تعبیر خواب خانه
اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.
اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.
اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.
اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
- مرد را زن و زن را شوهر،
- توانگری،
- ایمنی،
- عیش خوش،
- مال،
- ولایت،
- عزت،
- امانت.
محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.
جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهدخت : با سلام و احترام
من دیشب خواب دیدم، با چادر سفید گل گلی از خونه اومدم بیرون و من و خواهر کوچیکم رفتیم دم در یه ساختمان دو طبقهٔ بزرگ که تو بیداری آشنا نبود. بعد دیدم اونجا یه عروسی بزرگی گرفتند و جمعیت زیادی بود. بعد پیش خودم گفتم طبقهٔ بالایی اینجا، آقای فلانی و خانمش (همسایهٔ قبلی ما) مینشستند، نکنه رفتند ازینجا، بعد تو این فکر بودم که یه خانم مسنی بهم گفت بله، اینجا آقای... مینشست. خانمش اصلأ اهل زندگی نبود و هیچ وقت خونه نبود، آخر هفته میومد خونه که مثلاً بگم منم هستم. بعد گفت اینا اینجا مستأجر بودند و پنج شنبه هفتهٔ پیش ازین جا رفتند و بعد از خواب بیدار شدم (لازم به ذکره که این آقا و خانمش وقتی همسایهٔ ما بودند روابطشون با هم اصلا خوب نبود و رفتند دو تا کوچهٔ پایین تر ما خونه خریدند که البته این خونه ای که تو خواب دیدم شبیه خونهٔ ایشون نبود)
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما اعتماد به نفستان بالاست و همه از شما تعریف مثبت می کنند و شما به خودتان افتخار می کنید. خانم و اقایی که می فرمایید اختلافشان با هم بالا گرفته و با مشکلات زیادی مواجه هستند. احتمالا زندگی شان به هم خواهد خورد ولی شما به موفقیت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم
امیدوارم که حالتون خوب باشه،یاد شما رو زمان نیایشهام هیچ موقع فراموش نمیکنم
من خواب دیدم یک مرغ ماهی خوار خیلی بزرگ به خونه ما اومده و من خیبی ازش ترسیدم وفرار میکنم و انکار به خاطر من وارد خونه شده بود توی اتاق رفتم و در رو بستم واز منقار خیلی بزرگش که خیلی بهمن نزدیک میشد ترسیده بودم در اینجا از خواب پریدم و بلافاصله خواب رفتم و دیدم که ازدواج مجدد انجام دادم و توی یک خونه جدید هستم ،خونه خیلی بزرگ بود و اتاقهای خیلی بزرگی داشت،تعدادشویادم نیست ولی وسایل خونه به شیکی خونه پدرم نبودن و من به مامانم گفتم لباسشویی و ظرفشویی ندارم که مادرم گفتن برات میفرستم همون لباسشویی و ظرفشویی خودم از ازدواج قبلیم که الان مادرم دارن ازش استفاده میکنن چون جنسشون خوب بود بعد بهش گفتم میز ناهار خوریمونفرست چون به ست خونه نمیاد،شوهرم رو دیدم اسمش محسن بد(هم نام یک خاستگار گذشتم) ولی چهرش و ظاهرش ان نبود ،یک پسر لاغر با قد کوتاه بود و من توی خواب خیلی احساس ارامش داشتم از وجودش به هم احترام میگذاشتیم،توی خواب به جسه اش نگاه کردم و گفتم من شوهر درشت اندام قد بلند میخواستم ولی چقدر این پسر رو دوست داشتم.