تعبیر خواب زرشک
دیدن زرشک در خواب در هیچ وجهی سودی ندارد ونشانه غم و اندوه و خوردنش نیز همین تعبیر را دارد. اگر کسی دید زرشک را از درخت جمع آوری می کرد، با شخص بد طینتی مشاجره خواهد کرد. جمع آوری زرشک از درخت به کاری تعبیر می شود که خودتان آغاز می کنید ولی در نتیجه شما را غمگین و اندوهگین می کند. اگر زرشک پلو در خواب ببینید نعمتی است که عاید شما می شود اما این نعمت سبب اندوه شما می گردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ghoncheh : سلام خواهر من خواب ديدن مردي كه رابطه احساسي باهاشون دارن از سفر امدن و سو غاتي اوردن و براي خواهرم يك بسته زرشك اورده بودن و خواهرم مي خواست ببينه براي افراد ديگه چه چيزي اوردن كه يكي كتاب حافظ و بسته هاي ديگه اي بوده وتوخواب تعجب كرده بودن كه چرا زرشك اوردن
فریبا هراتی : سلام. اینکه او به سفر رفته بوده یعنی دنبال چشم اندازی تازه و تغییر منظره برای آینده اش بوده و الان تصمیمش را گرفته و احساسش تازه شده است. احتمالا ایشان خواهرتان را ناراحت خواهد کرد و ممکن است به او بگوید که نظرش نسبت به او عوض شده. تشکر از همراهیتون.
Hifaaa : سلام،وقت بخیر.من امروز صبح بعد از اذان خواب دیدم که خونه ی پدربزرگم هستم ودایی بنده درحیاط مشغول جمع کردن حیاط بود که موقع خروج من از حیاط یه پلاستیک زباله بزرگ وسیاه دستم داد که سر راه ببرم بندازم سرکوچه داخل سطل زباله. تو خواب فکر میکردم که زباله انگور گندیده وکپک زده سبزرنگ هست که اب انداخته شایدهم داخل پلاستیک رو دیدم ،دقیق یادم نیست.من سرکوچه رفتم اما سطلی پیدا نکردم بعد دیدم که زن دایی بزرگ من به همراه چند خانم از همسایه هانشستن سرکوچه جلوی در یه مغازه. رفتم سمتشون راجع به سطل پرسیدم بعد دیدم کیسه ی پلاستیکی که دستمه از کیسه های کوچکی هست که میوه فروش ها استفاده میکنن البته رنگ مشکی و اینکه توش پراز زرشک تازه هست که فکر میکردم کلی هم تیغ دارن همراه خودشون که دادم به زن داییم وگفتم اینو دایی (که در واقع میشه برادر شوهرش)داده بدم به شما و زن داییم توخواب خیلی خوشحال شد وفکر کنم حتی پاشد که باهم بریم ،توی اون جمع خانمی بود از همسایه ها که به فضولی شهرت دارن که به کنایه به مانتویی بودن و حجابم که شاید متناسب با خانوادم نباشه تیکه انداخت که من جوابشو دادم .بعد برگشتم دوباره خونه ی پدربزرگم که بوته ی زرشک رو دیدم که تمام زرشکاش چیده شدن گفتم عه دایی زرشکارو از این چیده دوباره خواستم از خونه بیام بیرون که اانگار یه درخت البته در حدو اندازه بوته، پشت در هست که مجبور شدم انگار شاخش رو خم کنم تا در باز بشه که انگار کمی ترک برداشت،سرکوچه که رسیدم دوباره خونه زن داییم رو دیدم که پسردایی کوچکم دم در هست یاشایدم من زنگ زدم ،دقیق یادم نیست ولی یادمه پسرداییم سلام نکرد که من باخودم گفتم چقدر این پسر بی ادبه منتظر من سلام بدم. بعد دیدم چند مامور اومدن دم در که هیکل درشتی داشتندبه همراه یک روحانی ودرخواست مالیات میکردند که دیدم کل خانواده زن داییم دم در هستن وناراحت وحاضر به پرداخت مالیات نیستند،یادمه اون اقای روحانی داشت پادرمیونی میکردکه دایی من رو نبرن ومیگفت این خانواده توان مالی ندارن،اما مامورا قبول نمیکردن که من سمت یکی از بزرگترا رفتم واروم گفتم دایی فلانی گفته من با اینا صحبت کردم که پول نگیرن اینو بگید بهشون اسم دایی هم بگید میشناسن مثل اینکه باهم همکارن.ولی انگار نگفت خودم رفتم جلو گفتم ولی توجه نکردن ،از طرفی خانواده داییم به خاطر حضور عروسسشون سکوت کرده بودن و اظهار نداری نمیکردن .یادم نیست قبل دیدن مامورا یا بعدش من داخل خونه داییم شدم که حیاط بزرگ وتمیزی داشت که وارد خونه شدم همه سرمیز غذاخوری جمع بودن و خوشحال که دیدم عروس دایی من یه پیاله پر دستش هست که پراز هویج رنده شده هست که در خواب غذایی مشهدی بود که عروس دایی من هی میخورد ومیگفت خیلی خوشمزس مادر اصلا فکر نمیکردم این غذای مشهدی رو اینقدر خوب درست کنی.
