کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گربه

دیدن گربه در خواب به انسانی فاسق تعبیر شده است. آمدن گربه به خانه، آمدن دزد است و خوردن چیزی از خانه توسط گربه، دزدیده شدن اموال تعبیر می شود. اگر کسی در خواب دید که گربه را گرفت و کشت، آن مال دزدیده شده به او بر خواهد گشت. گربه در تعبیری دیگر به زنی بی حیا گفته می شود که بی چشم و رو و هتاک است.

اگر در خواب بینید گربه ای دارید، زنی که دستش کج است در زندگی شما نقش می گیرد. اگر ببینید چندین گربه جایی جمع هستند، چند زن درباره شما حرف می زنند و تصمیم می گیرند و غیبت می کنند. اگر در خواب بینید گربه ای را در بغل گرفته اید و به سینه خود می فشارید، زنی فریبکار شما را می فریبد و گولتان میزند و اگر گربه را به دوش گرفته باشید، زنی حیله گر برشما مسلط می شود.

تعبیر خواب گربه

اگر در خواب بینید که به گربه غذا می دهید، پول خود را برای یک زن دروغگو و فریبکار خرج می کنید و اگر ببینید به دنبال یک گربه می دوید که او را بگیرید، زنی شما را به استیصال وا می دارد و سر گردان می کند. اگر ببینید گربه ای در خانه شما موش گرفته، زنی برای شما حسن خدمت انجام می دهد اما نباید فراموش کنید که خودش نسبت به شما صداقت ندارد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گربه بر پنج وجه است:
  1. دزد،
  2. غماز (فتنه گر و سخن چین)،
  3. بیماری،
  4. زنی مشفقه،
  5. جنگ و خصومت کردن.

محمد ابن سیرین می گوید: تعبیر دیدن گربه در خواب، دلیل بر مردی مفسد و دزد است. اگر دید گربه درخانه او آمد، دلیل که دزدی در آنجا رود. اگر دید گربه از خانه او چیزی خورد، دلیل که دزد از آنجا چیزی بدزدد. اگر ببیند گربه را بکشت، دلیل که دزدان را بکشد و قهر کند.

تعبیر خواب کشتن گربه

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که گربه را کشت و پوست او بکند، دلیل که مال دزدی بستاند. اگر بعد از صبح گربه را در خواب دید، دلیل که شش روز بیمار شود.

تعبیر خواب گربه وحشی

اگر کسی در خواب دید گربه وحشی به شهر وارد شد، غریبه ای ثروتمند وارد آن شهر می شود و اگر کسی دید که اجزای گربه وحشی (صحرایی) مانند پوست آن را دارد، تعبیر آن مال و ثروت است. نزاع با گربه وحشی، ستیزه با آن غریبه ثروتمند است. اگر گربه وحشی را از پای درآورد، مال آن شخص غریبه را عده ای کلاش و چپاولگر، غارت می کنند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

583 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

bita

bita : سلام من اخيرا با همسرم قهر مردم خواب ديدم با همسرم يه جا بيرون از خونه هستيم و ما تو زندگي شخصي گربه نداريم تو خواب گربه اي بود كه ظاهرا مال خودمون بود من تو واقعيت به شدت از گربه ميترسم گربه دستشو به دستم ميزد من ميترسيدم همسرم دست گربرو آورد به دستم زد گفت ببين الكي ميترسيدي چه قدر نرمه بعد من پا شدم برم گربه از پشت پريد پامو گرفت از رو دوس داشتن بود اين كار چندين بار تكرار شد بعد من به همسرم گفتم ببين هي ميگي نترس تمام بدنم جاي زخم ناخن گربمون بود ولي حمله نكرده بود با دعوا نبود ولي تمام بدنم زخم بود

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۲:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما فکر می کنید که کسی می خواهد در زندگی شما خللی به وجود بیاورد و برای همسرتان دلربایی کند ولی اینطور نیست. چیزی که به زندگی شما لطمه می زند، بدبینی و استرس شما از ترس خیانت همسرتان است ولی همسر شما فقط به شما علاقه دارد و نه به کسی دیگر. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۳۰:۳۵
شهزاد

