تعبیر خواب کتک خوردن
اگر خواب ببینید که کسی شما را کتک می زند، آن شخص در بیداری دوست شماست و از شما حمایت و دفاع خواهد کرد. اگر ببینید مرده ای شما را کتک می زند، دعای خیر او پشت سر شماست . اگر ببینید خودتان کسی را کتک می زنید و از او عصبانی هستید، در بیداری به آن شخص علاقه دارید و از او حمایت می کنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Fateme : سلام خواب دیدم پدرم ک چند سال پیش فوت شده منو میزنه و خیلی عصبانیه اینقد رو دست چپم زده بود ک قرمزویکم کبودشده بودو توصورتمم چک میزد ی عان ناراحت شدم گفتم هرچی دلت میخاد بیابزن مگس کش برداشت بزنه ترسیدم رفتم عقب یهو دیدم پدرم عصبانی تر واستاد و دست راستش برد بالا ولی تعادل خوبی دستش نداشت هی خم و راست میشد نمیشد منو بزنه دلم سوخت براش گریه ام گرفت از اتاق اومدم تو حال پدرمم اومد تو حال جلو من نشست بعد منو مادرم نشسته بودیم دور سفره و نون تازه باگت تو سفره بود وپدرم رفت تو حیاطو برگشت چندتا نوار بهداشتی تو ی نایلون سفید بود پرت کردسمت من( فقط اینکه پدرم چ واقعیت چ تو خواب تاحالا منو نزده بودو اینکه چند وقتی هست با پسری اشنا شدم و باهم حرف میزنم بنظرتون ممکنه باین خاطره )
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. او از شما ناراحت است و معتقد است که ارتباط احساسی شما با این شخص غلط است. کتک زدن او به این معنی نیست که او بخواهد شما سنتی ازدواج کنید و شناختی روی کسی که با شما ازدواج می کند نداشته باشید بلکه به این معنی است که روح او از ذات این پسر و عاقبت رابطه تان با او با خبر است!! این شخص کسی نیست که شما بتوانید به او تکیه کنید و برای شما زوج مناسبی نیست. پدرتان با کتک زدن شما دارد خشمش را از این بابت به شما به صورت غیر مستقیم ابراز می کند. ( ارواج از همه چیز با خبرند و طریقه ی هشدار دادن او به شما دیدن همین خواب است). اما او شما را دوست دارد و می خواهد که از شما حمایت و ناز و نوازشتان کند و در ثروت و رفاه زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : ببخشید عزیزم
((لطفا مخفی باشه))
فریبا هراتی
: سلام مجدد. شما از اینکه مورد خیانت واقع شده اید، ناراحت و عصبانی هستید و دوستتان نمی خواهد مسئولیت کارهایش را بپذیرد و تمایل دارد که فقط نظاره گر باشد. او می ترسد که طلاق شما، حالا برای او دردسرساز شود و شوهرتان با او دشمنی کند و نگران است که این دشمنی روی زندگی امروز او تاثیر بگذارد. واقعیت این است که هیچ رابطه ای ( به جز تجاوز)، با تنها یک عضو صورت نمی گیرد. در هر رابطه 2 نفر شریک هستند و حاصل این رابطه هر چه که باشد از خوب یا بد، هر دوی آنها متفقا" مسئول هستند. شما در شرایط حاضر تمایلی به این ندارد که به دنبال خوشی های الکی بروید و در زندگی تان کم کم جلو بروید بلکه می خواهید که خیلی سریع به اهدافتان برسید و در زندگی تان پیشرفت کنید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
((لطفا مخفی باشه))
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما کم کم دارید او را می شناسید و ارتباط تان با او افت و نزول پیدا می کند. شما رفتاری با شک و تردید و بد بینی و او رفتاری با آرامش و خونسردی. شرایط برای او خوب پیش رفته است. او به تمایلات خودش خیلی افراطی نگاه می کند و منتظر است تا مشکلاتش به زودی ناپدید شوند. او اهدافش را به شما نمی گوید و در مورد اهدافش است که بدون صداقت و زمخت است ( اهدافش را می پوشاند و مخفی می کند) و نه در رفتار. اما او عقلش خیلی هم درست کار نمی کند. در واقعیت هم همینطور است و همسر سابق شما چنین درخواستی را از او می کند تا شرایط مناسبی برای دوستی با شما فراهم کند - نوعی باج دهی به ازای خلاصی از تهدید او - شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و احساس می کنید که از برنامه های زندگی تان عقب افتاده اید. شما می خواهید روی زخم های گذشته تان سرپوش گذاشته و آنها را بروز ندهید. طرز فکر پدر و مادر شما شاید با شما متفاوت باشد. فروتن اشاره به همان دوستتان است که می خواهد نقش بازی کند تا خودش را مقصر جلوه ندهد !! او از اینکه توسط همسرتان مقصر شناخته شود بیم دارد. اما خوب موفق به این کار نمی شود. