کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تهمت

اگر در خواب ببینید که به شما تهمت زده شده، به شرف و بزرگی می رسید. اگر ببینید که شما به دیگری تهمت زده اید، به شرافت او معترف خواهید شد. برای دختران جوان، در خواب مورد اتهام قرار گرفتن خیلی خوب است چون در نجابت و پاکی شهرت خواهند یافت.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

41 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ALI

ALI : سرکار خانم هراتی با عرض سلام و وقت بخیر.امشب یک خواب جداگانه خدمتتان ارسال کردم.ولی فراموش کرده بودم از شما بابت نصیحت و راه حلی که ماه قبل برای من پیش آمده بود تشکر نمایم.
خانم هراتی همان طور که گفته بودید. محل کارم را تغییر ندادم ماندم صبر کردم و هیچ اعتراضی نکردم.سکوت محض. برنامه تغییر محل کارم را با ارسال یک پیام کوتاه لغو کردم.حتی دوباره می خواستم به واحد سومی بروم استخاره کردم خیلی بد آمد آنجا هم نرفتم.همان طور که گفته بودید ماندم.از مادرم خواستم برایم دعا کند خودم همه دعا کردم.مشکل حل شد مسیول من بدون هیچگونه بحثی و درگیری خودش نمره ارزیابی ام را تا نزدیک 100 افزایش داد.ممنون که راهنمایی کردید داشتم به جای می رفتم که سرانجامش معلوم نبود.دیگر تحت فشار و اضطراب نیستم.هرچند الان هم می ترسم دنبال ارتقا و پیشرفت باشم که شاید تعبیر خوابم در آینده باشد ولی اینجا به خیر گذشت.خواستم تشکر کنم و ان شا الله عاقب بخیر باشید.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۷:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. استدعا می کنم. الهی شکر که اوضاع خوب شد! انشالله همیشه موفق و موید باشید. بنده فقط انجام وظیفه کردم. خدای مهربان است که شما را به واسطه ی خوابتان به سمتی هدایت کرد تا آرامش داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۳:۲۹
ALI

ALI : سلام وقت بخیر
خانم هراتی در شرایط سختی قراردارم.نگرانم نتوانستم تا ۲۴ ساعت بعدصبر کنم و از خدمتتان سوال کنم .البته فکر کنم ۲۴ ساعت که فرمودید برای تعبیرخواب است نه سوال.
شما بدون شناحت از من و زندگیم تعبیری کردید که عین واقعیت است و نگرانی هایم را چند برابر کرده است.این خواب و خواب دیگری که تعبیر کردید.
خواهش می کنم اینجانب را راهنمایی کنم.این خواب و یک خواب که چند روز قبل تعبیر کردید (در آنجا تعبیر کردید بهتر است هیچ وقت به شرکت قبلی خود به علت بی ثباتی برنگردید)مشکلات فعلی در محل کار با سرپرست فعلی و اینکه اکثر خواب های که می بینم در عالم واقع حادث می شوند و توانایی جلوگیری از آنها را ندارم شدیدا نگرانم کرده است و نمی دانم چه کار کنم.در این واحد کاری که هستم علی رغم تلاش و نظم مضایف تر از دیگران به ناحق امتیاز ارزیابی کمی گرفته ام که نمی توانم بی عدالتی را تحمل کنم.درخواست انتقال به واحد بسیار مهم و حساس تری را داده ام(در واقع تنها راه خروج از واحد فعلی- واحد بازرسی است.به علت توانایی های کاری که دارم و قدرتی که مسول آنجا دارد انتقال قابل انجام شدن است ولی جای حساسی است و امکان اشتباه در آنجا وجود ندارد).از طرفی نگرانم نروم و با مسول فعلی که حقم را از بین برده دچار تنش و درگیری شوم.البته مسول فعلی آدم آرام و خونسردی است و دنبال درگیری نیست وحاضر هم نیست حق را ادا کند به قولی با پنبه سر می برد و با همکار خانم هم مثل من است همین کار را می کند و دوست دارد دیگران را به این شکل تحقیر کند تا التماس کنند)من فردی تقریبا عصبی هستم و زود جوش هستم.
نمی دانم در این واحدبمانم؟یا به واحدی که گفتم بروم؟
با این همه قسط وام و وضعیت بد اقتصادی که کار پیدا نمی شود نمی دانم چه کنم.بمانم یا به واحد جدید بروم.اگر از این شرکت اخراج شوم شاید مجبورشوم به شرکت قبلی برگردم (اگر دوباره استخدام کنند؟؟؟)که گفتید هرگز به آنجا بر نگرد .
لطفا راهنمایی فرمایید.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۷:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سرجایتان بمانید. هر کسی که به شما ظلم کرده را به خدای بزرگ وگذار کنید. اینجا اگر مدیر بد است ولی خونسرد هم هست. جای بعدی همان الکتریکی است که در خواب دیده اید!! آنها رحم ندارند و قدرتشان زیاد است و با اولین تنش عصبی اخراجتان می کنند. دوست عزیز کار محلی است که فقط چند ساعت از زندگی شما را در شبانه روز می گیرد. همه ی زندگی تان نیست! بروید سر کارتان از چشم کور باشید از گوش کر از دهان لال و حقوقتان را بگیرید چون امروز اگر بیکار باشید باید کلا فاتحه ی دنیا را بخوانید. مدیر بی انصافتان هم تقاص کارش را پس می گیرد. شما مگر از حضرت علی ع محق ترید که برای مصلحت زمانی که لازم بود سکوت کرد و خلیفه ی چهارم شد؟ بعضی وقتها بهترین مبارزه سکوت است تا زمانش برسد!! عاقل باشید. دشمن شما خود شمایید که نمی توانید اعصابتان را کنترل کنید. هر وقت به حمام می روید عسل صبر کنید و خداوند صبرتان را زیاد خواهد کرد. از حقتان صحبت نکنید و واگذارشان کنید به خداوند و خواهید دید که حقتان را از حلقومشان بیرون می کشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۰:۱۱
ALI