شهزاد : سلام خانم هراتی عزیز چن شب پیش خواب دیدم مادربزرگم و خواهرشون که هر دو از دنیا رفتن پیش هم نشستن و لباس مشکی پوشیدن تو خواب فکر میکنم بخاطر محرم هست .خاله ی پدرم انگاری یه جور آتل به گردن وسمت چپ بدنشون بود . روی تشک نشسته بودن و به پشتی تکیه داده بودن می خواستن جابجا بشن من رفتم کمکشون که ایشون ترجیح داد خودش کارش رو انجام بده با کمک دستاش گردنش رو جابجا کرد و راحت خودش رو جابجا کرد . بعد دیدم تو یه ساختمانی بلند هستم انگاری بیمارستانه ولی از پجره پایین رو نگاه میکنم سر سبز و پر از درخت بود منظره ی زیبای بود احساس میکنم مثل شهر استانبول بود پر از گربه بود ولی من نمی ترسیدم . درحالی که تو بیداری می ترسم . دیدم آقای رضا عطاران خندان هستن و بلند دارن شعر می خونن و منم گوش میکنم.و نگاهشون میکنم.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۷:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح امواتتان شاد. متاسفانه خاله ی پدرتان دیون زیادی به گردنش است و اشخاص زیادی هستند که از او به دلائلی ناراحتند. او شاید گناهان بزرگی را مرتکب نشده باشد ولی باعث ترس یا ناراحتی یا عصبانیت عده ای شده و با وجودی که جای او در آخرت خوب است ولی این اشتباهات جزیی او در زندگی باعث شده که شما او را گردن شکسته ببینید. برای شادی روح او در این ایام محرم خیلی دعا کنید. او شخصیتی قوی و مستقل داشته و هرگز دوست نداشته که مسئولیت و یا کارش را به گردن دیگران بیاندازد و الان هم خودش آتل گردنش را جابجا کرده. او نمی خواهد که به صورت مستقیم بگوید که از این بابت ناراحت است و برایتان نقش بازی می کند تا شما شاد باشید و بخندید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۶:۰۹
firuze mehrabani

firuze mehrabani : سلام امیدوارم حالتون خوب باشه فیروزه حمیدم، خواب دیدم عموم تخته سیاه رو دیوار نصب کرده بود من، زن عموم و پسرعموم رو نیمکت نشسته بودیم که عموم بهمون درس بده، عموم ازم یه لیوان آب خواست که من وارد آشپزخانه شدم که تاریک و سقف آن سیاه بود، یه بچه گربه خیلی کوچک و سفید اومد طرفم داشت باهام صحبت میکرد بهم گفت از من نگهداری کن بهم کمک کن من هم از پنجره به بیرون نگاه کردم دیدم پنج شش تا گربه بزرگ پای پنجره کنار هم هستند به بچه گربه گفتم برو پیش پدر مادرت گفت نه اینا پدر مادرم نیستن، قبول کردم که ازش نگهداری کنم و داشتم فکر میکردم بعدا که بچه گربه بزرگ شه ازش میترسم(در واقعیت از گربه هراس دارم ولی در خواب از بچه گربه نمیترسیدم) که خانواده عموم داخل آشپزخانه شدن و گفتن پس آب چی شد؟ منم یه لیوان آب به عموم دادم ولی بهشون توجهی نکردم. در سکانس دیگر رو پشت بام یه ساختمان بلند به همراه روانشاد مادربزرگم بودم و قصد داشتم که رو پشت بوم تشک بندازم و کنار مادربزرگم بخوابم(تو خواب میدونستم فوت شده و گفتم خیلی وقته پیشش نخوابیدم) در همین حین صدای خواهر حمید را می شنیدم که انگار با مادر حمید صحبت میکرد و می‌گفت: همینه ۹ ماه دشمن و دردسر تو شکمت پرورش میدی(تو خواب حس کردم منظورش با حمید هست) بعد به مادر حمید گفت چرا اجازه میدی غریبه ها تو زندگی ما دخالت کنند؟(در خواب حس کردم منظورش با منه) پنجشنبه سیزدهم شهریور ساعت هشت صبح خواب دیدم سپاسگزارم.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۵:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. عموی شما مشکلاتی را در زندگی اش تجربه می کند و همه ی شما و زن و پسرعمویتان در معرض آزمون قرار می گیرید و درسهایی باید از زندگی تان بیاموزید و صبورانه نشسته اید تا عمویتان از شک ها و تردیدهایش برایتان صحبت کند. عمویتان از شما می خواهد که او را راهنمایی و هدایت کنید تا به آرامش برسد ( احتمالا ایمان او ضعیف شده و به گمراهی رفته است). زمانهای نسبتا سختی برای آنان در پیش است و مشکلاتی در زندگی شان دارند که ذهنشان بسته و خاطرشان مکدر است و جهالت و گمراهی به آنان چیزه شده. شما درک بالایی دارید و حضور روح را در زندگی تان باور کرده اید و این خودش رسیدن به موفقیت و خرد وعقلانیتی بزرگ است. روح مادر بزرگتان شاد. شما بینشتان قویست و هنوز خانواده ی او از اینکه رابطه ی شما و حمید برقرار بوده و مادر او این رابطه را می دانسته از مادرش شاکی هستند و دوست ندارند شما با آنها ارتباطی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۲:۱۰
Hani