یک جا بیرون رفت با دوستش و گفت زود بر میکردم و برگشت و موهاش رو خیلی درست میکرد در واقع به موهاش میرسید،یک جا حلقه ازدواجش رو داد دست دوستش و دوستش با وسیلع ایی مثل چوب با حلقه بازی میکرد و من ناراحت شدم و گفتم مارت اصلا درست نیست و شوهرم توی خواب حلقه رو پس گرفت و احساس کردم ۳تا حلقه هستن که در انگشت گذاشت توی خواب یک مرد همسایه بود که به من نظر بدی داشت و من همش به شوهرم میگفتم تو خونه نباشی این مرد همسایه و یکی دیگشون ممکنه بیاد و به من تجاوز کنه و استرس این مسئله رو گرفته بودم و امنیت در خونه رو چک میکردم(در خواب شب اول ازدواجک بود )کل سر و بدنم رو رنگ زدم وشستم و با لیف بدنم رو میشستم و ،در قسمتی از خواب توی یخچال خونم رو نگاه کردم و دیدم پر از کباب کوبیده و بادمجان سرخ شده هست که خیلی خوشمزه بودن و به دوستم هم دادم که بخوره،انگار غذای عروسیم بود یک جای دیگه با دوست پسرم ایران نیست و چند با باهاش سفر رفتم که هم اسم همون پسری بود توی خواب که همسرم شده بود با اسانسور به پایین رفتیم و دوباره به بالا برگشتیم و توی اسانسور من رو بوسید و من فکر کردم شاید همین شوهرم شده و اگر لین نباشه من یک خانم متاهل هستم و نباید اجازه میدادم ببوسم،موقع پیاده شدن از اسانسور اون همراه با استثانسور یک طبقه پایین رفت و دوباره بالا برگشت که کشس متپجه نشه ما با هم در اسانسور بودیم
پیشاپیش مننونم از تعبیر زیباتون و معذرت میخپام که طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر عزیزم. توانایی شما برای کشف ضمیر ناخودآگاهتان بالاست. شما با اعتماد به نفس، دور اندیش، موقع شناس و با ثبات هستید. شما به انجام کاری یا به کسی مجددا متعهد خواهید شد و می خواهید که گذشته را فراموش کنید و اشتباهات قبلی را بشویید برود و از تجاربتان استفاده کنید. می خواهید برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و به پیش بروید. شما گشایش کار می یابید و به خوبی کارتان را در حد توانتان به پیش می برید. سعی می کنید که درست فکر کنید و کارتان را بازیچه قرار ندهید. شما سعی می کنید که کارتان را خوب انجام دهید تا موفق باشید و کسی حقوقتان را پایمال نکند. می خواهید افکارتان را تازه کنید و نگرانیهایتان را بشویید برود. از لحاظ مالی بسیار غنی خواهید بود. شما در بالا پایین های زندگی تصمیم می گیرید که دوست تان که خارج است را فراموش کنید و یا او را جدی نگیرید. تشکر از همراهیتون.
فرزانه : سلام ، وقتتون بخیر ، خواب دیدم که در خانه قدیمی پدر بزرگم مراسم سالگرد داریم ( البته ایشون چند سال فوت شدن ولی تو خواب انگار سال اول بود) و اونجا مردی که دوستش دارم هم اومده بود و من خیلی خوشحال بودم که اون اومده ولی یجا دختر عموم که مجرد اومد بردش تو حیاط که سیگار بکشن ولی منم رفتم کنارش و سیگار کشیدم و باهاش حرف زدم و اونم جواب منو میداد واسه همین دختر عموم کنف شد ..اونجا یه شوخی کردم باهاش و گفت اره میدونم عاشقمی و میخندید...خلاصه اخر مجلس خواب دیدم که خیلیا پریودن از جمله خودم و دستشویی ها پره نوار بهداشتی کثیف ..و خودم دنبال نوار هستم و عموم اومد که با زن عموم برن ..زن عموم باهاش دعواش شد که چرا اومدی ط بالا انگار دوست نداشت بیاد پیش ما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. خانواده شما همگی به خاطر سنت ها و آدابی که پدربزرگتان به آنها اعتقاد داشته، با هم ارتباط صمیمی دارید و به پدر بزرگتان هم علاقه دارید و دلتنگ او هستید. دختر عموی شما هم مثل شما به کسی که دوستش دارید علاقه مند است و شما همگی از نگرانی ها و مشکلاتتان با هم درددل می کنید. مشکلات شما از بین خواهد رفت و شرایطی برای شما پیش می آید که خیالتان راحت می شود و از نگرانی بیرون می آیید. زن عموی شما تمایلی ندارد که عمویتان با شما صمیمی باشد. تشکر از همراهیتون.
