تعبیر خواب عروس
اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
رز : سلام خواب دیدم عروس شدم
لباس سفیدی پوشیده بودم و مهمانها یکی یکی داشتن میومدن لباسم سفید و بلند بود اما پاهام معلوم بود دامادی کنارم نبود و نمیدونستم داماد کیه اولش ایستادم مهمانها بیان کادوشو نو بهم بدن دونفر کادو دادن و اولی که کادو داد نگاه کردیم ببینیم سکه ش چقدره و متوجه نشدیم فقط نوشته بود قیمتش ۶۰ هزارتومان بعد من با خودکار اسم کسی که کادو داد پشت هدیه ش نوشتم .رفتم جایی متوجه نشدم کجا وقتی برگشتم با دمپایی سفید بودم که یه مقدار برام بزرگ بود ،باز مهمون میومد و با من احوالپرسی و روبوسی میکردن تبریک میگفتن ،تو خواب فکر میکردم که داماد کیه نکنه اونی نباشه که دوسش ندارم و اصلاح صورت نداشتم که فک میکردم بعد مراسم برم ابروهامو بردارم و فک میکردم فردا منو با حلقه ببینه (اون کسی که دوسش دارم)چی فکر میکنه
فریبا هراتی
: سلام. شما دلتان شور می زند و می خواهید به موفقیت برسید و از عملکردتان مشخص است که نگران هستید. شما سعی می کنید که استعدادها و توانایی های خودتان را بشناسید. فکر می کنید که زمان دارد می گذرد و می خواهید به موفقیت و کامیابی و سعادت خانوادگی برسید. بعد از مدتی، شما سعی می کنید که با آرامش و خونسردی کارهایی را انجام دهید که دیگران فکر می کنند از پس آن بر نمی آیید و به قول معروف پایتان را در کفش بزرگتر ها می کنید. روابط شما با دوستانتان قویتر خواهد شد ولی همچنان در دلتان نگران هستید و شاید تهاجمی صحبت کنید یا جبهه گیری کنید. شما می خواهید روی احساساتتان و بیان آن کنترل بیشتری داشته باشد و برایتان مهم است که در زندگی تان بتوانید به موفقیت برسید اما نگرانی شما همه به خاطر کسی است که دوستش دارید و اینکه او چه در سرش دارد برایتان مشخص نیست. تشکر از همراهیتون.
masuumee : سلام.وقتتون بخیر.من خواب دیدم عروس شدم و عروسیمه و دوماد هم همین پسری که دوسش دارم و باهاش هستم.البته بگم که تو این عروسی هیچ بزن و برقصی ندیدم.اول دیدم یه لباس عروس بلند و خیلی خوشگل تنمه و موهامم آرایشگاه برام درست کرده بود و لباسم خیلی بلند بود.دوماد هم که دوست پسرم بود یه ماشین خارجی گل زده بود و سوار اون بودیم تا برسیم به محل عروسی و مهمونا.فقط تو خوابم همش برام سوال بود که الان این مراسمه نامزدیمه یا عقدمه یا عروسی؟ تو دلم میگفتم این که خاستگاری نیومده بود هنوز چه جوری شده یه هو تو این عروسیم.تو خوابم خانم هراتی مثل این بود که انگار دوس پسرم تنهایی همه کارارو کرده بود و من و گذاشته بودن وسط عروسی بدون اینکه کارامو کرده باشم.چون همش حرص میخوردم که من گل ماشین عروس و انتخاب نکردم خودش گل زده و تالار و انتخاب نکردم .بعد مامانمو دیدم و تند تند ازش پرسیم که بگو شام چطور بود.مامانم گفت عالی بود شام رو همه میزا پر از غذا.گفتم سلف سرویس نبود؟گفت نه ولی همه میزا پر بود و انقد همه غذا خوردن که.ولی باز ناراحت بودم میگفتم چرا من خوذم انتخاب نکردم من میخاستم سلف سرویس باشه.کلا اصلا انگار امادگی نداشتم من و همه کارا از قبل شده بود و خود دوست پسرمم به تنهایی خودش کرده بود و همش میگفتم بدون خاستگاری و مراسم قبلش چ جوری ب اینجا رسیدیم.بعد بابام و دیدم که اومد با ناراحتی بهم گفت که فلان فامیلشون درباره دوماد بد گفته اعصابم خورده.یه حالت بغض داشت(اون آدم توی واقعیت از فامیلای دوس پسرمه و باهاشون خوب نیستن در واقعیت) منم به بابام گفتم اون دوروغ گفته میخاسته حسام و پیش تو خراب کنه.بابام هم گفت فعلا حوصله ندارم با بغض واشک تو چشمش . منم همش میگفتم من میشناسم اینارو اینا دوروغ بهت گفتن چون با حسام لجن.در کل با اون همه لباس عروس و ماشین خارجی گل زده د ولی همش تو خواب برای مراسمم حرص خوردم و میگفتم چی شد که یه هو عروسیم شد و من وسط عروسیمم با لباس عروس سفید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و کسی که دوستش دارید نسبت به هم متعهد هستید. فکر شما مرتب و افکارتا متمرکز است و احترامتان بالاست و رفتار خوبی از خودتان بروز می دهید. او سعی می کند با مهربانی با شما رفتار کند. روابط اجتماعی شما قویتر خواهد شد و دوستانتان شما را قبول دارند و تاییدتان می کنند. شما با هم می توانید شخصیت موفقی از خودتان نشان دهید ولی پدرتان نگران حرفهایی است که عده ای پشت دوست پسرتان می زنند. تشکر از همراهیتون.
