکی پوش وارد شد و گفت دیریازود تو را میکشند چون مجلسشان راخراب کردی من به آینه نگاه کردم چهره با آرایش کامل خودرا دیدم باچادرمشکی و دامادی که نمیدیم اصلا تا قبلی که به من بگویند عروس ان مجلسم نمیدانستم عروسم دراین حال هنوز هم به دنبال کسی که سالها دوست میداشتم میگشتم ناگهان همه مردم با کت و شلوار سیاه و قدهای بلند وارد حیاط شدند با چهره گرفته و ناراحت و شاید عصبانی سردسته انها مرد بزرگی به نظر می امد من خودم را زمین انداختم و گریه میکردم میگفتم خودم را میکشم که مادرم با گفتن اینکه ایشان فرد بزرگیست جلوشان بلند شو ار خواب پریدم (صبح بود )

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۰:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۳:۰۸
یوسف

یوسف : با عرض سلام و ادب مجدد. خواهر همسرم توی خواب عروسی خانومم رو دیده به این ترتیب که مراسم در خونه پدر خانومم بوده و مهمان های زیادی بودن ولی رقص و پایکوبی نبوده
ممنون از شما

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۳:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. خانم شما نسبت به زندگی با شما احساس تعهد می کند و از شما راضیست. او برای خانواده تان از خوشبختی خودش مطرح می کند و سعی می کند که روابط خوبی با دیگران داشته باشد. عروسی که در آن رقص و پایکوبی نباشد به تعهد و عشق تعبیر می شود و معنی بدی ندارد. به همین دلیل است که همیشه باید خوابتان را کامل توضیح دهید تا در تعبیر اشتباه نشود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۴:۱۸
یوسف

یوسف : با عرض سلام و ادب خواهر همسرم خواب دیده که جشن عروسی همسرم هست و همون شب همسرم هم خواب دیده که خودش و دخترم کرونا گرفتن ممنون میشم تعبیر کنید و اینکه این دو خواب با هم مرتبط هستن؟؟؟؟
با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۱:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. دوست عزیز برای اینکه یک خواب درست تعبیر شود، فضای خواب بسیار مهم است. مثلا جشن عروسی چطور بوده چه کسانی بوده اند رقصی در کار بوده یا خیر. ضمن اینکه ثبت 2 خواب در یک خواب تحت عنوان خوابهای مرتبط با هم، خلاف مقررات سایت است و شما خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن خواهید شد پس لطفا به هیچ وجه اینکار را تکرار نکنید. به اینصورت خلاصه که شما خوابتان را نوشته اید بنده مجبور هستم در همین حد فقط اشاره به این کنم که همسر شما فکرشان ناراحت است و انرژی منفی یا ترس ها و نگرانیهایی به ذهن همسرتان و زندگی او وارد شده فکرش را ناراحت خواهد کرد. برای دفع شر بگویید یک مرغ برای سلامتی همسرتان و دختر و خودتان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۲:۱۸
یاس

یاس : سلام وقتتون بخیر من متاهلم و همش خواب میدیدم در تدارک مسیر شرایط عروسی هستم در صورتی که یک ساله ازدواج کردم و انگار در در حال فراهم کردن تدارک عروسی بودند ولی نه آرایشگاه رزرو کرده بودم و نه لباس عروس داشتم.یه ارایشگاه بهم معرفی کردن و من رفتم گفتن لباس داره وقتی رفتم رگال لباس عروس ها خالی بود انگار توی زمانی که باید توی سالن بودم دنبال لباس عروس بودم و مغازه ها را می گشتم ام یکی از عمه ها که باهاشون رابطه نداریم اومدن و و توی خرید لباس عروس دنبال لباس بودن برای من خیلی آشفته بودم خیلی استرس داشتم و داماد هم همسر فعلی خودم بود و تمام به این فکر می کردم که کاشکی مراسم رو حداقل یک روز عقب مینداختیم و توی ساختمونی که من دنبال لباس عروس میگشتم به نظر قدیمی میومد.حتی انگار جوری بود که مراسم ما من سه بار لباس عروس پوشیدم و این بار آخر و جشن اصلی بود انگار من نمیخواستم که لباسم شبیه لباس شب های قبل هم باشه ولی لباس شب قبلش یک لباس نارنجی یا گلبهی خیلی قشنگ بود و همه می گفتن همین و بپوش اما من دنبال یک لباس عروس خیلی زیبا بودم و انگار تا ۹ شب دنبال لباس بودم جزئیات بیشتر از خواب یادمه اینکه مثلاً ساختمانی که دنبال لباس می گشتم یه ساختمان نیمه کاره و کوچه های تقریباً باریک مثل همون کوچه هایی که قدیمی بودن و من خیلی استرس داشتم و اخر لباس پیدا کردم اما ار خواب پریدم این خواب رو جمعه سیزدهم تیر دیدم