فرينا : سلام عزيزم روز بخير
يه آقايي پول ما رو خورده و ما حكم جلبش رو گرفتيم و دنبال كاراش هستيم تا پولمون رو بده
ديشب خواب ديدم رفتم خونه اين آقا ،خانمش خانم خيلى خوب بود و با ما رفتار خوبى داشت و از همه چيز بى خبر بود، ما هم ماجرا رو به خانمش نگفتيم، يه پسر دارن اين آقا كه توى خواب همش بغل من بود خانمش ناراضى بود، بهم ميگفت كه شوهرش از صبح تا شب همش نقشه ميكشه ديدم روى شيشه ماشين و اينور اونور خونه نقشه هايي كه كشيده كپيشون همه جاچسبيده بود مثل نقشه خونه يا نقشه هاى هندسه بود ، يكدفعه اون آقا با يك عده مرد اومد خونشون و بدون اينكه منو ببينه من يواشكى پسرش رو برداشتم رفتم خونه همسايه، خانمش هم ناراحت بود كه اين هميشه بى خبر مهمون مياره، داشتم ميرفتم خونه همسايه از پله هاى همسايه ميخواستم برم پايين كه ترسيدم گفتم اين پسر از دستم نيفته ، همسايه رو صدا زدم پسر رو دادم بهش ديگه نديدم از پله برم پايين ممنون ميشم تعبير اين خواب رو بهم بگيد كه طبق اين خواب ما موفق ميشيم؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او برای رسیدن به موفقیت برنامه ریزی کرده است و در مقابل شما قدرت و زور بیشتری از خودش نشان می دهد و ظاهرا برگ برنده دست اوست. ولی شما هم تا نیمه ی راه پیش رفته اید و نتیجه ی پروژه را در دست دارید و سعی می کنید که حمایت کافی برای خودتان به دست بیاورید. ولی بیشتر از این از خوابتان مشخص نیست. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام روز بخیر
خواب دیدم خونمو تروتمیز میکنم و منتظر مهمونم ولی خونم خونه الانم نبود جای دیگه ای بودم ک از خونه الانم بزرگتر بود و شیکتر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما روحیه تان را قویتر و بهتر از امروز می کنید و مثبت اندیش نشسته اید و منتظر اتفاقات خوب هستید و می خواهید که دوستان بهتری در زندگی تان پیدا کنید و شرایط زندگی تان بهتر شود. تشکر از همراهیتون.
hana : سلام من ديشب براي تولد امام رضا به مشهد امدم وبعد از زيارت ونماز صبح اين خواب رو ديدم خوابم طولاني بود وفقط اين قسمت واضح يادمه ديدم با چند نفر داخل يك سالن روي صتدلي نشسته بوديم يه اقايي واردشد كه انگار خادم اونجا بود وبه من وچند نفر ديگه اشاره كرد وگفت شما چند نفر با من بياييد بعد وقتي ميخواستيم بلند بشيم به من گفت شماكه جوراب پاتون هست ومن نگاه به خودم انداختم ديدم يه جوراب رنگي پام هست انگار راه راه مثلا دو يا سه رنگ بود بعد پاي بقيه رو ديدم كه لخت هستند وروبه اون اقا ميگم پاي منم لخت بود ديدم ديراومديد از سرما خودم جوراب پوشيدم بعد راه ميافتيم بدنبال اون اقا ميريم من ميدونم قراره به هر كدوم از ماها يه خانه خيلي بزرگ وخوب بدن ودارم به همراهانم تعريف ميكنم وميگم خيلي بزرگ وقشنگه دوتا اشپزخانه داره يكي بزرگ اونطرف بعد انگار به نظرم نميشه دوتا اشپزخانه باشه ميگم يه ميز ناهار خوري بزرگ اونطرف ويه ميز نهار خوري كوچكتر تواين اشپزخانه مثلا داشتم از راحتي زندگي تو اون خونه تعريف ميكردم البته من موقع خواب به نيت مشكلاتي كه دارم نيت كرده بودم وخوابيدم ممنون ميشم خوابم رو تعبير كنيد . نائب الزياره همگي هستم التماس دعا❤️
فریبا هراتی
: سلام. زیارت قبول. شما حاجت روا خواهید شد و به گرمی و آرامش مضاعف در زندگی تان خواهید رسید. زندگی شما متحول و مثبت خواهد شد و ایده ها و افکار جدید و اتفاقات مثبتی به زندگی شما راه می یابد. تشکر از دعای خیر شما.