gadir : ممنونم خانم هراتی عزیز . عذر خواهی میکنم که سه تا خواب با همدیگه فرستادم. فقط یک خواب براتون می فرستم . خواب دیدم من و خانم سابق ( که ازش جدا شدم و یک دختر ازش دارم ) و خواهر خانمم داخل خونه قبلی بودیم ( خونه ای که قبلا اجاره گرفته بودیم) من داخل یک اتاق دیگه بودم ولی رفتم تو حال دیدم خانمم رو یک رختخواب که ملافه سفید و تمییز روش انداخته دراز کشیده و خواهر خانمم کنار رختخواب پیش پاهای خواهرش نشسته من هم با احتیاط رو رختخواب نشستم دیدم خانمم اعتراضی نکرد و خواهرش هم چیزی نگفت باز هم با احتیاط کنارش دراز کشیدم و بدنم را به بدنش چسباندم . البته اون صورتش را برنگرداند شاید از دستم ناراحت بود یا اینکه بهم بی اعتنا بود نمیدونم
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما به زندگی تان در گذشته فکر می کنید و اینکه خودتان را از همسرتان از لحاظ روحی جدا کرده بودید. اگر سعی می کردید که بیشتر با او و خانواده اش قاطی شوید متوجه می شدید که او بسیار با کرامت و پاک است و به زندگی با شما دلخوش کرده و حواسش نیست که شما چطور خودتان را از او جدا کرده و فاصله گرفته بودید. او برای خواهرش درددل می کند و شما را دوست دارد. ( یا داشته ). او غرور دارد و نمی خواهد به شما رو بیاندازد. تشکر از همراهیتون.
gadir : سلام خانم هراتی . من همیشه خواب همسر سابق ( زن سابق خودم) خودم را میبینم ( البته یک دختر که پیش منه ازش دارم . ازدواج مجدد هم کردم) ولی بعد هشت سال باز هم دارم خوابش را میبینم . مثلا یک بار خواب دیدم که دست رو شانه من گذاشت و گفت من خونه برادرت منتظرت هستم . یک بار هم خواب دیدم که رو رختخواب خوابیده و من رفتم بغلش خوابیدم ولی انگار از دستم ناراحته یا اینکه بهم اعتنایی نکرده و من چیزی نگفتم و فقط کنارش رو رختخواب دراز کشیدم. یک بار هم خواب دیدم که بهم گفت چرا امشب تنهایی من هم گفتم چی کار کنم چاره ای دیگه نیست ، گفت پس می تونم پیشت بخوابم من هم گفتم اشکالی نداره بعد اومد پیشم خوابید . لطفا برام تعبیر کنید چون احساس میکنم یک پیام در این خوابهاست
فریبا هراتی
: سلام. قبل از تعبیر خوابتان اجازه بدهید خدمتتان عرض کنم که طبق قوانین سایت شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت و همینطور یک خواب در هر کامنت هستید. پس اینطور که یک شب این خواب را دیدم... یک شب خواب دیگر از نظر سایت خلاف قوانین محسوب می شود و تعبیرش هم جرم و تقصیر بنده خواهد بود. لذا از شما تقاضا می کنم که با توجه به اینکه نکات ریزی در هر خواب وجود دارد که اشاره به آنها در تعبیر بسیار موثر است به جای اینکه 3 خواب یک خطی ارسال کنید یک خواب 3 خطی بفرستید و شرایط را کمی دقیقتر توضیح دهید. اگر چنانچه بنده بخواهم همه ی خوابهای شما را با یک حق کسر خواب تعبیر کنم، شما و بنده هر دو مدیون سایت خواهیم بود. اینکه شما خواب ایشان را می بینید به این دلیل است که