تعبیر خواب لباس
اگر کسی ببیند که لباسی بر تن ندارد، حرمت او بین مردم کم می شود، راز او آشکار می شود و ضعیف و هراسان خواهد شد. داشتن لباس نو و تمیز و زیبا، نشانه امنیت و بالا رفتن حرمت بیننده خواب است. اگر لباس فقیرانه ای به تن داشتید، زیان می کنید و به فقر مبتلا می شوید. اگر لباس کهنه را از تن خارج کنید، از غم و اندوه خلاص خواهید شد.
پوشیدن لباس زنانه در خواب برای مردان، رسیدن تهمت و از بین رفتن آبرو و مورد سوال و مواخذه قرار گرفتن است. پوشیدن لباس مردانه در خواب برای زنان، قبول مسئولیت ها و وظایف دشوار است. اگر ببینید چند دست لباس دارید، تکالیف و تعهدات شما زیاد خواهد شد. اگر ببینید لباس غواصی پوشیده اید، ریسک می کنید و به استقبال خطری بزرگ می روید.
پوشیدن لباس تنگ، تاویلش در فشار قرار گرفتن و لباس راحت و گشاد، فراغت خاطر یافتن از جهت اجتماعی و خانوادگی است. دیدن لباس عروسی، نشانه شرکت در کارهایی شادی بخش و هم صحبتی با دوستان صمیمی است. اگر لباس عروسی کثیف یا چروک باشد، رابطه شما با دوست صمیمی تان قطع خواهد شد. داشتن و پوشیدن لباس عزا، نشانه بد اقبالی و ناراحتی خاطر شما از جهت دوستانتان است.
تعبیر خواب آستین
لوک اويتنهاو می گوید: تعبیر خواب آستین بلند، افتخار و سرافرازی است. تعبیر خواب آستین کوتاه، ضرر و زیان است. تعبیر خواب آستین گشاد، خشم و عصبانیت است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن لباس درخواب هفت وجه است:
- دین پاک،
- توانگری،
- عز و جاه،
- منفعت،
- عیش خوش،
- عمل،
- عدل.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر دید لباس تابستان به زمستان پوشیده بود، دلیل که به قدر لباس مالش زیاده شود. اگر دید لباس زمستان به تابستان پوشیده بود، دلیل ترس است. اگر زنی به خواب دید که لباس مردان پوشیده بود، دلیل منفعت است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در تن او لباس مهتران بود، دلیل بزرگی است. اگر ببیند لباس فاسقان داشت، دلیل معصیت است. اگر دید که لباس سلاطین پوشیده بود، دلیل که کارش به نظام گردد.
جابر مغربی می گوید: اگر لباس پادشاهان داشت، دلیل که از پادشاه منفعت یابد. اگر ببیند لباس علماء داشت، دلیل است که از علماء بهره مند گردد. اگر ببیند که لباس صوفیان داشت از دنیا دست بدارد. اگر ببیند که لباس توانگران داشت دلیل که درجمع مال حریص خواهد بود. اگر ببیند که لباس ترسایان و جهودان داشت، دلیل که بیننده میل به ایشان پیدا کند.
تعبیر لباس خواب (پیراهن خواب)
اگر کسی در خواب ببیند که لباس استراحت پوشیده، دارای همسری مهربان است و اگر در لباس خواب، پارگی یا خللی به وجود آمد، تعبیر عکس آن است. مفقود شدن لباس خواب، دلیل بر ناراحتی و بگومگو بین زن و شوهر است. داشتن لکه های کثیف بر روی لباس خواب، نشانه خیانت همسر است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن پیراهن خواب بر سه و جه است:
- زنی نیک،
- راحت و آسانی،
- رنج و اندوه و مصیبت.
تعبیر خواب لباس سفید بر تن داشتن
محمد ابن سیرین می گوید: تاویل لباس خواب، به زن بر می گردد. اگر ببیند پیراهن خواب او سفید و پاکیزه است، دلیل که عیالش دیندار است و مستور. اگر ببیند پیراهن خواب سیاه او است، دلیل که از عیالش اندوه و رنج به او رسد.