mmar : سلام خانم هراتی ، وقتتون بخیر. صبح بعد از نماز، خواب اتفاقاتی رو دیدم که صحنه واضح ترش این بود که انگار قصد داشتم ی آپارتمان قدیمی رو بخرم که مشاور املاک و ی همکار خیلی قدیمی که نماینده مالک بود اونجا حضور داشتن و میگن واحد ۴۸ من تنها سوار آسانسور قدیمی میشم ولی فقط ۲ تا دکمه داشت و من تعجب می کنم یکی از دکمه ها رو میزنم و آسانسور چند طبقه میره بالا تو اون طبقه پیاده نمیشم فقط یادم می افته که اسانسور خیلی اومده بالا ومن مسیر رو می بینم در اسانسور رو می بندم بدون دیدن اپارتمان و از ترس اسانسور ( در واقعیت هم بسیار از اسانسور می ترسم) از همون طبقه میام پایین پیش اونها و بعد قرارداد رو امضا می کنم البته اتفاق های بعدش هم بود که ی همکار دیگه ام رابطه عاطفی منو می خواد بهم بزنه با ی آقای سن بالا و اون آقا بهم ی انگشتر عقیق بیضی نارنجی میده و میگه منو ول کن و برو و انگشتر رو دست چپ ام می کنم و میرم ( اگه دو تعبیر متفاوت نیازهست فقط صحنه اول رو لطف کنید تعبیر بفرمایید- با سپاس فراوان)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید از یک روش قدیمی برای رسیدن به ثروت استفاده کنید و ایده ای را می پذیرید. که در صورت قبول این ایده، دور دور شماست اوضاع به نفع شماست و شما به موفقیت و ثروت خواهید رسید. خواست خداوند این است که شما به نشاط و سرزندگی برسید و جسم و روح و ذهنتان در آرامش باشد. شما اما نگران هستید که این ایده را بپذیرید یا خیر و شما در نهایت توافق می کنید که مسئولیت این ایده و موقعیت را بپذیرید. همکار دیگر شما می خواهد رای شما را بزند و می گوید که این کار یا ایده به درد نمی خورد. ولی شما با قبول این تعهد موقعیت پیدا می کنید که افق های دیدتان را گسترش دهید و به علایق جدید و سمت و سوهای جدید در زندگی فکر کنید. شما طبیعتی اجتماعی و برون گرا و متواضع دارید. شما می توانید اگر از این کار خوشتان نیامد کار مورد علاقه تان را بعدا از همان طریق پیدا کنید. ( اگر وسط خواب بیدار نشدید و دنبال هم دیدید، یک خواب هستند و در تعبیر من هم اشکال بوجود نمی آید). تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام من امروز صبح نزدیکای ساعت ده خواب دیدم رفتم تو خونه ی نامزد سابقم . در واقع طبقه زیر خونه اونها . با مادرم رفته بودیم دنبال دوست های مامانم که طبقه پایین خونه نامزد سابقم بودن بعد موقع خروج دیدم که در خونه نامزدم باز شد خواهرش اومد بیرون دستش دستمال بود با من سلام علیک کرد و گفت میخوام تمیز کاری کنم.منم جوابش را دادم دیدم نامزدم تو خونه جلوی آینه داره کت شلوارش رو مرتب میکنه و منو ندید انگار اما مادرش اومد از خونه تو پارکینگ . منم تا اونو دیدم رومو اونور کردم تند رفتم سمت در خروجی ولی اونم تند اومد دنبالم میخواست باهام حرف بزنه من بهش چشم غره رفتم و گفتم اینا دوستای مامانمم هستن آبروریزی میشه ها یعنی تهدیدش کردم ابروت رو میبرم اونم گفت باشه و قبول کرد که جلوی اونها هیچی نگه . منم اومدم بیرون از خونشون و رفتم سوار تاکسی شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به نامزد سابقتان فکر می کنید و خواهر او می خواهد شروعی تازه داشته باشد. خودش می خواهد موفق و حمایتگرایانه به نظر برسد و مادرش می خواهد که وجدانش راحت باشد و برای اینکار نیاز دارد که با شما به توافق برسد و از شما دلجویی کند و شما هم حاضر به اینکار نیستید. عصبانی تر از آنید که بتواند رضایت شما را برای خودش بخرد. تشکر از همراهیتون.
رزیتا : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید
خواب دیدم رفتم خونه ی دختر خالم ( در واقعیت باهم رفت وامد نداریم و خونشونو تا حالا ندیدم ) وارد یه اتاق شدم که اتاق شوهرش بود ویه در به حیاط پشتی خونه داشت در و باز کردم دیدم دیوار حیاط قناصه وکفش شیب داره و دور تادور حیاط، دیوار خونه ها خیلی بلنده بر گشتم داخل اتاق شوهرش دیدم یه لب تاب روشن روی زمینه و یه پارچه روش انداخته سریع اومدم بیرون گفتم اگه شوهرش منو اینجا ببینه خیلی بده . در یه اتاق دیگه باز بود که نامرتب بود ورختخواب ها پهن بود . یه اتاق دیگه بود که یه تخت توش بود وپسر بزرگش روی اون خواب بود و تازه بیدار شده بود من سریع حجابمو گرفتم که منو نبینه وگفتم این خونه چقدر اتاق داره که صدایی گفت ۴ تا اتاق داره در ضمن خونه کهنه وقدیمی بود وسایلش هم همینطور . ممنون از لطف وتوجه تون .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی دخترخاله شما به شدت مادیگرایانه است و او و همسرش نمی خواهند که مطلقا راجع به کارهایشان و منابع درامدشان با کسی صحبت کنند. همسر او ارتباطات مخفی با کسانی دارد که تمایلی ندارد کسی از او با خبر باشد. به شدت از خودشان محافظت می کنند و درامد مخفی دارند که کسی از آن با خبر نیست. از لحاظ شرایط زندگی هم روابط خیلی خوبی با هم ندارند. تشکر از همراهیتون.