فریبا هراتی : سلام. شما سعی می کنید که رفتاری خردمندانه داشته باشید و دایی تان می خواهد که ارتباطاتش را با بعضی از مردم که باعث ناراحتی او می شوند قطع کند. او از شما می خواهد که این افراد را از زندگی تان دور ریخته و به فراموشی بسپاریدشان. زن دایی بزرگ شما با همسایه ها تعامل دارد و دایی کوچک شما از این کار او خوشش نمی آید که حرفهای خانه برادرش جایی پخش شود. شما شاید نظرات دایی کوچکتان را به زن دایی بزرگتان انتقال می دهید. اما اجازه نمی دهید که همسایه ها در کار شما دخالت کنند. پسر دایی کوچک شما ارتباط خوبی با شما ندارد. دایی کوچک شما به خاطر ناسازگاریهایی که با مردم، در و همسایه و جامعه یا دولت دارد، از نظر مردم دوست داشتنی نیست و دیگران راه و روش زندگی او را دوست ندارند. اما ایمانش قویست و آدم خوبیست. او مجبور می شود که به خاطر راه و روش زندگی اش حالا هزینه ای را بپردازد. شما سعی می کنید که از زندگی او حمایت کنید تا مردم برایش اعتبار بیشتری قائل باشند. دایی شما به کسی بدی نکرده ولی فقط دوست ندارد که در روابط عمومی او با دیگران مشکل یا دعوایی وجود داشته باشد. عروس دایی تان سعی می کند که مسائل را بخوبی پردازش و تحلیل کند و دید بهتری از شرایط زندگی دایی تان بدست بیاورد. خانواده ی دایی تان همه حامیان هم هستند. تشکر از همراهیتون.
Matina : یه دنیا ممنونم از پاسخگوییتون..
فریبا هراتی : خواهش می کنم.
Matina : سلام خانم هراتیه عزیز وقت بخیر
عذر میخوام من سر بحث خواب یذره سردرگم شدم..
ممنون میشم درصورت تمایل جوابمو بدین..
من معمولا خوابام تعبیر دارن و اکثرا به عینه میبینم که تعبیر میشه مثل همین خوابی که تو قسمت زرشک برام تعبیرش کردین و کاملا درست بود و موردای دیگه که شما زحمت تعبیرشو کشیدین منتها میخوام بدونم که چطور میشه که خوابهایی که مطمئن هستم تعبیر دارن ولی درواقع الان دارم میبینم که اتفاق نیوفتاده،واقعا گیج شدم مثله خوابی که مربوط به نامزدی منو کسی که دوستش داشتم بودو دختر خالمو دوست پسرش واون تو خواب دستمو گرفت که از بلندی نترسم و تعبیر شما خوب بود راجب این خواب این درصورتیه که من تازگیا فهمیدم که تو همون تایم نامزد داشته البته در حد نشون این خوابا منو گیج کرد چون چندماه من مرتب خوابای خوب میدیدم که شما برام گشایش کارو تعبیر کرده بودین اما الان واقعا گیج شدم..
ببخشید طولانی شد..