تعبیر خواب لباس سیاه بر تن داشتن
بعضی از معبران می گویند: لباس سیاه در خواب، برای حاکم یا پادشاه نیکو و برای رعیت، بد است. اگر لباس خواب را کبود ببیند، دلیل که او را به سبب عیال غم و اندوه و مصیبت رسد. اگر ببیند که لباس خواب اش چرکین و دریده است، دلیل که زن او چرکین و پلید و ناسازگار است. اگر ببیند لباس خواب اش بسوخت، دلیل که عیالش بمیرد.
تعبیر خواب لباس نظامی
اگر خواب ببینید حمایل نظامی بر لباس خود دارید، نشانه آن است که با رفتارتان تنها توجه افراد سبک سر را به خود جلب کرد. اگر خواب ببینید برای دختری حمایل نظامی خریده اید ، علامت آن است که با صداقت و رفتار معقولانه خود، شأن و مقامی به دست می آورید .
تعبیر خواب اونیفورم
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
خواب یك یك شخص اونیفورم پوش : شانس به شما روی خواهد آورد.
افسران اونیفورم پوش : ترفیع خواهید گرفت.
سربازان اونیفورم پوش : با مشكلات و ناراحتیهای بسیار روبرو هستید.
یكی از اعضاء خانواده تان اونیفورم پوشیده : افتخار و تشخص.
اونیفورم پوشیده اند : در قبال شجاعتتان پاداش خواهید گرفت.
اونیفورم می فروشید : دوستانتان از نفوذشان استفاده خواهند كرد تا به شما كمك كنند.
مردان كه در سر كار اونیفورم پوشیده اند : به شما پول زیادی خواهد رسید.
زنانیكه اونیفورم پوشیده اند : شما خیلی متكبرید.
زنانیكه اونیفورم نظامی بتن دارند : شما در سطحی نیستید كه بتوانید وظایفتان را انجام دهید.
خواب اونیفورم مستخدمین یا كارمندان را می بینید: دشمنانتان شكست خواهند خورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
S : سلام .ببخشید من دیشب خواب دیدم البته موقت بود . این بود که خواب بودم و وقتی که بیدار شدم دیدم لباس و شلواریبه تنم هست مال خودم نیست لباسی که تنم بود لی بود و استین کوتاه و دگمه هاشم باز بود بعد دوباره خوابیدمو بلند شدم دیدم که رفیقم توی خواب داره تسمه منو بر میداره منم رفتم جلو ازش گرفتم و دیدم که لباسای من بر تن او هست با عصبانیت از تنش بیرون اوردم . بعد دیگه از خواب بیدار شدم (البته اون رفیقم الان دوماهه است که باهم مشکل داریم ) ممنون لطفا تعبیرشو بگین
فریبا هراتی
: سلام. شما موقتا رفتاری از خودتان نشان می دهید که معمولا اینطور رفتار نمی کنید و به تبعیت از کسی این رفتار را از خودتان بروز خواهید داد. سخت کوشی می کنید و آماده اید تا کاری را که تصمیم به انجامش گرفته اید تا آخر به پایان ببرید و پذیرای ایده های جدید هستید و اجازه می دهید دیگران از کارتان سر دربیاورند. من متوجه این عبارت شما که نوشته اید رفیقم تسمه منو برمیداره نشدم که منظورتان چیست. اگر منظورتان تسبیح است، رفیق شما می خواهد که مانع راحتی و رضایت شما از کار و زندگی تان شود و سعی می کند که رفتار شما را تقلید کند و یا کار شما را بدزدد. شما به او اجازه نخواهید داد که این اتفاق بیافتد. تشکر از همراهیتون.