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام من خواب دیدم که ممنون خانم هراتی عزیز فقط مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. مادر شوهر و پدر شوهر شما سعی می کنند که نظراتشان را به هم تحمیل کنند و مادر شوهرتان می خواهد که شما شادی و هماهنگی زیادی به خانه ی آنان بیاورید و باعث تسلی خاطر او شوید. افکار شما تحت تاثیر آشفتگی ها و دعواهایی است که از گذشته درون شما تلمبار شده و احساساتتان را جریحه دار کرده است. شما سعی می کنید که با سیاست تمام مولفه ها و عناصری که باعث آرامش خاطر خانواده ی شوهرتان می شود را فراهم کنید تا زندگی تان خوب باشد ولی نمی توانید به خانواده ی همسرتان اعتماد کنید چون رفتار آنان نسبت به شما ضد و نقیض است و از تعاریفی که از ایشان و تفکراتشان کرده اید، مشخصا منطقی و عاقلانه فکر نمی کنند. آنان احتمالا شخصیت هایی دوگانه و متملق دارند که با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند. در ظاهر آنان سعی می کنند که ارتباط خودشان را با خانواده ی شما قوی کنند و برای شما سخت است که بتوانید نیات آنان را نسبت به خودتان افشا کنید. تشکر از همراهیتون.
smamb : سلام خانم هراتی عزیز من از همه رابطه هایی که نامزدم قبلا داشته با خبرم.در واقعیت هم یک خانمی هست که همیشه من با نامزدم قهر بودنی از فرصت استفاده میکنه تا تو دل نامزدم جا باز کنه و تو خوابم میدونستم کیف و کادو برای اونه و باز از فرصت استفاده کرده در نبود من دل نامزدمو به دست بیاره.یه چیز دیگه تو خوابم این بود که من به کیف دست زدم کیفه نابود شد و کادو که گربه پلاستیکی بود وسطش موند.امکانش هست این خانمی که میگید همین خانم باشه؟ ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: شما دیده اید که در کمد او پر است از کیف های کهنه ی زنانه. و بر طبق این تعریف، تعبیر همان است که عرض کردم. در گذشته اشخاص زیادی به نحوی در زندگی او بوده اند الزاما نه رابطه ی فیزیکی.... بله این خانم گربه می تواند همان کسی باشد که سعی دارد به زنگی او بیاید.
smamb : با سلام خدمت شما.مدتیه با نامزدم قهرم. پریشب خواب دیدم رفتم خونش.خونش بزرگتر شده بود کلی اتاق داشت.لحاف تشک منو خواهرمو نامزدم رو زمین بود.یه کیف دوشی زنانه سفید روی میز میچرخید که کیفو برداشتم دیدم یه کادو توشه که بازش کردم یه گربه کوچیک پلاستیکی بود که گربه به حالت موذیانه به من نگاه میکرد.گفتم من نبودم خانمی که عاشقشه بهش کادو داده.خواستم بیاد ببینه که کادورو باز کردم.یه دختر خوشگل اومد میخواست کمکم کنه از کار نامزدم سردربیارم.پدربزرگش که در واقعیت پدربزرگ نداره تو یه اتاق تو تخت خواب نشسته بود و مریض بود.دختره گفت میگیم نظافتچی هستیم.دیدم یکی از اتاقا کلی در چوبی داره که جلوی درا چند ردیف کلی لحاف تشک روی هم چیده بودن.تا من نتونم برم تو اتاق.با سرعت و عصبانیت دویدم برم تو اتاق انگار چند نفر از خانواده نامزدم دویدن دنبالم که نذارن برم اونجا.نمیدیدم ولی حسشون میکردم.رفتم تو.یه کمد به دیوار اتاق که کج بود تکیه داده بودن باز کردم.دیدم پره کیفای کهنه زنانست مال دختراییه که قبلا باهاشون بوده.کیف منم جلوی اونا بود کیف من نو و گرون قیمت بود.کیفمو برداشتم بعد یه جعبه جواهر مروارید که مال یکی از اون دخترا بود افتاد زمین گذاشتم تو کیفم.دیدم برادر نامزدم و نامزدم جلو پای من به حالت التماس گونه نشستن.برادر نامزدم با حالت شرم وساطت میکرد که منو آرام کنه و میگفت اینجوری که فکر میکنی نیست.گفتم با اون دختری که قبلا باهاش قصد ازدواج داشتی رفته بودی حموم.قبلا در واقعیت با این دختره قصد ازدواج داشتن.