او قطعا به شما فکر می کند و به اینکه اگر کنار شما و دخترتان زندگی می کرد، چه اتفاقاتی می توانست بیافتد. احتمال قوی او از جدایی از شما ناراحت و پشیمان است. خوابی که به شما گفته که من خانه ی برادرت منتظرت هستم، به این اشاره دارد که او احتمالا تمایل دارد که با خانواده ی شما ارتباطش را حفظ کند به این بهانه که شاید شما را ببیند. یا اینکه او امیدوار است که شما به او و شرایطی که از قبل ، قبل از دعواهایتان داشتید برگردید. البته که او از شما ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام روز بخیر
طرفای صبح بود تقریبا خواب دیدم قراره عروسی کنم از آرایشگاه وقت گرفتم داماد مشخص نبود کیه .. وقتی میخوام برم آرایشگاه هنوز خرید لازمه رو نکردم آماده نیستم میگم اول بریم خرید کنم بهم میگن دیر میشه بعد میبینم آرایشگاهو گم کردم و با لباس عروس دنبال آرایشگاه میگردم و نگرانم که نه خرید کردم و نه آرایشگاهو پیدا میکنم.. با نگرانی از خواب پامیشم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مسئله ای هست که فکرتان را ناراحت می کند و شما نوعی بی هدفی را دنبال می کنید. می خواهید سیاست داشته باشیدو نگرانی هایتان را نشان ندهید ولی نمی توانید. شما نمی دانید که دقیقا چه خواسته هایی از دنیا دارید و برای دفع شر و نگرانی هایتان بگویید که یک مرغ برایتان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید و در این کار هم کوتاهی و غفلت نکنید. تشکر از همراهیتون.
2020 : سلام و عرض ادب،
من خواب دیدم که گوشیم روی سایلنت بود رفتم سر گوشیم دیدم استادم و کسانی دیگر به من زنگ زدهاند و من متوجه نشدهام، حتی دیدم یکی از میس کالها زده امام... یادم نیست کدام امام بود، بعد فهمیدم استادم داره ازدواج میکنه و به من نیاز داشته، (استاد من آقا هست) ولی خانوادهام کمی کمکش کرده بودند و من همش میگفتم چرا الان به من میگید اینقدر دیر و ناراحت و مضطرب بودم، خودم را تو خیابان به استادم رساندم میخواستم بگم جریان چی شده و تبریک بگم، با همسرشون سوار درشکه بودند (استاد من مجردند) طول درشکه خیلی طولانی تر از حالت عادی بود و دور تا دور درشکه کاملا گل خورده بوده و من سعی کردم نزدیک اسب بشم و ابسار اسب را گرفته بودم و همینجوری که داشت میرفت باهاش حرف میدم، حالت استادم هم خوشحال بودند در خواب (همان استادم که خواب دیروز را تعبیرکردید) همسرشون هم لباس عروس به تن داشتند...
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما خیلی سرتان گرم کارهای خودتان است و به دیگران توجه جندانی نخواهید داشت. حتی احتمالا نذری هم کرده اید که بی خیال ادای آن شده اید. استاد شما هم به خواسته های خودش خواهد رسید و به کاری که دوست دارد متعهد خواهد شد. او به جایگاه قدرت و موفقیت می رسد و روش او در زندگی و شیوه ی فکری او تا اندازه ای دمده و عقیقه و سنت گراست. او به ثروت می رسد. تشکر از همراهیتون.