زهره : سلام وقت شما بخیر.دیدم یه جایی هستم میخواستم برم دستشویی و نماز بخونم ولی شلوغ بود دو تا دختر اومدن بهم گفتن بیا برو فلان جا اونجا فقط یه خانمه و میتونی دستشویی بری و نمازتو بخونی و منو با خودشون بردن اونجا . مانتوم( مانتو و شلوار ست بود) خیلی خیلی تنگ بود بخصوص قسمت کمر و باسن و من بهشون میگفتم اینو تازه گرفتم و باید سایز بزرگترشو میگرفتم و اونا بهم گفتن برو عوضش کن و همونجا تصمیم گرفتم سرفرصت برم سایز بزرگشو بگیرم. مردهای زیادی اونجا بودن به دو تا دختره گفتم شما پشت سر من راه بیاین تا بدنم معلوم نشه( به نظرم اندام تناسلی من پشتم بود و خیلی برجسته!) و اونام هوای منو داشتن . یادم نیست دسشویی رفتم یا نه. نشسته نماز خوندم یکی بهم گفت پاهات مشکلی داره؟ گفتم نه مانتوم خیلی تنگه! بعد احساس میکردم این دو تادختر خواهرای آقایی هستن که دوسش دارم مادرشم دیدم برام یه جعبه که توش طلا بود آورده بودن و من میگفتم اینو هم نمیاوردین من با پسرتون ازدواج میکردم. پسرشونم دیدم با ظاهر مرتب رو پله ها بایه ذوق و شوقی وایستاده بود (ذوق از اینکه الان دیگه ما نامزد میشیم یا عقد، دقیق یادم نیست) بعد دیدم مامانو خواهرش منو دادن به گوهر خیراندیش (بازیگر)( یعنی با اون ازدواج کردم!) من هیچ نقشی تو این تصمیم نداشتم و کنار گوهر خیراندیش داشتم راه میرفتم انگار سمت حجله مون میرفتیم ( مثل عروس و دومادا با این تفاوت که هر دو خانم بودیم) بعد یه لحظه برگشتم به عقب نگاه کردم اون آقا رو دیدم رو همون پله ها بود و خیلی ناراحت داشت نگاهم میکرد. ( همه ی مکانهایی که دیدم ناآشنا بود). پیشاپیش ممنون از تعبیرشما، هرچند امیدوارم تعبیر نداشته باشه:). ظهر این خوابو دیدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نگرانی هایی دارید که می خواهید زودتر رفعشان کنید و به خواسته هایتان برسید. احساس می کنید که در رابطه ای محدود شده اید و چیزی هست که شما را عقب نگه داشته و مانع رسیدن به خواسته هایتان می شود. شما احساس می کنید که شرایط مالی تان و اینکه حمایت مالی دارید برای آدمها واضح و مشخص است و می ترسید که به پولتان چشم داشته باشند و می خواهید این موضوع را از دنیا قایم کنید. مادر کسی که دوستش دارید به شما علاقه دارد و برایتان ارزش قائل است. اما غرور بیجا سعی می کند که شما را بفریبد و به شما بگوید که شما یک گوهر درستکار و خیر اندیشی هستید که باید به خودتان بیشتر از هر کسی دیگر متعهد باشید و نباید دیگران این خیر اندیشی شما را سو تعبیر کنند و بخواهند که از شما سو استفاده کنند. شما شک دارید که دیگران از موقعیتتان بخواهند سو استفاده کنند و این افکار شما، شما را از کسی که دوستش دارید دور می کند چون نمی توانید راحت به او اعتماد کنید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام،من بعد از سحر خواب دیدم که لباس سبز رنگ بلندی پوشیدم با آستین های بلند آبی یا یه کت کوتاه آبی رویی با آستین بلند و قصد دارم برم مهمانی یا دیدنی خانمی که زایمان کرده ....بعد همسرم گفت کاش لباس قرمزتو پوشیده بودی و من گفتم همراهم نیست و اینو دارم میشه تعبیرش را بگید به من ممنونم.....