دختره از کمد با حالت گریه و زاری با یه تاپ قرمز و شورت سفید که پوستشم سیاه و چاق و زشت بود دوید بیرون. از من میترسید. با عصبانیت به نامزدم سیلی زدم وکتکش زدم گفتم خوب بودی که باهات کات نمیکردم.انگار گفته بود چرا کات کردی.نامزدم حالت افسرده و غمگین داشت و چیزی نمیگفت.برادرش ازم خیلی ترسید.همشون ازمن میترسیدن. ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست دارید از افکار و ایده های تازه و تحولاتی که در زندگی نامزدتان در جریان است با خبر باشید. هنوز خاطرات شما و روابط تان با آنان برای ایشان مطرح است و این روابط از یاد آنان نرفته است ولی افکار تازه ای نسبت به زن تازه ای در زندگی ایشان در جریان است. کسی سعی می کند که خودش را در دل ایشان جا کند. نامزد شما به امکانات مالی تازه ای رسیده ولی از لحاظ عقلی هنوز نامزدتان نمی تواند خردمندانه رفتار کند. آنان با سیاست و دروغ گویی، مراحل و شرایط جدیدی را در مقاطع مختلف زندگی شان ایجاد می کنند و شما تنها کسی نیستید که در زندگی نامزدتان بوده اید. در افکار و خاطرات و رازهای او، پر است از خاطرات و افکاری در ارتباط با دختران دیگری که قبلا در زندگی آنان بوده اند. شما می خواهید که جزو این زنان نباشید و ذهنتان را مغلوب او نکنید و از او فریب نخورید. شما سعی می کنید که خودتان را بسیار خردمند نشان دهید و عاقلانه فکر کنید. نامزد شما و برادرش از اینکه از این رازها و افکار آنان با خبر باشید احساس شرم خواهند کرد. شما از نامزدتان عصبانی هستید و او از اینکه شما را در شرایط حاضر از دست داده احساس ضعف می کند. تشکر از همراهیتون.
Yazdan : سلام خانم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. شما سطح بالایی از استرس را تجربه می کنید و ممکن است احساس آسیب پذیری و بی یاوری کنید. شما می خواهید که خانمتان از شما حمایت کند و شما را بیشتر درک کند در حالی که او مانند شما احساس آسیب پذیری دارد. شما ثروت و سرمایه ای در دست دارید که بتوانید با کمک آن از احساس استیصال بیرون بیایید ولی این سرمایه سودی به شما نمی دهد و فقط دلشوره و نگرانی دارید که چطور باید خرجتان را بدهید و روزی تان کم شده یا خواهد شد. شما فکرتان خیلی مشغول است و نسبت به بهبود این شرایط اقتصادی بدبین هستید ولی هنوز راه هایی برای رسیدن به موفقیت وجود دارد؛ ولی در صورتی که، شما بخواهید که انعطاف پذیر باشید، سخت بکوشید، و برای اینکه جاپای قرص و محکمی در رابطه با کارتان داشته باشید؛ باید سعی کنید که با مردم کنار بیایید و اجتماعی تر و صمیمی تر و خردمندانه تر با دیگران تعامل کنید. در این صورت است که شما هم مثل برادر خانمتان که رویکردی مشابه شما، برای رسیدن به ثروت خواهد داشت، قادر خواهید بود که از دل این سختی ها به سود و سرمایه ای برسید که البته زیاد نخواهد بود ولی از قحطی و استیصال خیلی بهتر است و شاید در آینده کم کم این سرمایه افزایش پیدا کند. و در نهایت اینکه لطفا همیشه خوابتان را فقط در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید . خواب شما هیچ ربطی به کتک خوردن نداشت که اینجا ثبت کرده اید. عدم توجه به مقررات سایت در صورت تکرار، مانع از این خواهد شد که خوابتهایتان تعبیر شوند. تشکر از همراهیتون.
Yazdan : سلام سه شنبه ۸صبح دیدم توبازارم وهمکارم بساط سیگارپهن کرده بود ومن به اعتبارهمکارم ازبساط بغلی سیگارخریدم ویهودیدم تویه خونه دیگه با خانومم زندگی میکنیم وخانمم داره میاد پیشم ازپشت سرش یه موجودشفاف که اونورش رو میشد ببینی اومد وازسوراخ سقف که (۱×۱ متر)بودرفت بیرون وبعد یک مار بزرگ مشکی بدنش پراز پولکهای زبروخشن وبزرگ بود ازپشت سرخانومم اومد و رفت دنبال موجود شفاف ومن به خانومم گفتم دم مار روبگیر بکش پایین ونگذاربره دنبال اون موجود وخانمم مار روکشید پایین ومن یک گرز دادم خانومم گفتم بکشش اون نتونست وگرزو گرفتم و۵_۶ ضربه محکم به بدن مارزدم وبعدپام داغ شد وفکر کردم مار میخواد منو بخوره وباترس همان لحظه ازخواب پریدم این خواب از زبا شوهرم بود .