سارا : سلام وعرض ادب
خواب دیدم انگار تو خونه باغیمون که هنوز نیمه کارست مهمان دارم ودایی و زن دایی شوهرم با تعدادی دیگه اونجا بودیم اقایون داشتن تو تلوزیون فوتبال می دیدن وما هم انهارو نگاه می کردیم بعد دیدم با زن دایی شوهرم کنار حیاط نشسته بودیم دیدم قسمت بالای حیاط بالاتر از پایین حیاط هست گود برداری شده بود وبا قسمت پایین حیاط هم سطح شده بود بعد زن دایی شوهرم گفت می خوام برم دستشویی گفتم بیا خیالت راحت اون هفته دستشویی رو شستم خیلی تمیز ه در دستشویی رو که باز کردم دیم تو کاسه دستشویی مدفوع کردن ونشوستن وخیلی کثیفه شروع به شستن کردم گردو خاک توالت و شستم ولی مدفوع کاسه توالت پاک نمی شد بعد دیدم خواهرم و شوهر خواهرم و دوتا پسرش امدن تو توالت رو فرشی و از این چیزا بشورن من بهشون گفتم برو بیرون اعصابم خورد میشه اینجا که جای
روفرشی شستن نیست کاسه توالت خیلی کثیفه بعد دیدم دادمادمون دوتا حوله ابی و سفید نمدار انداخته رو کاسه توالت که مدفوعا به اصطلاح خیس بخوره و تمیز بشه وهی در مورد شوهرم که چه طوری باید خرج کنه حرف می زدن بعد دیدم یکی از خانماه هنرپیشه انگار تو خونه ما نظافت می کرد ومن بهش غر می زدم چرا توالت انقدر کثیفه مگه تمیز نمی کنی چرا باید توالت انقدر کثیف باشه اونم بهش بر خورد بعددیدم یه تعدادی هنرپیشه ها امدن دور ما وتولد اون خانم که انگار ب ای ما کار می کردو با یه کیک تبریک گفتن
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما راجع به مسائل اقتصادی و افکار مالی تان با دیگران ص حبت خواهید کرد و آقایان فامیلتان با هم حالت رقابتی دارند و هر کدام می خواهند از دیگری در زندگی بیشتر پیشرفت کنند. در قامیل شما بزرگتر ها که تجارب بیشتری دارند افتاده تر رفتار می کنند و عاقلتر و موفق تر عمل می کنند. خانم دایی همسرتان مشکلاتی در زندگی دارد که سعی می کند برای شما درددل کند. البته قبلا کسان دیگری مشکلاتشان را سر شما خراب کرده اند و دردل کرده اند و هنوز شما نتونسته اید مسائل و مشکلات آنان را حل کنید. خواهرتان هم به همراه شوهرش سعی می کنند که ظاهر سازی کنند که کارها خوب به نظر برسد ولی این کار آنان شما را عصبانی می کند چون با ظاهرسازی نمی توان عمق مشکلات را از بین برد. داماد شما می خواهد خودش را فداکار و از خودگذشته نشان دهد و مشکلات دیگران را درک کند و کم کم باعث حل این مشکلات شود. در خانواده ی شما کسی هست که خیلی فیلم و نقش بازی می کند و تظاهر به خوب بودن و حل اختلافات می کند ولی در واقع اهمیت چندانی به مشکلات دیگران نمی دهد. شما از این آدمهایی که نقش بازی می کنند خوشتان نمی اید ولی به زودی زندگی خود این خانم هنرپیشه ( که فیلم بازی می کند) متحول خواهد شد و خودش هم با مشکلاتی مواجه می شود که آنوقت خواهد فهمید که بی تفاوت بودن در مقابل نگرانی های دیگران چه مزه دارد. تشکر از همراهیتون.