ALI : باعرض سلام و احترام
با همکارانم در قطار بودم.درایستگاه بین راه نگه داشت همه پیاده شدیم(دیگر تا پایان خواب آنهارانه دیدم نه در ذهن بودند).به سوی ایستگاه قطارو سپس به مرکز شهر حرکت کردم.حس می کردم یکی از همکلاسیان دوره کارشناسی ارشد(دوست ۱۵ سال قبل که هنوز هم دوست هستیم)همراه است(دیگر همکارانم با من نبودند).ازجلو چند مغازه الکتریکی عبور کردم ولی می دیدیم چیزهای دیگر هم می فروشند.درذهنم بود که در خریدهاقبل سرم کلاه٬گذاشتندمواظب بودم با آنها دعوایم نشود.برای ورودبه مرکز شهر سربازهااجازه ورودنمی دادندبانشان دادن برگه عبور سرباز آخر که خواب بود بیدارشد گفت می شناسمت و می دانم کجا می رویدواجازه ورود به شهر داد در همین هین دستور آمد کل سربازهابایدآنجاراترک کنند.درخیابان که راه می رفتم ناگاه هرج و مرج عجیبی شدافرادی بالباس محلی سفیدبالاوپایین می پریدندودربین افرادای که درخیابان راهپیمایی می کردند شلوغی ایجاد می کردند.نگران آشوب بودم ولی کسی مزاحم من نمی شد.باهمراهم به محل موردنظرکه دبیرستان دخترانه بودبرای سخنرانی رسیدیدم(همراهم کل مسیربامن بود و ایشان در عالم واقع دبیراست و همانطور که عرض کردم15 سال قبل باهم اشنا شدیم).مدیرخانم محجبه بودگفت دیر رسید دانش آموزان دبیرستان را ترک کردند.همایش وسخنرانی انجام نشد.خانم مدیر هم مثل سرباز مارا می شناخت.به ایستگاه قطار برگشتم خانواده ام و پسرعمویم آنجا بودندویک میز رزروکرده بودندوکیک و شیرینی می خوردندمن هم باخوشحالی رفتم پیش آنها.دیگرخبری از همراهم یا همکارانم که ابتدا در قطار همراه بودند نبود.مادرمتومان1000دردست داشت و می خواست پول میز رابدهد(خیلی کمتراز هزینه میز بود این 1000تومان) و ظاهرا به شیوه پرداخت آشنا نبود.به او توضیح دادم پول میز را داده ایم.ناگاه پدرم و پسرعمویم به من تهمت دزدی زدند.ناراحت شدم.اوج عصبانیت بود.ناگاه زدم زیر گریه و مدام و خیلی شدید گریه می کردم و فریاد می زدم من بچه شما ها دیگه نیستم.من خودم خانه دارم چرا باید دزدی کنم.کتابها و سررسیدهای که در محل کاربرای جلسات یا نوشتن جزوه استفاده می کنم روی زمین می زدم.گفتم اصلن بچه شما نیستم و بچه سرراهی هستم و بی اصل نصب زاییده شدو ناگاه با هراس از خواب پریدم.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۵۹:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما سعی می کنید که مثل باقی همکارانتان روشمند باشید و کارها را با سازماندهی انجام دهید و کاری را بکنید که همه می کنند. از جایی به بعد راه شما و همکارانتان از هم جدا می شود. زندگی شما متحول می شود و باید مجددا موقعیتتان را ارزیابی کنید و اهداف و مسیر جدیدی در زندگی تان تعیین کنید. شما نگرانی های مادی دارید و از جهاتی در زندگی تان خودتان را تحت فشار می بینید. شما از آدمهایی که قدرت و مقامی دارند و می توانند هر کسی را خواستند استخدام کنند خوشتان نمی آید و به آنها اعتماد ندارید. شما باید خیلی نظم و دیسیپلین داشته باشید تا بتوانید به اهدافتان برسید و همینطور هم رفتار خواهید کرد. اما شرایطی پیش می آید که نظم و دیسیپلین هم به درد نمی خورد و شرایط بی ثبات و استرس زایی حکمفرما خواهد شد. به فکر می افتید که مثل همکلاسی تان دبیر شوید یا مسیر او را در زندگی پیش بگیرید. اما این هم عملی نمی شود. سعی می کنید مجددا برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و شرایط را ارزیابی کنید. مادر شما غصه ی شما را می خورد و شما فکر می کنید که غصه چه فایده ای دارد. خانواده شما به شما می گویند که بد شانس هستید و نتوانسته اید کارتان را حفظ کنید. آنها می گویند که اگر شما پایتان را از گلیمتان درازتر نکرده بودید الان این اتفاق برای شما نمی افتاد و شما عصبانی می شوید. شاید این خواب هشداری برای شماست که سعی کنید با همکارانتان سازگار باشید و شغلتان را حفظ کنید چون اگر شغلتان را از دست بدهید پیدا کردن یک کار خوب مشکل است و اعصابتان خورد خواهد شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۱:۱۷
Sahar