Hani : سلام خانم هراتی جان
لطفا خوابم نمایش داده نشه

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۰۲:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من متوجه نشدم که لباس را تن مادرتان می کرده یا تن خودش. اما به هر حال اگر لباس گربه را تن مادرتان می کرده، منظور او این است که مادرتان رفتاری گربه صفتانه ( قوی- خودخواه- مستقل- ملوس و زنانه) دارد و به فکر رفاه خودش است اما اگر لباس را تن خودش می کرده، شاید می خواهد با رفتاری نرم و ملوس در دل مادرتان جا باز کند و از او سو استفاده کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۴:۰۶
هومن

هومن : با سلام و عرض ادب حضور خانم هراتی عزیز
خواب دیدم در خانه ای هستم که دستشویی آن در جای بلندی قرار داشت از نرده بان چوبی ولی قرص و محکمی که آنجا بود بالا رفتم که برم دستشویی گربه ای بی آزار، به رنگ سفید و کِرِم در آنجا بود که کنارش زدم در کنار دستشویی، حمامی هم بود ، در حمام را باز کردم ناگهان حس کردم گربه از ارتفاع می ترسد و پرید روی پشتم مثل بچه ها منو بغل کرد و من میخواستم اونو از پشتم جدا کنم در حال کلنجار رفتن بودم ولی احساس کردم موقع برگشت نرده بان آهنی و فلزیست که از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۲۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۴:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما ایده ی تازه ای در سر دارید که برای رهایی از مشکلاتتان باید ایمانتان را قوی کنید و خودتان را در زندگی بالا بکشید و پیشرفت کنید. بزرگترین دشمن شما در زمانهای سخت، این است که فکر کنید که هیچ اشکالی ندارد که فقط به فکر منافع خودتان باشید. این بی تفاوتی در اصل باعث می شود که شما مرتکب گناه شوید و سعی کنید که با رفتاری سیاستمدارانه فقط به فکر خودتان باشید؛ نه از کسی طرفداری کنید و نه علیه کسی جبهه بگیرید. شما می خواهید که شروعی تازه داشته باشید و منافع خودتان را حفظ کنید ولی این افکار شیطانیست!! خردمند کسی است که در زمانهای سخت به عشق خداوند توکل کند و به بندگان خداوند رحم داشته باشد و با افکاری خودخواهانه رفتار نکند چون هیچ کسی همیشه در جایگاه بالا باقی نمی ماند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۴۲:۳۱
Niloofar

Niloofar : با سلام. خواب دیدم در خانه ما دوتا بچه گریه بود که مرده بودن،مادرشون اومد نشون ما داد . من به مامانم گفتم منکه نمیتونم اینارو بندازم بیرون اعصابم خورد میشه. مامانم با یه چیزی شبیه خاک انداز دونه دونه رفت گذاشت گربه مرده هارو دم در. و گریه بزرگه بیرون کرد. تو خواب گفتم به خودم شبیه خاله میمونه که دوتا پسراش دارن میرن زندان.

پاسخ
لینک۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۷:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۸:۲۷
رعنا

رعنا : سلام عرض ادب، همسرم دیشب برگشت و من یکی از گربه های خوشگل و تو دل بروی محل رو بهش نشون دادم که حامله است. شب در خواب دیدم با همسرم در یک خونه خیلی قدیمیِ هتل مانند در شهر دیگری هستیم. به گربه ای غذا می دادیم و ناگاه همسرم بدون هیچ قصد و نیتی در حین غذادادن کشتش. رنگ غالب گربه سفید بود با لکه های سیاه و خیلی دوست داشتنی. جفتمون ناراحت شدیم، همزمان ترسیدیم و تصمیم گرفتیم به هیچکس نگیم و در انباری اونجا چالش کنیم. فضا تاریک بود و گویا این جرم، جرم بزرگی محسوب میشد(به امید روزیکه کشتار و ازار حیوانات متوقف بشه). مردی با موهای خیلی کم سیاه و سیبیل و پوست سبزه تیره از اهالی اون شهر یا روستا وارد خانه یا هتل و متوجه قضیه شد. اما در نهایت بخشیدمون. اما من حس خیلی بدی داشتم. (اینو بگم که من در واقعیت پیشول حامله رو خیلی دوسش دارم و احساس تعلق خاطر دارم بهش. کلا حیوانات رو خییییییلی دوست دارم بویژه پیشی هارو). بعد هم در حیاط و بالکن خانه ها و هتل های قدیمی و دلباز دیگه قرار گرفتیم. در همون حین من عکس نیمه برهنه خودم رو استوری کردم! بلوز تنم بود ولی پایین تنه ام کاملا عریان و عضو دخترانه بدنم مشخص بود. برام مهم نبود و این حرکت عادی می نمود. اما بعدش باخودم گفتم درسته که من منظوری ندارم ولی ممکنه دیگران برداشت بدی بکنن. پس پاکش کردم اما چند نفر دیده بودن. سپاس از شما