فریبا هراتی : سلام. وقت شمام خوش. متینای عزیز من روزانه صدها خواب دریافت و تعبیر می کنم و الان نمی توانم به یاد آورم که چه چیزی گفته ام که با واقعیت تطبیق نداشته یا موضوع دخترخاله تان و دوست پسرش چیست !! اما این را بدانید که گاهی استنباط و تصویر ذهنی و درک شما نسبت به تعبیری که من میکنم شاید اشتباه باشد. مثلا اگر من بگویم که کسی دست شما را می گیرد که از بلندی نترسید و شما متوجه می شوید که او نامزد داشته تعبیر خواب به این صورت نبوده که او می آید و شما را عقد می کند و همسر شما می شود. بلکه این بوده که او نمی گذارد که شما در سختی های زندگی احساس ضعف کنید یا از بالا رفتن در زندگی نگران باشید. شاید دلیل این خواب هم این باشد که مثلا اگر او با شما عقد می کرد شما نمی توانستید در زندگی پیشرفت کنید و نبود او در واقع نوعی حمایت او از شماست ولی شما انتظار خلاف این را داشتید. به هر حال خوابی که من تعبیر می کنم از روی نوشته های شماست و بنده فقط این خوابها را از روی چیزی که می خوانم تعبیر می کنم و جادوگر نیستم و علم غیب هم ندارم. فقط برگردان کد بندی های خواب شما به واقعیت های روزمره را انجام می دهم.
Matina : ممنون از توصیتون..بله من دیگه نمیخوامش ولی دلم میخواد کامل فراموشش کنم..ببخشید اون پسری که سعی میکرد به من دلداری بده تعبیری نداشت؟؟
فریبا هراتی : خیر اصلا مهم نیست. اگر او را در بیداری نمی شناسید که کلا بی تعبیر است ولی اگر می شناسید راجع به شما صحبت می کنند.
Matina : سلام خانم هراتیه عزیز
خواب دیدم کسی که قبلا دوسش داشتم با نامزدش از خونشون میان بیرون خونشون یه دروازه بزرگ داشت درواقع تو خواب یه خونه حیاط دار بزرگ بود که تو واقعیت نیست و دیدم سوار یه ماشین شدن که مثلا انگار شاسی بلند بود ولی کوچیکتر بود و داغون انگاری من پشت نشستم ولی اونا منو نمیبینن که دیدم انگار زیر چونه نامزدش موی زائد داره مثل ریش کم پشت بعد دیدم که من تو خیابون یه گوشه نشستم وناراحتم که یه پسری میاد که انگار تو خواب هم کلاسیمون بوده ومارو میشناسه(ماهمکلاسی نبودیم)ومیدونه من ناراحتم با من راجب اون صحبت میکنه وسعی میکنه منو از ناراحتی در بیاره وانگار میریم خونشون که لباس عوض کنه و سه تا دختر خاله هاش اونجا بودن که فکر کردن بین ما چیزیه و به من میگفتن برو بگو زودتر لباسشو عوض کنه که من میرم بگم که منو میبینه زود لباسشو میپوشه بعد من میام بیرون میرم دم خونه همون کسی که دوسش داشتم و انگار اون منو میبینه و میاد سمت من،اون اصلا حرف نمیزد ولی انگار کلا پشیمونه و منو میخواد که پدرش که یه پیراهن قرمز پوشیده بود متوجه میشه و میاد سمت من که بین سه تا درخت وایستاده بودم و ترسیده بودم وبا یه برخورد بد پسرشو میکشه و میبره داخل و انگار با یه حالت عصبانی میره سمت یه انباری کنار در و وسایل توشو میریزه بیرون یجوری که انگار منظورش اینه که اینا وسایلتونه وباید برین سر زندگیتون(منظورش پسرشو نامزدش بود)وبین وسیله ها یه بسته بزرگ زرشک بود که لابلاش یذره اجیل بود که من فکر میکردم پستست داد به من که بدمش به پسرش و من بردم دادم
فریبا هراتی : سلام. کسی که شما دوستش داشتید با نامزدش مشکل دارند و نامزد او می خواهد سعی کند سرش را بالا گرفته و مشکلاتش را پشت سر بگذارد. پدر او عصبانی است و بین آنها دعوا و ناراحتی به وجود آمده . آنها احتمالا حرف شما را زده اند ولی زندگی بچه بازی نیست که آدم دلش جایی باشد و جسمش جایی دیگر و مرتب هی عشق عوض کند و زندگی دیگران را به بازی بگیرد. مهم نیست آنها چه فکری می کنند. شما اگر عاقل باشید فکر او را از سرتان بیرون خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika : با سلام و احترام
خواب دیدم رو پشت بامی هستم ازاین خونه قدیمها
و دوستم انجا بود ظاهرا خونه اونا بود و رفت طبقه بالای اون خونه که درخت زرشکی بود و یه سبد بزرگ زرشک چید و اورد
من زرشکهارو پاک کردم دانه های زرشک زیبا بودن و درخشان میخواستم بسورمشون که از دست دوستم افتاد زمین وکل زرشکها ریخت زیر کابینت و البته مشغول جمع کردنشون بود و من ایستاده تماشا میکردم.