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۴:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید که احساس سعادت بیشتری در زندگی تان داشته باشید و تعهد و وفاداری تان را نسبت به همسرتان اثبات کنید. می خواهید که شاد باشید روابط خودتان را با همسرتان قویتر کنید و وارد مرحله ی جدید تری از ازدواجتان بشود ( مثل مادر شدن یا خریدن خانه ی جدید). شما شخصیتی اجتماعی دارید و مهربان و برونگرا هم هستید ولی می خواهید نشان دهید که بهترین رابطه ی شخصی را با همسرتان دارید و بهترین رفتار را می توانید از خودتان بروز دهید. می خواهید برای او از همه بهتر باشید. شما بسیار مسئولیت پذیر هستید و خیلی کارهای نیمه کاره و ایده های تمام نشده ای در ذهنتان دارید که می خواهید به آنها برسید ولی در عین حال با محدودیت هایی مواجه هستید که نمی توانید آنطور که باید و شاید به خواسته هایتان برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۳۶:۳۳
یاس

یاس : سلام وقتتون بخیر من متاهلم و همش خواب میدیدم در تدارک مسیر شرایط عروسی هستم در صورتی که یک ساله ازدواج کردم و انگار در در حال فراهم کردن تدارک عروسی بودند ولی نه آرایشگاه رزرو کرده بودم و نه لباس عروس داشتم.یه ارایشگاه بهم معرفی کردن و من رفتم گفتن لباس داره وقتی رفتم رگال لباس عروس ها خالی بود انگار توی زمانی که باید توی سالن بودم دنبال لباس عروس بودم و مغازه ها را می گشتم ام یکی از عمه ها که باهاشون رابطه نداریم اومدن و و توی خرید لباس عروس دنبال لباس بودن برای من خیلی آشفته بودم خیلی استرس داشتم و داماد هم همسر فعلی خودم بود و تمام به این فکر می کردم که کاشکی مراسم رو حداقل یک روز عقب مینداختیم و توی ساختمونی که من دنبال لباس عروس میگشتم به نظر قدیمی میومد.حتی انگار جوری بود که مراسم ما من سه بار لباس عروس پوشیدم و این بار آخر و جشن اصلی بود انگار من نمیخواستم که لباسم شبیه لباس شب های قبل هم باشه ولی لباس شب قبلش یک لباس نارنجی یا گلبهی خیلی قشنگ بود و همه می گفتن همین و بپوش اما من دنبال یک لباس عروس خیلی زیبا بودم و انگار تا ۹ شب دنبال لباس بودم جزئیات بیشتر از خواب یادمه اینکه مثلاً ساختمانی که دنبال لباس می گشتم یه ساختمان نیمه کاره و کوچه های تقریباً باریک مثل همون کوچه هایی که قدیمی بودن و من خیلی استرس داشتم و اخر لباس پیدا کردم اما ار خواب پریدم این خواب رو جمعه سیزدهم تیر دیدم

پاسخ
لینک۱۳ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۰:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۶:۰۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.