Sahar : سلام
پسرم خواب دیده که دوستانش بر علیه ش توطیه چیدن بهش تهمت میزنن و خرابش میکنن .. ماشینش دزدیده میشه و مغلوب تهمت و افترایی میشه که از طرف دوستان و همکارانش انجام شده ...

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۵۶:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوستان او واقعا برای او توطئه می کنند و سعی می کنند که اختیار و کنترل زندگی او را از دستش بیرون بکشند و به او تهمت و دروغی را نسبت دهند. برای دفع شر حتما صدقه دهید و بگویید که ساده لوح نباشد و احساس واقعی اش را هم بروز ندهد. با سیاست و باهوش و در ظاهر مهربان برخورد کند و کسی را با خودش دشمن نکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۸:۴۷
Lili

Lili : سلام من خواب دیدم کارمند یه شرکت بودم (تو واقعیت من اصلا سر هیچ کاری نبودم تا الان)یهو رییس شرکت ک یه خانم بود اومد گفت شما و اقای فلانی باید برید دادگاه شهود بدیدبرای بهبود وضعیتمون و من قبول کردم یهو دیدم چند نفر از کارمندای رده بالاتر اومدن اونجا متوجه شدم از دادگاه میانو شرکت دزدی کرده و مدیر میخواست کاری کنه ک بیفته گردن ما یهو مامورا ریختن تو شرکت ک منو یه اقایی دیگه رو ببرن من شوکه شده بودم ب رییس میگفتم من واقعیتو میگم بعد ک میخواستن ببرن مارو جمعیتی زن مشکی پوش ک از اقوام خودمم توشون بود بدرقم میکردنو بعضیا بهم ناسزا میگفتن فک میکردن واقعا من دزدی کردم (تو حین اماده شدنم رفتم جوراب سفید پوشیدم )