فریبا هراتی
: سلام. شما رفتاری صلح آمیز و سرشار از انسانیت و دست هایی کمک رسان و شخصیتی آرام و از خود گذشته و همینطور غنی و قوی از خودتان بروز خواهید داد و می خواهید به کمک کسی بروید که از غم فارغ شده و به آرزویش رسیده است. همسر شما معتقد است که خیلی نباید از خودتان برای کسی مایه بگذارید و همین که برایش شاد باشید و نشان بدهید که از خوشحالی او خوشحالید کافیست. تشکر از همراهیتون.
مانا : من توی خواب دیدم که لباس فرمی به رنگ سبز تنم هست با یک مقنعه روشن مغز پسته ای مثل اینکه یه جایی بودم مثل یه سازمانی چیزی بعد موقع تموم شدن صحبتم و بیرون اومدن مثل اینکه از یه جایی مثل زیرزمین از طریق یه دریچه باید بالا میومدیم که یکی دونفر کمکم کردن(که اصلا چهره اشونو اینارو ندیدم) و بیرون اومدم و همون موقع هم کفشامو که یه چیزی تو مایه های کفش راحتی و کتونی بود اما رسمی تر و اونم رنگ سبز روشن بود پوشیدمو وبنداشو محکم کردم. و بلند شدم. میخواستم بدونم تعبیر خوابم چی هست(ضمنا یادآوری می کنم که من چند روزی هست توی دوره های پاکسازی و تخلیه دورن شرکت می کنم و این روزها هم از خدا خیلی طلب بخشش می کنم و هم آرزو و حاجتی دارم که خیلی بهش فکر می کنم)ممنون میشم بگین تعبیر خوابم چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست دارید جزیی از یک گروه باشید و طبق باورهای آنان رفتار کنید. سبز روشن به مثبت اندیشی، رشد، باروری و شفا و امید و صلح و آرامش اشاره دارد و شما می خواهید اینگونه بیاندیشید و رفتار کنید. می خواهید رویکردتان نسبت به زندگی و جهت گیریهایتان از روی قدرت و در جهت صلح و آرامش باشد. همانطور که خودتان هم نوشته اید، مربوط به همین شرکت در دوره پاکسازی است. تشکر از همراهیتون.
Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتي عزيز و با آرزوي قبولي طاعات و عبادات تون، خواب ديدم كه در خونه مون دارم مي گردم كه ناگهان مي بينم در كمد ديواري باز شده و همه لباس ها ازش بيرون ريخته و كوهي درست كرده به طوري كه جلوي رد شدن مون رو گرفته. نگاه مي كنم و مي بينم كه چند جاي ديگه هم همين طور شده و لباس ها از كمد بيرون ريخته و جلوي رفت و آمد رو گرفته. با خودم گفتم چرا من كه آدم مرتب و منظمي هستم اينها رو زودتر نديده بودم؟ بعد پسرم طفلي چطوري تو اين جاي تنگ كه نميشه رفت و آمد كرد درش ،توخونه بازي مي كرده؟؟؟؟ اينا رو گفتم و شروع به مرتب كردن لباس ها يكي بعد از ديگري كردم. خونه مرتب شد و جا باز شد. ممنون مي شم تعبيرش رو بفرمايين
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر همینطور برای شما. شما اسرار و راز دلتان را با دیگران به اشتراک می گذارید و از تجارب خودتان در رفتار در موقعیت های مختلف سخن خواهید گفت و بعد به این فکر می کنید که نباید گذشته را خیلی رو کرد و نباید هر چیز را به هر کسی گفت و اینکه تکرار رفتارها و خاطرات گذشته فقط باعث می شود که ذهنتان خسته تر شود و نتوانید با آرامش خاطر برای پسرتان وقت بگذارید و زمینه ی رشد او را به دور از استرس ها و نگرانی ها فراهم کنید. بنابراین خودتان را دوباره جمع می کنید و رازها و خاطراتتان را بیش از حد مرور نخواهید کرد یا با دیگران به اشتراک نخواهید گذاشت. تشکر از همراهیتون.