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر مردم غصه می خورید و دلسوز دیگران هستید. خدای بزرگ هم نگرانی ها و ناراحتی های شما را از زندگی تان دفع می کند. در وجود خانم شما احساس محبت و آرامش و عشق زیادی وجود دارد ولی او گاهی ممکن است عصبانی شده و از کوره در برود و رفتار بدی از خودش بروز دهد. شما نمی خواهید که اخلاقیات بد او به احساس مثبت و اخلاق خوبش غلبه کند و می خواهید که خانمتان بر خودش مسلط باشد. شما نهایت سعیتان را می کنید که با خانمتان جوری رفتار کنید که هیچ اختلاف و نگرانی و ناراحتی بین شما بوجود نیاید و زمینه ی دشمنی ها و ناراحتی ها بین شما از بین برود. شما آماده هستید که برای زندگی تان و حفظ روابط خوبتان با خانمتان بجنگید. تشکر از همراهیتون.
Yazdan : سلام ۹ صبح پنجشنبه دیدم من ودختروپسرم خونه پدر مرحومم رفتیم وخاله کوچیکه من صاحب بچه کوچکی شده ونشسته بود پوشکشو عوض کنه ومارفتیم تو یه اتاق شکلات وشیرینی بود ویه دونه برداشتیم خوردیم واومدیم نزدیک درورودی نشستیم و ومهمونی بود وخاله ها وداییها باخانوادشون اومدند و زنداداشم اومد سلام واحوالپرسی باهمه کرد وازترس برادرم بامن حرف نزد فقط دست داد وردشد و سفره پهن بود پرازغذاهای جورواجورومادرم گفت پول دادم به همسایه پایینی دوتاسینی الویه درست کرده ومن گفتم چرا ینهمه غذادرست کردی یه جورغذا مبگذاشتی مادرم گفت خواستیم دورهم باشیم ویه ورق کوچیک بمنو چند نفر دیگه داد وتو این شلوغی پدر مرحومم سه بارمنو صدازد وبرادربزرگم از اون طرف اومد سمت پدر مرحومم وپدرم محل نگذاشت وبرادرم رفت وپدرم یه میله کوچیک دستش بود داشت تولولای چهارچوب میزاشت که چیزی بگذاره بعدمن رفتم گفتم اونجا نگذار پدرم ازلابلای مهمونا ردشداومد طرفم وکمی کلافه بودوزیرچشمش قهوهای بود وازم کمک خواست وگفت رحل قران روبیار وقرآن آوردوگذاشت روش وشیرینی ویه سینی که یه لامپ وآب توش بود گذاشت روطاقچه وخوشحال شد وسرحال شد وباهم تواتاق قدم میزدیم وپدرم باهام حرف میزد وهیچ کسی پدرمو نمیدید بعد رفتم سر سفره وداییم گفت کجایی گریه کردم وگفتم پدرم اومده بود وچیزی نخوردم وچند غریبه نشسته بودن وسفره را جمع میکردن ورفتم آشپزخونه قابلمه غذاها بودن ومن خواستم مرغ سرخ شده بردارم ولی بیخیال شدم وچیزی نخوردم ودیدم شوهرم نزدیک در ورودی نشسته کنارداییهام وگفتم غذا بخورگفت چیزی نمیخورم اینا آبرومونو بردن ورفت بیرون در روی پله نشست وماپاشدیم رفتیم خونمون وغذایی هم باخودم نبردم خونه
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام.لطفا خوابم مخفی باشه ممنون...
فریبا هراتی
: سلام. شما تمایلی به دخالت در کار دیگران و یا سرگوش آب دادن به حرفهای دیگران ندارید. اگر پسرتان در بیداری اینکار را قبلا کرده است، خوابتان ممکن است بازتاب ترس شما در این رابطه باشد و در اینصورت باطل است. اما اگر او عادت به این که در شلوارش ادرار کند ندارد، تعبیر این است که او فکرش ناراحت است و از اینکه نظرش به حساب نمی آید و به خواسته ی خودش نرسیده ، یا شما با او تحکمی و با امر و نهی صحبت می کنید، به شدت ناراحت است. او دیگر نمی تواند ترس و رنجش خودش را در وجود خودش حبس کند و می خواهد این احساسات را از وجودش آزاد کند. شما می خواهید نظراتتان را به او تحمیل کنید و او را وادار کنید که به حرفتان گوش کند. هرگز با کتک زدن شما نمی توانید که فرزندتان را مجاب کنید که به حرفتان گوش دهد بلکه او را مجاب می کنید که به شما دروغ بگوید. ضمن اینکه کتک زدن فقط باعث می شود که او هم با دیگران با تندی و عصبانیت تعامل کند. تشکر از همراهیتون.