پاسخ
لینک۳۰ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۷:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی مظلوم دارید و نگران هستید که حالا که شاغل نیستید، دیگران شما را قضاوت کنند و یا شما را به بی کفایتی متهم کنند. و می خواهید که از خودتان دفاع کنید و اجازه ندهید که دیگران به شما تهمت بزنند. شما شاید نقش قربانی را در شرایط مختلف زندگی تان بازی می کنید و موقعیتی در زندگی تان هست که به شما استرس و نگرانی می دهد. شما ممکن است احساس کنید که وقتتان دارد هدر می رود و ایده و یا انرژی تان دزدیده شده و از بین می رود. اما در واقعیت شما در امنیت و گرمی به سر می برید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۰:۲۶
مریم

مریم : سلام خانم‌هراتی ....من بعد از نماز صبح خواب دیدم که منبرای مصاحبه کاری دارم میرم یکی از شهرهای دشمال و همسرم که ارش طلاق گرفتم در یکی از شهرهای دیگه شمال برای کار هست ...و اون به من زنگ میزنه حرف میزنیم که من وسط حرفم میگم یه خبر دارم که من شمالم و بیا پیشم ..و میاد پیشم باهم قدم میزنیم حرف میزنیم که یهو بهش میگم که تو دلت برای من تنگ نشده میگه دلم برای تنگ شده ولی انتخاب غیر استاندارد گفتم منظورت چیه یه کلمه استفاده کرد که برای خانمای بی بند و بار استفاده میکنن و منم ناراحت شدم میخاستم برم که بهم گفت میخای بمون میخای برو.. ....میشه تعبیرش را بفرماییید....

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۰۲:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید بدانید که تا چه اندازه در روابط اجتماعی تان یا در راه رسیدن به اهدافتان موفق هستید. شما می توانید در زندگی تان به موفقیت برسید ولی شرایط روحی و فکری شما و همسر سابقتان با هم مغایرت دارد. همسر سابق شما فقط دلش برای روابط نزدیک و زناشویی شما تنگ شده و اصلا دلش برای روحیه و فکر و مغزتان و افکارتان تنگ نشده است. او ذهن و روح شما را دوست ندارد. صرفا بدنتان را دوست دارد و بس. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۹:۴۸
Pariya

Pariya : سلام من خواب دیدم همراه برادر ناتنیمو خانوادشو خواهرم اینا مسافرت رفته بودیم شمال ...خونه ای ک من قبلا دانشجو بودم اونجا رو گرفتیم واسه موندنمون بعد ک رسیدیم من همراه مادرم رفتم پیش صابخونه ک احوالپرسی اینا کنمو مادرمو معرفی کنم خانم صابخونمون خیلی بد رفتار کردو شروع کرد مامانمو دعوا کردو میگفت خجالت نمیکشی همچین دختر جلفو بدی داریو از این حرفا و من فقط نگاش میکردم میگفتم اینجوری جلو مامانم نگووو..تو واقعیت خانم صابخونمون کلی منو دوس داشت همیشه و کلی ازم تعریف میکرد..