رويا : سلام روز بخير. دوست من كه پدرش رو عيد امسال از دست داده خوابشو ميبينه. خواب ميبينه كه تو خيابانهاي پهن و بزرگ شركت داشته راه ميرفته يهو ميبينه باباش جلوتر از اون داره راه ميره و پيش خودش ميگه عه چه جالب بابام جلو داره راه ميره ولي به نظرش خيلي عجيب نمياد كه چرا باباش تو شركت هست. باباش يه پيرهن آبي تنشه و يه شلوار قهوه اي كه هميشه پاش ميكرد. دوستم ميگه بابام تو دوران حياتش با اينكه لباس زياد داشت و بعضا لباس نو كه تگش هنوز آويزون بود داشت ولي گاهي پيرهنهايي ميپوشيده كه كهنه شده و سر آسين و يقه شون رفته بوده كه اكثرا با مخالفت مادر و خود دوستم روبرو ميشده و گاهي پنهاني اون لباسهايي كه مستعمل به نظر ميرسيده رو دور ميريختن كه نو هارو بپوشه. دوستم تو خواب پيش خودش فكر ميكنه نكنه بازم لباس هاي كهنه ترش رو پوشيده باشه و با خودش ميگه اگر رفتم جلو و ديدم لباس كهنه پوشيده من آشنايي يت نميدم و انگار خجالت ميكشم كه بابام تو شركت لباس كهنه پوشيده باشه.ولي وقتي ميره جلو ميبينه كه لباسش نو و خوبه تنش و خوشحال ميشه ميره جلو ميگه بابا سلام خوبي؟ بعد با باباش تو پيكان قديمي سالهاي قبل باباش مي نشينن و تو شركت ميرفتن تو يه قسمت جايي كه خاكي هست ميخوان پارك كنن. دو تا كارگر اونجا بودن كه يكيشون جوون و هيكلي و قد بلند بوده و انگار ترجيح ميدادن كه باباش اونجا پارك نكنن ولي باباش چون جاي پارك ديگه اي نبوده فكر ميكنه كه خوب مجبوره كه اونجاپارك كنه واجازه نميگيره. بعد پياده ميشن و باباش تو صندوق عقب داشته چيزي رو چك ميكرده يا ميگشته كه رئيس دوستم بهش زنگ ميزنه و ميگه خانم كجا هستي و اون ميگه من تو قسمت شمالي كارخونه هستم و رئيسش ميگه پس لطفا جلسه سيستمها رو شما برو شركت كن. دوستم به پدرش ميگه بابا من مجبورم كه الان اينجا برم جلسه باباش ميگه باشه برو. دوستم ميره جلسه تو اون ساختمون و از پله ها بالا ميره و همكارهاي قديمش رو ميبينه و وارد اتاقي ميشه كه رئيس قديمش هم اونجاس به عنوان رئيس جلسه و يكي از خانمهاي دوست و همكار قديم كه از شركت رفته رو ميبينه و خوشحال ميشه و ميره بغلش ميكنه و يك خانم آشناي ديگه رو تو جلسه ميبينه و جلسه در مورد اينه كه ارزيابها يه امتحاني بايد بدن و اگر قبول شدن براي ارزيابي به شركتهاي ديگه فرستاده بشن. بعد دوستم ميگه خوب رئيسم چرا منو فرستاده اينجا موضوع به كار الان من ارتباط نداره و ميره به رئيس جلسه كه رئيس قديم خودش بوده ميگه دكتر من قبلا كه 10و 12 سال پيش ارزياب بودم و كار هم كردم براي چي امتحان بدم. اون ميگه اگر بخواي ارزياب بموني بايد امتحان بدي و دوستم ميگه من راستش به اندازه ي كافي ارزيابي رفتم و شرايط زندگيم و كارهاي دخترم طوريه كه من ديگه وقتي ندارم كه اظهار نامه بخونم و گزارش بنويسم و ارزيابي برم و رئيس جلسه ميگه باشه هر جور خودت صلاح ميدوني. بعد تصميم ميگيره كه از جلسه بره ولي اون خانم همكار كه از شركت سالها قبل رفته بود همچنان مصر هست تا آخر جلسه بمونه و دوستم خداحافظي ميكنه مياد بيرون.