نسرین : سلام و وقت بخیر.من با آقایی در ارتباط هستم.خواب دیدم که با دایی این آقا که جوان بودن ازدواج میکنم.البته دایی نمیدونم اصلا داره یا نه.در ی خانه که نمی دونم خونه کی بود در ی اتاق تور از سقف پهن شده بود.با خالم و ی خانم ناشناس وارد اتاق شدیم تا من لباس عروس رو پرو کنم. داماد در هال بود و من از پشت شیشه می دیدمش ولی اون منو نمی دید.لباس عروس دو تکه بود.حالت بلوز و دامن.دوستش نداشتم و قبل از اینکه داماد بیاد داخل سریع درش آوردم و البته خودم رو تو آیینه دیدم که دارم لباس رو بیرون میارم.وقتی داماد رسید تعجب کرد و گله که چرا نداشتن لباس رو تو تنم ببینه. بعدش همه تو هال بودیم و چای هم وسط بود.مادر داماد از من حمایت کرد و به داماد می گفت که حتما عروس رو ببر فلان خیابون تا لباس دلخواهش رو انتخاب کنه. میخواست شیرینی برداره از کنار سینی چای که دستش نرسید و من ظرف کوچکی رو بهش دادم که برداره. تو فنجون من ی چیزی مثل نبات و آب جوش خوشرنگ بود. در تمام خواب از حمایت مادر داماد خوشحال بودم و می گفتم حالا چطور به دوستام بگم به جای اون آقا با داییش ازدواج کردم؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیت خانوادگی و اصالت این آقا را تایید می کنید و نسبت به او متعهد می شوید. شما با خاله تان راجع به افکاری که دارید صحبت می کنید ( یا از سر اصالت و با خلوص نیت راجع به افکارتان در مورد کسی که دوستش دارید فکر می کنید). شما می خواهید در امنیت کامل باشید و ریسک نکنید. شما رابطه ی نصفه نیمه نمی خواهید و دوست دارید تمامیت وجود شما با کسی که دوستش دارید هماهنگ باشد و با او در همه ی مسائل صداقت داشته باشید. تا زمانی که شما خودتان نخواهید، نمی گذارید که رابطه تان با خانواده ی او عمیق شود. شما استرس دارید ولی همزمان از رابطه تان لذت می برید. از لحاظ شخصیتی و اصالت، خانواده ی این شخص هم با شما هماهنگ هستند و شما را خواهند پسندید. تشکر از همراهیتون.
Samin : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم يه عروسي دعوتيم و عروسي ٣ شب بوده كه شب سوم بود و دنبال لباس بودم كه چي بپوشم منو مامانمو خاله هام دنبال لباس بوديم مامانمو ديدم كه با زن عموم از بيرون اومدن و يه لباس ارزون خريده بود ٣٠ تومن و براي سن ١٦ ساله ها خوب بود و من گفتم مامان ايرادي نداره لباس تكراري بپوشي اين اصلا خوب نيست و خودم هم كه لباس ديگه اي ميخواستم بپوشم نظرم عوض شد و همون لباس روز اولو پوشيدم در ادامه خوابم ديدم دارم از مجلس ميام بيرون كه يه جايي مثل نگهباني بود گفت شما ١٠ تومن بايد بدين ( دوس پسرم كه الان باهاش هستم و پدر ايشون اومدن سرو صدا و داد و بيداد كردن، دم در منتظرم بود رفتم گفتم الان ميام گفت ماشينو اونطرف گذاشتم تو پاركينك گفتم باشه) منم گفتم كارتمو تو اين شلوغيه كيفم چطور پيدا كنم اقاي بودن خوش برو رو خنديد بهم و گفت بيا اين كيف منم بگير برو تو اتاق پيداش كن منم رفتم اتاق اول حواسم نبود گيج بودم كيف اقاهرو خالي كردم برگه بود و يه سكه كه دوهزارو خورده اي بود جديد بود بعد سريع كردم داخل كيفش همرو و كيف خودمو وسايلامو داشتم ميريختم بيرون كه يه دفعه صداي دادو بيداد پدر مريض دوستم اومد كه انگار رئيس يا كلا اون ساختمون مال اون بود ديدم همه سريع اونجارو خالي كردن و خلوت شدمنم سريع وسايلمو ريختم تو ٣ تا پلاستيك و رفتم كيف اقاهرو بدم ديدم يه دسته كيف پاره شده و انگار كيفش عوض شده بود شك كردم اما زياد توجه نكردم كيف مشكي بود كرم شده بود رفتم گذاشتم روي ميزش گفتم ببخشيد كارتمو پيدا نكردم ميرم داخل ساختمون انگاريه كيفم اونجا جا گذاشته بودم و سريع رفتم ببينم چي شده كه پدر مادر دوستم انقدر عصباني هستن كه زن دايي مامانمو دم در ديديم گفت ٣ دفعه بالااورده فك كنم از كبدشه و داشت توضيح ميداد كه من سريع پله هارو رفتم بالا رفتم داخل يه عروسي كفش كرم پاشنه دار پام بودرفتم سمت دسشويي دهنمو كه انگار چيزي توش جم شده بود و