پاسخ
لینک۱۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۱:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانواده تان انشالله در زندگی با موفقیت روبرو خواهید شد و چشم انداز تازه ای در زندگی تان خواهید داشت. دنیا به شما رو می آورد و مردم از شما تعریف و تمجید خواهند کرد و از نجابت و از خوبیهایتان می گویند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۲:۲۱
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم، استاد بزرگوار.خواب دیدم،در خیابان از جایی رد میشدم به احتمال زیاد بازار بود، خانمی بین مردم شربت سرخ رنگ پخش میکرد، من از کنارش رد شدم و رفتم. یهو دیدم همون خانم مرا به اسم صدا زد. سرم را برگرداندم دیدم عمه معشوق سابقم(حسن)هست. مرا به خانه حسن برد، خانه شان شلوغ بود عموها وزن هایشان و غیره بودند. ولی مادر حسن در اتاق بود. صدایش از اتاق می آمد که در مورد من و خانواده ام بدگویی میکرد و تهمت میزد، و پشت سر من میگفت او شبیه مایکل جکسن میرقصد و سی دی هایش پخش است. من اینقد برایم این حرفش مضحک بود که رو به همه حاضرین که بیشتر عمه حسن مخاطبم بود با لحن استهزاء به حرف مادرحسن گفتم من اینقدر بدنم خشک است و بی استعداد به رقص هستم که در باشگاه با ترانه با زور حرکات ورزشی انجام میدهم چه برسد به رقص مایکل جکسون! ای کاش واقعا بلد بودم! بعد انگار خانه شان ماندم،عمه حسن و شوهرش در اتاقی از خانه حسن خواب بودن. من رفتم در اتاق را زدم و به عمه گفتم کیفم را در کمدتان گذاشته ام آن را بده. کیفم که چرم عسلی متوسط مستطیلی با بند بلند بود را بهم داد. و آن را در کیسه زباله روشن گذاشته بود.کیفم را در آوردم و رفتم در حیاط خانه، یک دختر بچه شش هفت ساله بود بلوز قرمز به تن داشت که میدانستم این دختر خوده حسن است! سمتم دوید و در بغلم پرید و دستی بر موهایم کشید و گفت ناراحت نباش ما می آییم.تشکر.

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۶:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عمه ی او تمایل دارد که شادی و خوشبختی زیادی به زندگی شان بیاید و بنابر این برای مردم آرزوی شیرینی و شادکامی و موفقیت و شورو شوق دارد و البته او از شما یاد می کند و دوست دارد که زندگی شما و نیز حسن هم پر از عشق و شور و شوق باشد. اما در واقع رابطه ی شما و حسن به خاطر عدم توافق مادر او با ازدواج شما قطع شده و مادر او معتقد است که شما از بس که ناراحت شدید مرتب از روی حرص بالا و پایین می پرید و بسیار عصبانی شده اید و اعصابتان خورد شده است و شما را خیلی پر اضطراب و تنش معرفی کرده است. عمه ی او در عمل فقط آرزوی خوشبختی برای شما کرده و شما هم فکرتان را از ایشان جدا کرده اید و کیفتان را گرفته اید و از خاطرات و دلهای آنها دور شده اید. حسن به جمع آوری مال و ثروت مشغول شده و شاید فکر می کند که اگر اوضاع اقتصادی او خوب شد، دوباره به شما برگردد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۰:۳۵
somaye

somaye : خيلي معذرت ميخام من الان يه چيزي يادم افتاد كه پسر مجرد اين فاميلمون كه من تا حالا نديدمش دو سال پيش با يكي از دوستان دور من در ارتباط بود كه اين دوستم اين موضوع رو به من گفت و حتي قصد ازدواج با هم داشتن كه به خاطر مخالفت شديد همين فاميلمون انجام نشده بود و اين فاميلمون نميدونست كه من اين موضوع رو ميدونم و الان اصلا از اون دوستم خبر ندارم كه هنوز با اين پسره هست يا نه، با توجه به اين مطلبي كه گفتم همون تعبيري كه گفتيد هست؟ چون در خاب به من تهمت زدن نگرانم كرده، خيلي معذرت ميخام بابت توضيح و كسر بفرماييد.