عذر ميخوام طولاني شد ولي چون جزئياتش كامل يادش بود منم نوشتم براش. متشكر از حوصله و صبر شما.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم لطفا به این نکته توجه کنید که روزانه صدها کاربر خواب ارسال می کنند و روزانه 15 ساعت مستقیم به مانیتور نگاه می کنم و اینجا هستم تا به شما و مردم کمک و خدمت کنم. پس شما هم ملاحظه بفرمایید و کوتاهتر خوابتان را بنویسید چون من هم به عنوان یک انسان توان محدودی دارم. پدر دوستتان روحش شاد شخصیت راحت و کمک رسانی دارد و دعای خیر او پشت سر دخترش است و می خواهد که او در زندگی به مقام بالا برسد و موفق باشد. اما خود دوستتان از اینکه مثل ابتدای کارش زیر ذره بین قرار بگیرد و بخواهد که خودش را در زندگی اثبات کند خسته شده و فکر می کند که به اندازه کافی خودش را اثبات کرده . این خصلت او دقیقا مثل پدرش است که پدر دوستتان رفتارش را قبلا اثبات کرده و شخصیت بزرگ خودش را به دیگران معرفی کرده بوده و لازم نمی دیده که دیگران بخواهند او را قیاس کنند و به خاطر لباسهایش به او احترام بگذارند. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خواب دیدم جایی راه میرفتم .یک گاشین رد شد .احساس کردم برادر شوهر سابق با خانمش.
احساس کردم پسره لباس سفید پوشیده و می خنده.
با خودم گفتم اینقدر منو اذیت کرد حالا چقدر خوشحاله
فریبا هراتی
: سلام. لباس سفید هم می تواند به رستاخیز یا نگاهی تازه به زندگی اشاره کند و هم به صلح و صفا و اگر خنده ی او بلند باشد، می تواند به نگرانی فکری هم تعبیر شود. اما اگر خنده ی او ملایم بود و لباسش سفید، به این معنی است که او در صلح و صفا و ارامش زندگی می کند. تشکر از همراهیتون.
Sayyed : سلام خانم هراتی عزیز..من تو اکثر خوابهایی که در مورد همسرم میبینم لباس سفید تنشون هست و گاهی اوقات لباس رنگ زرد...تعبیر این رنگ لباس ها چی میتونه باشه؟
ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. رنگ سفید بیانگر خلوص، کمال، صلح، بی گناهی و شروع های تازه است و ممکن است همستران نگاهی تازه به زندگی داشته باشد. سفید می تواند به لوحی تمیز و خالی اشاره داشته باشد یا به پوشاندن خصلتی یا چیزی اشاره کند همینطور سفید می تواند مربوط به مرگ و عزاداری باشد. رنگ زرد، هم دلالت بر مفاهیم منفی دارد هم مثبت. اگر خواب، یک خواب خوشایند باشد، پس رنگ زرد نمادی از خرد، انرژی، زیرکی، شادی، هارمونی و عقلانیت است. از طرف دیگر، اگر خواب یک مورد ناخوشایند باشد، پس رنگ بیانگر فریب، رسوایی، خیانت، نامردی و بیماری است و این یعنی شما از تصمیم گرفتن یا عمل کردن می ترسید یا ناتوانید و تمایل شما برای خوشحال کردن دیگران، این ریسک را دارد که نیاز ها و شادی خود را قربانی کنید. در نتیجه شما موانع زیادی را تجربه می کنید. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام روز بخیر
دیشب خواب دیدم که میخوام با کسی عقد کنم .لباس سفید گیپوری پوشیدم رفتم به یه جایی که فکر میکنم محضر بود .مادرم و خانواده داماد هم بودن ولی داماد رو ندیدم و یه سری مدارک دستم بود که فکر میکردم اینارو که تحویل بدم،صیغه عقد رو میخونن.
بعد که مدارک رو تحویل دادم خانمی که منشی بود بهم گفت یه روز بعد از تحویل مدارک باید بیاین برای عقد .