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۲:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. چشمتان روشن. شما و همسرتان مجبور خواهید شد به خاطر بعضی سنت ها و فرهنگ اجتماعی، به بعضی از عادات و رفتارهای گذشته تان پایان دهید و هویت تازه ای به خودتان بگیرید ( احتمالا در آینده و در محل زندگی جدید). گربه ی سفید به زمانهای سخت اشاره می کند و اینکه همسرتان این گربه را کشته به این تعبیر است که او به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که اصلا کسی حتی ذره ای موجب شود که شما با استیصال و سختی مواجه شوید. کسی برای شما ناراحتی به وجود خواهد آورد و آدم بدجنس و مرموزی که زمخت گو و دروغگو و بی فرهنگ است؛ متوجه می شود که شوهر شما حامی شماست ( مثل کسی از گروه های نژاد پرستانه و بی فرهنگ عامی). او مجبور خواهد شد شما را بپذیرد و از دخالت در کارتان دست بردارد. اصلا خواب شما ربطی به گربه ها ندارد عزیزم. شما روابط اجتماعی تان را با مردم قویتر خواهید کرد و جایگاه بلند و متمول خوبی خواهید داشت. شما احساسات و تمایلاتتان را رک و پوست کنده به مردم خواهید گفت و از اینکه نقش یک همسر دلفریب را داشته باشید خوشحال خواهید بود با این وجود سعی می کنید که بعضی از احساسات و تمایلاتتان را برای حریم خصوصی خودتان محفوظ نگه دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۰:۱۶
رویا

رویا : باسلام و احترام
خانم هراتی عزیزم، امیدوارم در سلامت کامل باشید.

من در دنیای واقعی ۴تا گربه دارم، یکی سیاه و سه تا طوسی.
خواب دیدم، گربه ی سیاهم روبروم نشسته بود و تمام صورتش غرق خون شده و یکنفر انگار با بیل به سرش زده بود، از چشم چپشم خون میچکید. خیلی خیلی گریه می کردم.
بعدش یه مغازه ایی بودم و داشتم گوشواره های مختلف رو روو گوشم چک میکردم که بخرم، همشون بلند و نقره و پر از سنگهای قیمتی بودن.
از گوشواره فیروزه خوشم اومد و خریدمش.

ممنون میشم تعبیرشو لطف کنید و بفرمایید.
سپاسگزارم.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۹:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. تشکر همینطور شما. شما ممکن است احساس کنید که کسی شما را به سیاه بختی یا بدشانسی متهم می کند و می گوید که شما درکتان کم است و گیج هستید و این حرف باعث ناراحتی شما می شود. اصلا نباید به حرف ادمهای احمق و کم عقل اهمیت دهید. شما فقط احساساتی شده اید و سعی می کنید که منبعد بسیار خردمندانه رفتار کنید و به بهترین نصایح گوش دهید و با انرژی و قوی و مصمم برای رسیدن به اهدافتان با تمام وجودتان تلاش کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۴۹:۴۴
ستاره

ستاره : سلام روزتون بخير خواب ديدم توي اتاقي ام كه مثل اتاق خودم بود توي خوابم ولي درواقعيت اتاق من در شيشه ايي كوچيك و حياط خلوت نداره...يه در كوچولو شيشه ايي داشت كه بيرون ميشد ديد بابام اومد اتاقم اون در باز كرد كه من ديدم ي گربه سفيد ناز روي يه بشكه نشسته مثل آدمي كه نكنه گربه بياد تو اتاقم ترسيدم گفتم بابا در و ببند كارت تمام شد ،بابام اومد و در نبست و رفت و من سريع بلند شدم ك خودم در ببندم حركت سريع از من و گربه هم پريد كه بياد تو اتاقم همين ك در و بستم دمش از بالاي در گير كرد همين ك در فشار ميدادم حس ميكردم دمش لاي در گيره و حسش ميكردم و اون يه ناله بلند زد وقتي اون بالا گير كرده بود بين در ولي تونست دمش بكشه اخر از بين در و منم تونستم در ببندم در آخر و نزارم بباد تو اونم همون بالا در پريده بود گربه رفت و نديدمش ولي حس دمش بين در و صداي نالش هنوز تو گوشمه