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۴:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : حتما پیش خودشان گفته اند که اگر خود شما بودید که این پسر از شما خوشش می آمد باز یه چیزی!! و به او احتمالا گفته اند که خود شما را چرا مطرح نکرده. به هر حال تعبیر خوابتان حول محور نظر خانواده ی این آقا به شما بر می گردد و اینکه از شما صحبت کرده اند. گفته اند که اگر خودتان را بخواهد حاضرند که شما را برایش بگیرند ( که دیده اید ماشینتان را با خودشان می کشند). تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۲:۳۷
somaye

somaye : سلام . من يك خواب عجيبي ديدم كه يك زن غريبه به جرم يك كاري كه اول نميدونستم چه كاري ، منو ميبره پاسگاه و بيخود به من تهمت ميزنه و بعد مياييم از پاسگاه بيرون و يكي ازسربازا مياد يه پرونده يا يه چيزي از من ميبينه و به من ميگه اين خانم هيچ مدركي ازت نداره و نميتونه چيزي رو ثابت كنه ودوباره برو پاسگاه اين مدارك رو نشون بده كه اين خانم كاري نميتونه بكنه و من داشتم يواشكي فرار ميكردم كه برم پاسگاه يهو زن غريبه اومد طرف من و گفت بريم و من هي بهش ميگفتم من كاري نكردم و گفت پشت سر من بيا و من با خودم گفتم حالا ميرم سوار ماشينم ميشم و يواشكي فرار ميكنم كه يك دفعه ديدم يه طناب به ماشين من زد و ماشين منو با كيفم كه توش بود رو با ماشين خودش برد و به همراهاش گفت اينو بياريد دنبال من و اينكارو كرد كه مثلا من فرار نكنم ( و در خواب ماشينم يك ٢٠٦مشكي بود كه در بيداري ندارم) و رسيديم به خونشون و يهو اون زن غريبه قيافش يكي از فاميلامون شد كه من رفتم توي خونشون و اون فاميلمون به همراه خاهرهاش لباس مشكي پوشيده بودن و بي حال و افسرده دراز كشيده بودن و من به شدت گريه ميكردم و در اين لحظه ي خابم اون جُرمم اين بود كه پسر اين فاميلمون به قتل رسيده بود كه اينا به من شك كردن كه من كشتمش و من در حال گريه خيلي شديد بودم و با گريه زياد ميگفتم چرا به من تهمت ميزنيد من كاري نكردم و دنبال يك قرآن ميگشتم كه ديدم روي ميز هست و قرآن رو برداشتم و جلوشون دست رو قران گذاشتم و گفتم به اين قران قسم كه من اصلا پسرهاي شمارو تا حالا نديدم و نميشناسم چرا به من تهمت ميزنيد و اينقدر گريه ميكردم كه صدام گرفته بود و اونا وقتي ديدن دستمو روي قران گذاشتم تعجب كردن و در حال باور كردن حرفم بودن كه بيدار شدم و اينكه ميخاستم بهشون بگم كه همين خدا و قران جواب قلبي كه از من شكوندين و تهمت زديد رو ميده كه نشد اين حرف رو بزنم از خاب بيدار شدم. ( من با اين فاميلمون اصلا هيچ ارتباطي ندارم و دوتا پسرش متاهلن و يكيشون هم مجرد كه من تا حالا نديدمش (و توي خابم اين مجرده به قتل رسيده بود)و اين فاميلمون شوهرش چند ماهه فوت شده كه به شدت ناراحته چون عاشق شوهرش بود . و خودمم مجردم و با پسري در ارتباطم كه قصد ازدواج داريم ولي فعلا نكرديم. و در خاب به خاطر شدت گريه اي كه كردم وقتي بيدار شدم تاچند ساعت حالم بد بود اينگار ازم انرژي گرفته شد).

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۶:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسر این خانم از شما خوشش می آید و در حالی که شما اصلا روحتان هم از این مسئله خبر ندارد، این خانم و خواهر هایش فکر کرده اند که شاید شما در احساس پسرش نسبت به خودتان نقشی داشته اید و شاید شما هم او را دوست دارید. گریه ی شما در خواب خوشحالی شماست و مسئله ای نیست که نگرانش باشید. احتمالا این خانم پیش خودش فکر کرده که اگر پسرش از شما خوشش می آید، شما را برای پسرش می گیرد! و شما به این خاطر خواب دیده اید که او ماشین و کیف شما را دنبال خودش می کشد ( شما را می گیرد). در حالی که شما اصلا تمایلی به ازدواج با پسر او ندارید. این انرژی آنها را شما در خواب به این صورت دریافت و تجسم کرده اید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۸:۳۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.