بعد دیدم که منو مادرم برگشتیم خونه و من تو دلم میگفتم خب حالا که عقد افتاده واسه فردا،فردا اول میرم سر مزار داداشم بعد هم میرم محضر واسه عقد.
بعد دیدم که انگار داداشم توی خونمون و جلوی در حیاط خاک شده و منو مامانم نشستیم بالای سرش.یهو یادم اومد که به یکی از دوستام نگفتم که فردا میخوام عقد کنم و زنگ زدم بهش و داشتم از فوت برادرم تا جریان عقد رو تعریف میکردم که مامانم گوشی رو ازم گرفت و خودش با دوستم صحبت کرد .منم داشتم به مزار داداشم نگاه میکردم دیدم که انگار جنازه ی داداشم رو گذاشتن رو زمین و همینجوری روش خاک ریختن ، یعنی سنگی چیزی نداشت.و روی سرش و دستاش بیشتر از پاهاش خاک ریختن .منم خواستم خاک رو یک دست پخش کنم روش که دیدم پاهاش تکون خورد .به مامانم گفتم زنده ست!گفت نه بخاطر خون توی بدنش بعضی وقتا تکون میخوره.
بعد خاک رو صورت داداشم رو کنار زدم دیدم چشماش رو باز کرد ،با شوق گفتم احمد تو زنده ای!گفت اره من زنده م و بغلم کرد .بعد مامانمو بغل کرد و منو مامانم از خوشحالی گریه میکردیم.
بعدش من رفتم مانتو انداختم رو همون لباس سفید و روسریمو پوشیدم و به داداشم که داشت لباس بیرونی میپوشید گفتم حق نداری جایی بری ،میخوام ببرمت بیمارستان و اونم مخالفتی نکرد فقط به مامانم که داشت گریه میکرد گفت گریه نکن چشماتو لازم داری تا بتونی در آینده دوباره منو ببینی!
ممنون واسه تعبیر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به انجام کاری متعهد شوید و می خواهید رفتاری درست داشته باشید تا کارتان را با صلح و آرامش به پیش ببرید. برادر شما واقعا زنده است و از همه چیز خبر دارد. او می خواهد که شما برایش بیشتر قرآن بخوانید و شفای روحی بیشتری بگیرد. مادر شما باید درک و منطق خودش را قوی کند تا بتواند برادرتان را ببیند!! تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام ,خسته نباشید, خواب دیدم تومحل کارم هستم احساس سرما کردم , دیدم یه کاپشن مردانه به رنک شیری و تمیز رو جا لباسی هست برداشتم پوشیدم , خیلی راحت بود تو تنم و گرمم کرد , یه دفعه دیدم یکی از همکارام که مرده و در واقعیت آدم خوبی نیست گفت این ماله منه , ومن فکر کردم راست میگه با این حال گفتم از تنم در نمیارم سردمه و با همون کاپشن رفتم خونه که خواهرم کاپشنو دید و خوشش اومد و من گفتم همکارم دروغ گفته ماله اونه این درست اندازه منه , بعد خواهرم گفت بده من بپوشم ببینم چه طوریه تن من , که وقتی اون پوشید تو تنش مثل یه لباس مجلسی خیلی قشنگ بود و من بهش گفتم هر وقت خواستی بری مهمونی بهت میدم بپوشی , این خوابو زمستونه 97 دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در مورد کارتان احساس ناامنی و رکود می کرده اید که انگار پشتتان خالی بوده ولی به شما موقعیت و پشتوانه ای رسیده که خیالتان راحت شده و به امنیت خاطر رسیده اید. گرمی و شوق لازم برای ادامه ی کارتان را بدست آورده اید و اجازه ندادید که همکارتان منصب و مقام شما را از شما بگیرد. به خواهرتان هم کمک می کنید که زندگی خوبی داشته باشد و با پرستیژتر و قویتر نزد دیگران جلوه کند. از لحاظ مالی او را تامین می کنید. تشکر از همراهیتون.