با تشکر از لطف شما
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. شما با دوستتان که از نظر مالی به اوج موفقیت رسیده است، راجع به اختلاف دوستتان با آدمی که بد اخلاق و مستبد و خود رای است صحبت می کنید؛ یا دوستتان برای شما از کاری که برایش خیلی دردسر ساز بوده و ذره ذره به او نگرانی و سختی وارد کرده است، صحبت می کند. او کلی برای شما درددل می کند و آرامش شما به خاطر او تا اندازه ای کم می شود و در خاطرتان می ماند که او چه حرفهایی زده است. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتی.
خواب دیدم خانه ی قدیمی خالم اینا هستم. آبسه ای بزرگ پشت لب پایینم(داخل دهان) در اومده بود. اما گفتم خوب شد همه گرمی بدنم یکجا خارج شد. بعد به پسر خالم گفتم چیکار کنم خوب شه گفت زرشک بخور.ممنونم از شما
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. شما هیجانات زیادی را درون خودتان نگه داشته اید و تمایل دارید که افکار و ایده های منفی تان را به یکباره بیان کنید و راجع به کسی تند و با بد دهنی حرف بزنید تا دلتان خنک شود. اما باید سعی کنید که خشم و عصبانیت تان را فرو بلعیده و هر چه که در وجودتان احساس خشم دارید را ابراز نکنید. تشکر از همراهیتون
مینو : با سلام و احترام خواب دیدم در خانه قدیمی مادرم هستم و پنجره کوچک ان بسیار بزرگ و در دسترس شده ان را باز میکنم پشت بام همسایه ها معلوم بود و شهر زیباتر و سرسبز شده بود، شروع به فیلمبرداری میکنم روی بام زیر پنجره، گلدان زیبای خانه مادرم را میبینم که ظاهرا بوته زرشک بود و شکوفه های سفیدداشت و چند عدد زرشک هم داده بود،ممنون از شما
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. شما مطابق افکار قدیمی مادرتان یا افکار قدیمی خودتان، فکر می کنید ولی امیدهای شما برای رسیدن به موفقیت بیشتر شده. درک شما بالاتر رفته و می توانید مثبت اندیش تر از گذشته باشید. شما خاطرات خیلی بهتری نسبت به گذشته را می توانید در ذهنتان جاودانه کنید، محبت ها و عشق را بهتر درک کنید و مسائلی که شما را ناراحت کرده است، حالا برایتان کمتر مهم جلوه می کند. شما نگرانی هایی دارید ولی آنقدرها که در گذشته از بعضی مسائل ناراحت می شدید، در شرایط حاضر به آنها اهمیت نخواهید داد. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام وخسته نباشید من خوابی در خصوص درخت زرشک دیدم که داخل حیاط خانه یی وارد میشم طرف باعچه شون میرم و درخت زرشک میبینم پایین پام پر زرشک بود با تعجب دست کردم گفتم وای چقدر زرشک که دستام رنگ زرشک هم گرفت بعد از خواب پریدم تعبیرش چیه ممنون میشم جواب دهید
فریبا هراتی : سلام. تشکر . زرشک هیجانات عصبی است و اگر نخوردید تعبیر بدی ندارد صرفا با کسی مواجه می شوید که آدمی عصبانی است و شما از تماس با او کمی ناراحت خواهید شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.