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۷:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما خاطرات و رازهایی از گذشته تان و خاطرات کودکی تان دارید که با کسی راجع به آن ها صحبت نکرده اید. می خواهید زندگی تان در امنیت و آرامش باشد و پدر شما راجع به مسئله ای در باره ی گذشته ی شما صحبت می کند و می رود. شما یاد زمانهای سختی می افتید که دوست ندارید آنها را به یاد بیاورید و دوست ندارید ناراحتی و عوارض موقعیت های سخت قدیمی در زندگی تان نمودار شود. پس از یادآوری این خاطرات و فکر کردن به آنها اجتناب می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۱۴:۵۰
سکینه

سکینه : با سلام و آرزوی قبولی طاعات، بعد از طلوع تقریبا ساعت ۷، خواب دیدم پسر عمم اومدن روبروی خونه ما خونه گرفتن، تاکسی داره، خیلی با ما رفت و آمد ندارن، من سوار تاکسیش شدم خانوم و دخترش هم بودن، و به روی خودم نیاوردم که شناختمشون وسطای راه گفتم از دخترت شناختم خلاصه ما رو از یه راه های عجیب غریبی برد یه جایی که اصلا مقصدم نبود، رسیدیم یه جا که گربه های خیییلی بزرگ با پشمهای خیییلی بلند اونجا بودن با ما کاری نداشتن میخوابیدن نزدیکمون و منتظر میشدن ما نزدیکشون بشیم تا از خودشون دفاع کنن چون بزرگ بودن ترسناک بودن من خیلی میترسیدم، با دوستم نزدیک یکیشون شدیم مشکی بود پشم هم نداشت انگار گربه نبود، من کنار بودم دوستم رفت بهش دست زد با هم گلاویز شدن من اومدم برم پاشو گذاشت جلو پام ولی نیفتادم رفتم کلافه بودم به پسر عمم گفتم در ماشینو باز کنه سوار بشم، دور ماشینمون پر پسر بود هی به من نگاه میکردن یکیشون تیکه انداخت نگاه کردم دیدم سینه ی سمت راستم از لباسم بیرونه که باعث شده اون به خودش اجازه بده بهم حرف بزنه انگار یه جای دیگم هم یه چیزیش بود اشاره کرد سمت زیپ شلوارم ولی من متوجه هیچی نشدم که باز باشه یا عیبی داشته باشه. بعدم دیدم که از ماشین پیاده بودم داشتم با آدمایی که از یک مجموعه فرهنگی اومدن حرف میزنم. دیدم پسرعمم اینا با ماشین رفتن نگران کیفم شدم( یک کیف کولی خاکستری که در واقعیت ندارمش) یه امانت داشتم توش موبایل یه خانومی بود که روز عید غدیر انگار به جای عیدی بهم داد گفت نمیدونم چی از تو موبایلش بخونم و بدمش. اون خانومه هم اونجا بود ، گفتن پسرعمت کیفت رو گذاشته و رفته، موبایلش رو از تو کیف بهش دادم و انگار گفتم مایل به همکاری نیستم، یادم نیست

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۱:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پسر عمه ی شما و خانواده اش راجع به شما صحبت کرده اند و غیبتتان را کرده اند. باید مراقب باشید تا مسائلی مانند خیانت و فریب یا حالت های خودخواهانه و تهاجمی که ممکن است در مسیر زندگی تان با آنها مواجه شوید، باعث ایجاد استرس و انرژی منفی در زندگی تان نشوند و نباید فکر کنید که بد شانس هستید. اگر به آنها کاری نداشته باشید آنها هم با شما ارتباط و مشکلی نخواهند داشت و حتی خاطره ای از آنها در ذهنتان باقی نمی ماند. شما اصلا دوست ندارید که هیچ ارتباطی با آنها داشته باشید ولی چون صحبتتان را کرده اند ( به خاطر مسائلی که از گذشته مطرح بوده) حالا شما هم خوابشان را دیده اید. رفتار و احساسات شما را برای خودشان تحلیل می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۱:۱۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.