شستم كه خواهرم اومد گف بيا برات رژ بزنم و ميگف اينطوري بزن و دوستمو ديدم كه مسئول كيك مجلس بودن عجله داشتم برم ببينم چطوره حالشون كه ديگه يا بقيشو يادم نيست يا كلا تموم شده ، ممنون ببخشيد زياد شد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مسئله ای پیش می آید که فکر شما را ناراحت می کند. مادر شما از روی سادگی و بی ریایی رفتاری سطحی نسبت به مسئله ای از خودش نشان می دهد و با احساساتش زیاد صاف و صادق نیست. شما نمی خواهید که مادرتان اینگونه رفتار کند و وانمود کند که چیزی نشده. شما هم نمی خواهید که از روی سیاست دروغ بگویید بلکه احساس واقعی تان را نسبت به این موضوع نشان خواهید داد. شما می خواهید در زندگی تان موفق باشید ولی احساس می کنید که هنوز رابطه تان با دوست پسرتان جدی نشده و اعتباری ندارید که بخواهید روی او حساب کنید ولی او فکرش آرام است و نباید نگران چیزی باشید. هر چند که افکار درهم برهمی در این مورد مطرح می شود که فکرتان را ناراحت می کند. کسی در زندگی دوستتان هست که خوبی او را نمی خواهد و از این جهت پدر و مادرش عصبانی هستند. شما سعی می کنید از کسی جانبداری نکنید و موضع نگیرید و با استیل و باکلاس جلوه کنید و ترجیح می دهید که دروغ بگویید به جای اینکه نظر واقعی تان را ابراز کنید. نمی خواهید در کار آنها دخالت کنید و حرف بی موردی بزنید. لطفا با توجه به حجم بالای کاربران و خوابها سعی کنید خوابتان را خلاصه تر بنویسید. تشکر از همراهیتون.
Sheyda : باسلام و احترام
خانم هراتي عزيزم، خواب ديدم مراسم عروسيمه، لباس عروسم قشنگ بود اما تا ساق پاهام بود و مثه لباس عروسا بلند نبود، يه صندل سفيد پاشنه بلند قشنگي پام بود و پوست بدنم خيلي سفيدتر از واقعيت بود.
اصلا خوشحال نبودم و ناراحتم بودم، تووي خواب دامادو ميشناختم اما الان اصلا يادم نمياد كي بود. موهامو قشنگ درست كرده بودن، رنگ موهام در واقعيت مشكيه اما توو خوابم بلوند بود، همش از خودم ميپرسيدم چرا ارايشگرم مژه هامو مژه مصنوعي نزاشت يا يه ريمل نزد كه اينجوري چشمام بيحالت نباشه!!
مجلس كه تموم شد من رفتم توو اتاقم و گريه ميكردم و ميگفتم دلم براي داداش مرده ام تنگ شده يا پدره مرده ام ( پدرم زنده هستن در واقعيت )
صبح فرداي عروسي با سكس داماد بيدار شدم و ديدم داماد در حاله سكسه كامل با منه در حاليكه من خواب بودم و بهش گفتم الان وقتش نيست، نيم ساعته داري انجام ميدي اما هنوز ارضا هم نشدي، بهتره توام بخوابي و بزاريم واسه يوقت ديگه.
ميشه لطفا خوابمو تعبير كنيد.
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما به خاطر مسئله ای ناراحت هستید و احساس می کنید که احترام کافی به شما گذاشته نمی شود. شما می ترسید و نگران هستید هر چند که به شما قول داده شده که حمایت مالی می شوید و احتیاجاتتان را در اختیارتان می گذارند. شما سعی می کنید که خوسرد و اجتماعی به نظر بیایید ولی نمی توانید دروغ بگویید و احساستان را نشان می دهید. روح برادرتان شاد . احساس می کنید که اگر او بود می توانستید با او درددل کنید و پدرتان هم روحیه اش افسرده شده و ناراحت است و احساس می کند که شکست خورده است. شما تمایلی به ادامه ی کاری که به شما پیشنهاد شده ندارید و دلتان می خواهد که مدتی از هر کاری دور باشید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خسته نباشید دیشب توی خاب دیدم که لباس عروس به تنمه ولی وصله داره پاره هست دامادم شوهردومم بود خیلی نگرانم براتعبیرش لطف کنید بهم بگید ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فکر شما درگیر و مشغول است و از شکست مجدد می ترسید. منطقی صحبت نمی کنید و نمی توانید همسرتان را قانع کنید. شاید بهتر است که آرامشتان را حفظ کنید و برای کارهایتان دلائلی منطقی بیاورید و اگر از چیزی ناراحتید به جای دعوا همسرتان را متقاعد کنید که منطقی با هم صحبت کنید. برای دفع ناراحتی هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.